آشنائي به درون و استجابت دعا




قاسم بن العلاء حكايت كند:

روزي مشكلات خود را در نامه اي نوشتم و اظهار داشتم كه مدّتي از عمر من سپري گشته و فرزندي ندارم، سپس آن نامه را براي حضرت صاحب الزّمان ( عليه السلام ) فرستادم.

پس از مدّتي كوتاه جواب نامه آمد ولي اشاره اي نسبت به فرزند نفرموده بود؛ پس نامه اي ديگر براي حضرت نوشتم و تقاضا كردم تا دعائي نمايد كه خداوند، فرزندي پسر به من عنايت فرمايد و نامه را ارسال كردم؛ در حالي كه هيچ خبري از وضعيّت همسرم نداشتم.

و چون جواب نامه آمد، نوشته بود: خداوندا! فرزندي پسر، عطايش فرما كه چشمش به آن روشن گردد و وارث او باشد.

پس به منزل رفته و از همسرم جويا شدم كه آيا آبستن مي باشد؟

پاسخ داد: بلي، ناراحتي و مانعي كه وجود داشت برطرف شد و در حال حاضر آبستن مي باشم؛ و خداوند متعال به بركت دعاي حضرت، فرزندي پسر به من عنايت فرمود.

( - اثبات الهداة: ج 3، ص 701، ح 141، مدينة المعاجز: ج 8، ص 106، ح 2721، بحارالأنوار: ج 51، ص 303، س 20. )