نوّاب امام زمان (ع )



بنا بر اخبار و روايات شيعه آن حضرت را دو غيبت است: صغري و كبري كه قصري و طولي نيز مي گويند. غيبت صغري هفتاد و چهار سال طول كشيد و در اين مدت چهار سفير يا نايب كه ايشان را «نواب» يا «ابواب» يا «سفراء» مي خوانند نامه ها و توقيعات حضرت را به مردم مي رسانده اند و خود به زيارت ايشان نائل مي شده اند. اين سفرا يا نواب چهارگانه به ترتيب عبارتند از:

1) ابو عمرو عثمان بن سعيد بن عمرو عمري اسدي عسكري.

وي از اصحاب امام هادي و امام عسكري ( عليهماالسلام ) بود و مراسم تغسيل و تكفين و تدفين امام يازدهم را بنا به وصيت آن حضرت انجام داد. او به حكم امام عسكري پيشكاري حضرت مهدي را بر عهده گرفت و تا زنده بود اين خدمت را ادامه داد.

2) ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعيد.

وي در زمان حضرت عسكري ( عليه السلام ) دستيار پدر بود و بعد از مرگ وي عهده دار سفارت امام گرديد. او كتابهايي در فقه تأليف نموده كه مطالب آن را از امام يازدهم و امام دوازدهم شنيده و پاكنويس كرده بود. يكي از آنها كتاب الاشربة است. ابو جعفر روز آخر جمادي الاولي 304 يا 305 در بغداد درگذشت و همانجا مدفون شد. او مدّتي حدود پنجاه سال پيشكار و وكيل امام زمان (عج) بود.

3) ابو القاسم حسين بن روح بن ابي بحر نوبختي.

ابو جعفر محمد بن عثمان دو سال پيش از مرگ، مشايخ و اعيان شيعه را جمع كرد و حسين بن روح را كه سالها دستيار مورد اعتمادش بود به جانشيني خود معرّفي نمود. وي از عقلاي زمان بود. وفاتش در شعبان 326 ه. ق. در بغداد اتفاق افتاد و در گورستان نوبختيه مدفون گرديد.

4) ابو الحسن علي بن محمد سمري.

وي بنا به وصيت حسين بن روح و امر امام زمان (عج) به سفارت و نيابت خاصه امام برگزيده شد و مدّتي نزديك به دو سال رابط بين امام غايب و شيعيان بود. وفاتش در نيمه شعبان 328 يا 329 ه. ق. در بغداد اتفاق افتاد و در آنجا به خاك سپرده شد. بعد از وفات او مدّت غيبت صغري و عصر سفارت و نيابت خاصه پايان پذيرفت و دوران غيبت كبري آغاز گرديد.

آخرين نامه و دستوري كه سمري از امام زمان دريافت نمود به مضمون ذيل نقل شده است:

«بسم اللّه الرحمن الرحيم.

اي علي بن محمد سمري خدا اجر برادران ترا در مصيبت تو بزرگ گرداند. تو بعد از شش روز از دنيا خواهي رفت، پس خود را آماده كن و به احدي براي جانشيني خود وصيت نكن زيرا غيبت تامه آغاز مي شود و ديگر ظهوري نخواهد بود مگر به اذن خداي تعالي و آن بعد از طول زمان و قساوت قلبها و پر شدن زمين از جور خواهد بود. زود باشد كه در بين شيعيان كساني بيايند كه ادعاي مشاهده كنند. هر كس مدعي مشاهده من قبل از خروج سفياني و صيحه آسماني بشود كذّاب و مفتري است. و لا حول و لا قوّة إلاّ باللّه العليّ العظيم.»

بجز اين چهار تن كه «سفراء محمودون» و «نواب مرضيون» ناميده مي شوند ظاهرا كساني ديگر نيز در آن مدّت غيبت صغري به حضور امام رسيده اند. امّا كساني هم بوده اند كه به دروغ ادعاي سفارت و «بابيت» كرده اند و مورد تكذيب و لعن سخت شيعه قرار گرفته اند از قبيل «شريعي» و «نميري» و «حسين حلاج» و «شلمغاني» و غير ايشان.

با پايان زندگي علي بن محمد سمري عصر نيابت خاصه به انتها رسيد و دوره نيابت عامه آغاز گرديد. به اين معني كه از سوي امام شرايطي كلي و به طور عام تعيين شد كه در هر زمان بر هر كس منطبق شود سخنش سخن امام و اطاعتش واجب و مخالفتش حرام خواهد بود. در اين باره دلايل بسيار نقل شده كه از جمله آنهاست:

1) اسحاق بن يعقوب كليني از علماي شيعه راجع به تكليف شيعيان در غيبت كبري از امام سئوال كرد و توقيع ذيل در پاسخ او صادر گرديد: «...و أما الحوادث الواقعة فارجعوا فيها إلي رواة أحاديثنا فإنهم حجتي عليكم و أنا حجة اللّه» (در پيش آمدهايي كه براي شما رخ مي دهد بايد به راويان اخبار ( - المسائل العشر في الغيبة (شيخ مفيد): ص 10. )

ما (علما) رجوع كنيد. ايشان حجّت من بر شما هستند و من حجت خدايم.)

2) امام حسن عسكري ( عليه السلام ) در تفسير منسوب به او در ذيل آيه «و منهم أميون لا يعلمون الكتاب» درباره علما فرموده اند: «...أما من كان من الفقهاء ( - سوره بقره: آيه 78 . )

صائنا لنفسه حافظا لدينه مخالفا لهواه مطيعا لأمر مولاه فللعوام أن يقلدوه» (هر يك از فقهايي كه بر نفس خود مسلّط باشد و دين خود را حفظ كند و ( - تفسير الامام العسكري ( عليهم السلام ) : ص 300. )

با هواي نفس خود مخالفت ورزد و امر خدا را اطاعت كند بر همگان واجب است كه از او تقليد نمايند.)

3) كليني و صدوق و طوسي روايتي را كه معروف به «مقبوله عمر بن حنظله» است از امام صادق ( عليه السلام ) به مضمون ذيل نقل كرده اند:

«... هر كدام از شما كه حديث ما را روايت كند و در حلال و حرام صاحب نظر باشد و احكام ما را بداند او را به حكومت برگزينيد كه من او را بر شما حاكم قرار دادم ...»

( - كافي: ج 1، ص 67. )

4) پيغمبر اسلام ( صلي الله عليه وآله وسلم ) فرمود: «علماء أمتي كأنبياء بني إسرائيل».

( - مستدرك الوسائل: ج 17، ص 320 . )

يعني: همانطور كه انبياي بني اسرائيل حافظ دين موسي بودند و اطاعت آنان بر بني اسرائيل واجب بود علماي اسلام نيز حافظ دين پيغمبرند و اطاعت از آنان در احكام شرع واجب است.

اعتقاد شيعه اماميه بر غيبت امام دوازدهم و زنده بودن او در طي قرون متمادي و اعتقاد به ظهور او در آينده و در دست گرفتن حكومت و خلافت الهي موجب اعتراضات و شبهات فراوان از جانب مخالفان شيعه اماميه مخصوصاً از طرف فرقه وهابيّت شده است و علماي شيعه ناچار در هر عصري از اعصار به اين شبهات و اعتراضات پاسخ داده اند، و اكنون نيز علماي شيعه با برگذاري مناظرات با وهابيّت و با تأسيس سايتهاي مختلف و شبكه هاي تلويزيوني از ( - مانند شبكه سلام. )

شبهاتي كه آنها در اذهان جوانان شيعه و سني بوجود مي آورند پاسخ مي دهند، و بايد گفت مقاومت شديد ايشان در برابر حملات شديد دشمنان و رد شبهات و اعتراضات با وجوه منطقي و مستدل موجب شده است كه شيعه با ميليونها پيرو و معتقد در جهان از اركان مهم عالم اسلام شمرده شده و از جهت سياسي و ديني و فرهنگي و علمي از فرق مهم مذهبي عالم محسوب گردد.

در اثبات اصل مسأله امامت و وجوب تعيين و نصب آن از جانب خدا و در اثبات امامت خاصه هر يك از ائمه اثنا عشر و در اثبات وجود مهدي موعود ( عليه السلام ) و اينكه اين مهدي از نسل حضرت رسول ( صلي الله عليه وآله وسلم ) و بنابراين از اولاد علي و فاطمه ( عليهماالسلام ) است مطالب و دلايلي در كتب كلامي شيعه گفته شده است كه در اينجا مجال كافي و لازم براي اين مباحث موجود نيست.

همين قدر متذكر مي گردد كه اين نوع استدلالات كلامي از قبيل استدلال بر نبوت انبيا و نبوت خاصه و نظاير آن است و روش آن نيز از همان قبيل است و برادران اهل سنت خود در احتجاج با اهل اديان ديگر همين اصول و روش را بكار مي برند و تفاوت در محتويات و مواد است.

پس در اينجا مسأله وجوب امامت و عصمت امام و عدد ائمه و نيز لزوم ظهور مهدي در آخر الزمان مسأله اي است حل شده و اين مسائل و مطالب در جاي خود بحث و حل شده است.