شرقي ترين احساس


موج ايام مرا بسوي غروب زندگي کشانده است

اينک با چشماني ارغواني

دستاني پر از باران سرخ

نگاهي با زبان التماس

از خورشيد مي خواهم، که اين بار

مغرب را با رنگ شرقي نقش زند

تا با شرقي ترين احساس به استقبالت بيايم


آزاد - ع