آقاي ما!



در عبور از گذر لحظه ها، در تپش مدام زمين و نگاه زهرآلود زمان، دستهاي ما تو را مي طلبد يا مولا!

مهر در سراشيب جاده ي عمل زير چرخهاي سنگين ستم له ميشود در نبودت!

تو ما را رها نخواهي کرد و ما هر روز و هر ساعت و حتي هر ثانيه در آرزوي زيارت رخ چون خورشيدت، دست بر آسمان داريم و در محمل نياز، از پروردگار بلند مرتبه، ظهور پرشکوه تو را تمنّا مي کنيم!

آقاي ما!

بيا که احساس نيازمند توست!

پرنده ها در سلام صبحگاه خود تو را مي خوانند و گلها به اميد نوازشت رخ مي نمايانند!

بيا که دستهاي نا توان ما در آرزوي ياوري تو مولا، شب و روز از گونه هامان قطرات شبنم را بر مي چيند و لطافت باران را به جاده هاي عشق مي پاشد، بلکه گلستاني بسازد از گلهاي ناز و اطلسي که فرش راهت باشد و خاک قدمت!

بيا که زمين تشنه ي محبت و سلام توست و زمان در نقطه ي انتظار ايستاده است..........



برگرفته از آثار ارسالي به جشنواره طوبي