عقيده به مهدي موعود


عقيده به مهدي موعود - سلام اللَّه عليه - عقيده اي است که اديان آسماني نوعاً پذيرفته اند. شيعه معتقد است در ذيل تاريخ بشر فردي براي اصلاح جهان قيام مي کند و در اين قيام هم موفق خواهد شد. اين عقيده را اهل سنت هم دارند، فقط با اين تفاوت که شيعيان رهبر اين انقلاب را فرد معيني مي دانند که فرزند بلافصل امام حسن عسکري عليه السلام است و در تاريخ 255 يا 256 هجري متولد شده است و در حال غيبت به سر مي برد. اهل سنت مي گويند اين فرد بعداً متولد مي شود. در مورد اين عقيده که عقيده بسيار مهمي است، مسائل فراوان است من درباره روزي که حکومت واحد جهاني تأسيس و صالحان وارث زمين مي گردند و مسؤوليتي که مسلمانان و مخصوصاً شيعيان در اين زمينه دارند و همچنين مسؤوليت سنگين روحانيت شيعه صحبت مي کنم.

سخن من در سه قسمت است:

اول: ترسيم و تصوير دورنمايي از حکومت جهاني حضرت مهدي(عج).

دوم: اين که حضرت چگونه اين حکومت جهاني را به دست مي آورد و چگونه موفق و پيروز مي شود؟

سوم: آيا ما درباره اين حکومت مسؤوليتي داريم؟ چه مسؤوليتي؟

قسمت اول

در مورد تصوير و اشاره به وضع حکومت حضرت مهدي(عج)، احاديث فراواني هست که ويژگي هايي را براي اين حکومت ذکر مي کنند و من به آن اشاره مي کنم.

ويژگي هاي حکومت حضرت مهدي(عج)

ويژگي اول

اول اين که اين حکومت، حکومتي جهاني است. حکومتي نيست که در يک گوشه اي از زمين برقرار شود. حکومتي است جهاني که همه جهان را مسخّر مي کند و همه را تحت اختيار خودش قرار مي دهد.

از روايات فراوان اين مسأله استفاده مي شود. علاوه بر اين، آيه «...اِنَّ الأَرضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّلِحُونَ»(2) و آيات ديگر دلالت مي کند که يک زماني صالحان حاکم زمين مي شوند.

يکي از خصوصيات اين حکومت که با حکومت هاي ديگر خيلي تفاوت دارد، حکومت واحد جهاني بودن است. حکومت هاي متعدد نيست. شما مطلع هستيد که الآن جهان در چه حالي است. حکومت هاي مختلفي در جهان است. همه اين اختلافات بايد برطرف بشود و يک حکومت حاکم گردد. اين عقيده اي است که ما شيعيان داريم.



ويژگي دوم

ويژگي دوم حکومت حضرت مهدي - سلام اللَّه عليه - گسترش اسلام در همه جهان است به گونه اي که هيچ ده، قريه يا جايي نيست مگر صداي اذان در آن جا به گوش مي رسد. آيا در آن زمان اديان آسماني مثل يهود و نصارا باقي مي مانند يا نه؟ اين مسأله اي ديگر است که فعلاً در آن قسمت بحث نمي کنيم. اما مسأله اين است که اسلام در همه جهان گسترش پيدا مي کند. ترديدي هم از لحاظ روايات نيست. شما مطلع هستيد که مسلمانان الآن چه مقدارند و غير مسلمانان چقدر هستند. يک ششم جمعيت جهان مسلمانند و بقيه غير مسلمان. به هر حال، اکثريت جهان در اختيار غير مسلمان ها است؛ ولي در حکومت حضرت مهدي(عج) همه جهان در اختيار مسلمانان قرار مي گيرد.



ويژگي سوم

ويژگي سوم از برنامه هاي حکومت حضرت مهدي(عج) و مهم ترين برنامه اش مبارزه جدي با ستم و ريشه کن کردن آن است. در اين قسمت هم حضرت موفق مي شود؛ يعني ظلم و ستم را ريشه کن مي کند. از روايات فراواني استفاده مي شود که حضرت ستم را برطرف مي سازد. نه افراد نسبت به هم ظلم مي کنند نه حکومت ها نسبت به رعيت هاي خود و نه حکومتي نسبت به حکومت ديگر. ستم به طور کلي برچيده مي شود.



ويژگي چهارم

ويژگي چهارم اين که حضرت عدالت را در سراسر جهان گسترش مي دهد و اجرا مي کند. همه جا به عدالت رفتار مي شود و گسترش پيدا مي کند. در آن وقت، کسي به کسي ظلم نمي کند. همه با عدالت رفتار مي کنند؛ مثلاً شوهر به خودش، فرزندانش و خانواده اش ستم نمي کند و همين طور همه به عدالت رفتار مي کنند. در اکثر رواياتي که درباره حضرت مهدي(عج) هست اين مسأله را شما مي خوانيد که «يَملَأَها قسطأ و عدلأ کما ملئت ظلمأ و جوراً(3)». اين از برنامه هاي اصلي حضرت است.



ويژگي پنجم

ويژگي پنجم حکومت امام زمان(عج) اين است که اسلام را در ابعاد مختلف زندگي مردم وارد مي کند؛ يعني اجراي احکام اسلام در ابعاد مختلف زندگي و آن هم در تمام جهان؛ يعني اداره جهان به وسيله احکام اسلام. در آن روز مسائل جهان (مسائل اقتصادي، سياسي، اجتماعي و زندگي و...) و به طور کلي جهان با قوانين اسلام اداره خواهد شد. اين ها مهم ترين چيزهايي است که حکومت حضرت مهدي(عج) در صدد ايجاد آن است.

الآن شما توجه داريد که احکام اسلام در کشورهاي اسلامي چگونه اجرا مي شود. قطعاً اين گونه نيست که در کشورهاي اسلامي کاملاً اسلام اجرا شود. البته در مسائل عبادي شايد بعضي کشورها خوب باشند؛ اما در مسائل اقتصادي، اجتماعي، حکومتي، سياسي و امثال اين ها خيلي خبري نيست. آرزوي ظهور حضرت مهدي(عج) و تأسيس حکومت واحد آرزوي عالي و بسيار خوبي است که جهانيان و مسلمانان منتظرش هستند و شيعيان يک مقدار بهتر در انتظارش به سر مي برند. منجي عالم و نجات دهنده غيبي حتي در اديان غير آسماني هم وجود دارد. اين آرمان عالي و خوبي است؛ ولي صحبت اين است که اين آرمان خوب چگونه تحقق پيدا مي کند و آيا امکان دارد؟ .



قسمت دوم

مسأله دوّم اين است که حضرت حکومت واحد جهاني را چگونه ايجاد مي کند؟ آيا به واسطه معجزه تحقق مي پذيرد؟

آيا خداوند متعال کاري مي کند که همه جهان يکباره دگرگون شود يا اين که از طريق معجزه نيست؟

از راه هاي معمول و متعارف است. از روايات استفاده مي شود که موفقيت حضرت در تأسيس حکومت به وسيله جنگ و خونريزي و جهاد است که حضرت به وسيله آن پيروز مي شود.

[ در اين مورد ]من چند روايت بخوانم:



روايت اول

شباهت امام زمان (عج) به پيامبر (ص)

امام محمد باقرعليه السلام مي فرمايند: «و اما شبهه من جدّه المصطفي صلي الله عليه وآله...(4)» شباهت حضرت مهدي(عج) به جدش پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله در اين است که «...فخروجه بالسيف...(5)» قيامش و نهضتش با شمشير است.

البته اين خود مسأله اي است که شمشير همان شمشير سابق است يا نه؛ چون در زمان صدور اين روايت وسيله جنگ شمشير بوده، حضرت فرموده شمشير. حالا در هر زمان با هر سلاحي که در آن زمان است؛ اما به هر حال با سلاح است. «و اما شبهه من جده المصطفي صلي الله عليه وآله فخروجه بالسيف و قتله اعداءاللَّه و اعداء رسوله صلي الله عليه وآله و الجبارين و الطواغيت و انه ينصر بالسيف و الرعب(6)» حضرت پيروز مي شود به واسطه شمشير و رعبي که در دل دشمنان مي افتد که اين يک امتيازي است. وقتي که جنگ، يک جنگ واقعاً موفقي باشد، طرف مقابل در درونش ترس مي افتد. در ابتداي امر شايد اين طور نباشد؛ ولي وقتي که استقامت و موفقيت با هم باشد، طرف ديگر مرعوب مي شود. «انه ينصر بالسيف و الرعب»؛ ترس در دل دشمنان مي افتد و خودشان را تسليم مي کنند. اما مرحله اولش با جنگ است «...و انه لا ترد له راية(7)...»؛ پرچم هايي که حضرت عليه السلام به اين طرف و آن طرف مي فرستد، هيچ کدامشان با شکست روبرو نمي شوند.

اين جور نيست که بعضي ها شکست بخورند، همه موفق مي شوند. اين روايتي است که وسيله پيروزي را ذکر مي کند.



روايت دوم

چگونگي شکل گيري حکومت امام مهدي (عج)

سؤال و جواب

بشير النبّال مي گويد: «قلت لابي جعفرعليه السلام: انهم يقولون ان المهدي لو قام استقامت له الامور عفواً و لا يهريق محجمة دم... .(8)»؛

جواب امام (ع)

اگر قرار بود به وسيله کارسازي و معجزه اوضاع برايش درست مي شد، براي پيغمبرصلي الله عليه وآله مي شد و در زمان پيغمبرصلي الله عليه وآله انجام مي گرفت. در حالي که پيغمبرصلي الله عليه وآله خودش در جنگ دندانش شکست، پيشاني اش خون آلود شد، در جنگ هاي مختلف شرکت کرد و خودش وارد ميدان مي شد. پس معلوم است پيروزي بايد به وسيله جنگ باشد. اين جور نيست که بگوييم براي پيغمبر اسلام صلي الله عليه وآله امکان داشت به وسيله معجزه اين کار محقق شود؛ اما تحقق پيدا نکرد و آن را گذاشتند براي حضرت مهدي(عج). موفقيت و پيروزي با جنگ و خونريزي است. «...کلاً والذي نفسي بيده(9)...» بعد فرمود: «...حتي نمسح نحن و انتم العرق و العلق(10)...»؛ نه اين جور نمي شود مگر اين که ما و شما در ميدان جنگ، جنگ کنيم و خوني ريخته شود و عرقي بريزيم در راه جهاد «...ثم مسح جبهته(11)...»؛ سپس حضرت (ع) دستي به پيشاني خود کشيد و فرمود بايد عرق ها جاري شود.

از اين قبيل روايت ها استفاده مي شود که قيام حضرت يک قيام طبيعي و عادي است همراه جنگ و خونريزي و امثال اين ها. چنان نيست که خود به خود درست شود. وقتي اين طور شد، ما بايد وضع موجود را ارزيابي کنيم. ما انتظار داريم جهان يک روزي در اختيار حضرت مهدي(عج) باشد و در اختيار اسلام باشد و حضرت اين را به وسيله جنگ انجام مي دهد.

سئوال ها

يک مقداري هم دقت داشته باشيم در وضع موجود و زمان حاضر: سلاح هاي موجود، مجهز بودن کشورها به اسلحه هاي مختلف اتمي و غير اتمي. آينده هم نمي دانيم به کجا مي رسد. اين وضع موجود را بايد ارزيابي کنيم. بايد حساب شود حالا با اين وضع ما چه کار کنيم؟ ما چه وظيفه اي داريم؟ آيا وظيفه شيعيان در برابر چنان آرمان مهمي اين است که تنها براي حضرت و ظهورش دعا کنند و جشن و چراغاني داشته باشند. البته اين ها اشکال ندارد بايد اين کارها را بکنيم؛ اما آيا وظيفه منحصر به اين ها است؟ آيا نبايد جهان براي ظهور حضرت آمادگي پيدا کند تا حضرت مهدي(عج) ظهور فرمايد. اين آمادگي را چه کسي بايد به وجود آورد؟

آيا شيعيان در اين قسمت مسؤوليت ندارند؟ آيا آن ها نيستند که چنين حکومتي را انتظار دارند، پس بايد زمينه اش را فراهم کنند. من فکر مي کنم آمادگي حتماً لازم است. اين آمادگي خود به خود به وجود نمي آيد، ما بايد آن را به وجود بياوريم. البته شايد در طول زمان يک مقداري از آن به وجود بيايد؛ ولي آن کساني که منتظر چنين حکومتي هستند، بايد زمينه آن را فراهم کنند.



آرمان ها

باز مي گرديم به آرمان هايي که اول داشتيم؛ مثلاً ما مي گوييم حضرت مي آيد تا همه جهان را مسلمان بکند. آيا براي پذيرفتن اسلام آمادگي لازم نيست؟ آيا نبايد کاري کرد که مردم جهان آماده پذيرش اسلام باشند؟ الآن چه مقدار آماده اند؟ مردم و ما چه مقدار در اين قسمت سرمايه گذاري کرده ايم؟ اين مسأله مهم است. ما مي گوييم حضرت مي آيد تا شرک و بت پرستي را ريشه کن کند. شما توجه داريد که وضع جهان الآن چگونه است؟

آيا مي دانيد بيش تر مردم جهان مشرک هستند؟ اين بودايي ها و امثال اين ها همه مشرک هستند. در بسياري از کشورها بت پرستي رايج است. ما چه مقدار مبارزه با شرک داشته ايم و مردم را براي پذيرش توحيد آماده کرده ايم؟

آيا فکر کرده ايم امام(ع) مي خواهد بيايد با شمشير همه اين ها را بکشد، اين که نمي شود. حضرت مي آيد تا يک حکومت واحد جهاني تأسيس کند. ما چه مقدار کار کرده ايم؟ آيا وظيفه نداريم؟ ما انتظار داريم حضرت ظهور بکند و ستم را براندازد. ما براي مبارزه با ستم در ايران خودمان چه کرده ايم و چه بايد بکنيم؟ آيا در مورد اجراي عدالت کامل در خود ايران چه مقدار موفق بوده ايم؟ در کشورهاي ديگر چه کاري کرده ايم؟ نبايد جهان آماده باشد که اين ظلم برطرف شود. انتظار داريم که حضرت بيايد با معجزه اين کار را بکنند؟ فکر نمي کنم اين طور باشد. اين ها در صورتي امکان دارد که ما آمادگي داشته باشيم و جهان را براي آن آماده کنيم.



مراحل آماده سازي

مرحله اول

در اين باره من به دو قسمت اشاره مي کنم: يک قسمت راجع به خود ما است. ما انتظار داريم حضرت ظهور کند و حکومتي تأسيس کند که طبق قوانين اسلام اداره شود و ستم هم نباشد.

آيا ما در زندگي شخصي خودمان ظلم نداريم؟ آيا با دوستان و اطرافيان خود واقعا عادل هستيم؟ هيچ ظلمي نمي کنيم؟ آيا ما به زن ها، بچه ها، همسايه ها و همکارانمان ظلم نمي کنيم؟ پس ما منتظر حضرت هستيم که بيايد گردنمان را بزند؟! پس اول کار اين است که خودمان به اسلام عمل بکنيم. اول راهش اين است که ما خودمان به آنچه انتظار داريم که حکومت حضرت مهدي(عج) بيايد و تحقق بخشد، عمل بکنيم. اگر چنين شد، جزء ياران امام مي شويم و اما اگر خودمان ظالم هستيم، ستمکار هستيم، اگر در اجتماع خودمان ستم فراوان است، چه کسي بيايد اصلاح کند؟ ما نبايد انتظار داشته باشيم حضرت بيايد و ما مشمول پاکسازي حضرت قرار بگيريم.

ما بايد سعي کنيم احکام اسلام را - چنان که هست - اجرا کنيم و بر اساس اخلاقيات و اجتماعيات آن خودمان را اصلاح کنيم. فرض بفرماييد اگر جمعيت 60 ميليوني شيعه ايران همه خوب شدند و مسلمان واقعي شدند، مي توانند يار و ياور امام باشند.

مرحله دوم

مرحله دوم اين است که ما بتوانيم همين مسأله را به جهانيان تفهيم کنيم و بگوييم اگر شما هم مي خواهيد زندگي تان خوب شود، بايد به مسائل اسلامي عمل کنيد. اگر بتوانيم يک حکومت عادل بدون ظلم و طبق قوانين اسلام پديد آوريم، مي توانيم به جهانيان بگوييم ببينيد چه جور حکومت ايران حکومت عادلي است، احکام اسلام چگونه شکوفا شده و عالي شده، شما هم اين کار را بکنيد. به علاوه بايد با وسائل گوناگوني که در اختيار داريم، اسلام و ارزش هاي اسلامي را در جهان معرفي کنيم. وقتي جهان آماده شد؛ يعني همه کساني که در جهان زندگي مي کنند اين جور آمادگي پيدا کردند؛ وقتي آن هايي که سلاح مي سازند، حتي دانشمندان و آن هايي که علوم را در اختيار دارند اين مسائل را پذيرفتند، آن وقت مي توان گفت زمينه ظهور حضرت مهدي(عج) فراهم شده است.

خوب است ما ابتدا وظيفه خودمان را بدانيم و در اين راه کوشش بکنيم. بنده فکر مي کنم مسأله انتظار مهدي موعود(عج) و نجات دهنده غيبي يک عقيده مهم و سازنده اي است که اگر ما شيعيان درست عمل مي کرديم، الآن وضع جهاني خيلي بهتر از حالا بود و در نهايت هم بايد ما اين کار را بکنيم. آن کسي که مي تواند اين کار را ترويج کند، روحانيت است.

اين کارهاي معمولي مانند برگزاري جشن ها و امثال اين ها در مورد امام زمان(عج) مطلوب و خوب است؛ اما اصل هدف در خصوص حضرت گم شده، بايد جامعه را به اين سو حرکت دهيم.

خاتمه بحث

در پايان فقط دو روايت را عنوان مي کنم:

روايت اول: آمادگي عقلي

يک روايت از امام صادق عليه السلام است «اذا قام قائمنا(12)...»؛ وقتي حضرت قيام مي کند. «...وضع يده علي رؤوس العباد(13)...»؛ دستش را بر سر بندگان قرار مي دهد. حالا «وضع يده»؛ يا دست خدا يا دست خودش است، دو احتمال است. به هر حال، دستش را بر سر بندگان قرار مي دهد و عقل هاي اين ها را متمرکز مي سازد. «...فجمع به عقولهم(14)...»؛ و اخلاق آن ها را کامل مي کند؛ «و اکمل به اخلاقهم(15)...»؛ به وسيله اين آمادگي پيدا مي کنند حق را بپذيرند؛ چون ستم نتيجه جهالت است. نپذيرفتن اسلام نتيجه ناداني است. اگر مردم عقلشان به جا آمد و توانستند مسائل واقعي را درک بکنند، اسلام را قبول مي کنند.

از اين روايت معلوم مي شود در زمان حضرت مردم آمادگي عقلي پيدا مي کنند اما اين هم به وسيله معجزه نيست. زمينه اش را بايد آن کساني که در انتظار حضرت هستند، به وسيله تبليغات و مسائل ديگر فراهم کنند.



روايت دوم : آمادگي براي ظهور

روايت ديگري است که ابوجعفرعليه السلام مي فرمايد:

«اتري من حبس نفسه علي اللَّه (عزّ و جّل) لايجعل اللَّه له مخرجاً(16)...»؛ يعني هر کسي که نفس خودش را وقف خدا بکند فکر مي کنيد که خدا مخرجي را برايش قرار نمي دهد، راه نجات برايش قرار نمي دهد؟! بعد فرمودند «...واللَّه ليجعلن اللَّه له مخرجاً(17)...»؛ به خدا قسم، خداوند مخرجي را برايش قرار مي دهد؛ اما به شرطي که خودش را وقف کند. ما نمي دانيم چه مقدار خودمان را وقف امام زمان(عج) کرده ايم و در راه قيام حضرت و حکومت مهم جهاني او اقدام کرده ايم. نمي دانيم آيا ما هم تابع يک حالت موجود نيستيم؟ ما که بايد مردم را ارشاد و هدايت بکنيم، ما هم تابع وضع موجود نيستيم؟ آن کسي که خود را وقف کرده فکر مي کنم غير از ما باشد! همان ها بودند که در جبهه خودشان را وقف کرده بودند. آن ها بودند که به اين اميد کارهايي کردند. منتظران حضرت همان ها بودند که در جبهه ها بودند. آقايان يادشان هست در زمان جنگ جوان هابا چه شور و عشقي خود را فدا مي کردند. واقعاً خود را فدا مي کردند. آن ها منتظر واقعي بودند. «...رحم اللَّه عبداً حبس نفسه علينا(18)...»؛ خدا رحمت کند کساني را که نفس خود را براي ما حبس و وقف مي کنند. «...رحم اللَّه عبداً احيا امرنا(19)...»؛ خدا رحمت کند مردمي را که امر ما را احيا کنند؛ يعني حکومت ما را احيا کنند؛ يعني برپا بدارند و ترويج کنند.

اين خود به خود شدني نيست. آمادگي مي خواهد، آمادگي جنگي مي خواهد. وقتي مردم واقعاً آماده باشند براي اين که در راه اين هدف بزرگ جنگ بکنند، سلاح و نيرو لازم دارند.

امام صادق عليه السلام مي فرمايد:

خودتان را براي ظهور حضرت مهدي(عج) آماده کنيد ولو به ذخيره کردن يک تير. خودتان را براي ظهور حضرت آماده کنيد ولو اين که يک تفنگ بخريد و يک تير آماده کنيد. آمادگي بالاتري را مي گويد به حدي که واقعاً در برابر جهان و سلاح هاي پيشرفته جهان آمادگي پيدا بکنيد. اين خيلي مهم است.

انتظار اين است که به طور جدي در اين مسير باشيم..



السلام عليکم و رحمة الله و برکاته