امام مهدي(ع) در کلام امام حسين(ع)



وجود مقدس حضرت بقية الله الاعظم ، اروحناله الفداء، در معارف به عنوان «خونخواه کشته کربلا» (1) شناخته شده و شيعيان همراهي با آن امام منصور براي گرفتن انتقام خون حسين(ع) و يارانش را يکي از آرزوهاي بزرگ خود مي دانند، (2) تا جايي که در هر عاشورا به يکديگر اينگونه سر سلامتي مي دهند:

«اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسين(ع)و جعلنا و اياکم من الطالبين بثاره مع وليه الامام المهدي من آل محمد:» (3)

خداوند پاداش ما را در عزاي مصيبت حسين(ع) بزرگ گرداند و او شما را از جمله کساني که به همراه ولي اش امام مهدي از آل محمد: به خونخواهي او برمي خيزند قرار دهد.

در يک کلام نام حسين(ع) و مهدي(ع) براي شيعيان يادآور يک حکايت ناتمام است، حکايتي که آغازگر آن حضرت اباعبدالله الحسين(ع) و پايان بخش آن حضرت بقية الله الاعظم (ع) است.

در هر حال از آنجا که در اذهان شيعيان اين دو وجود مقدس از قرابت و ارتباطي جدايي ناپذير برخوردارند. از همين رو مناسب ديديم که در ايام عزاي سرور آزادگان به بخشي از معارف ارزشمندي که از آن حضرت در ارتباط با فرزند ارجمندش حضرت مهدي(ع) رسيده است اشاره کنيم:



1. نسب مهدي(ع)

حضرت اباعبدالله الحسين(ع) در روايتهاي متعددي به اين موضوع که حضرت مهدي(ع) از فرزندان و نوادگان ايشان است اشاره کرده اند که از جمله آنها روايتي است که در زير آمده است:

«دخلت علي جدي رسول الله (ص) فاجلسني علي فخذه و قال لي: ان الله اختار من صلبک يا حسين تسعة ائمة، تاسعهم قائمهم، و کلهم في الفضل والمنزلة عندالله سواء» (4)

بر جدم رسول خدا، که درود و سلام خدا بر او باد، وارد شدم، پس ايشان مرا بر زانوي خود نشانده و فرمود: اي حسين! خداوند از نسل تو نه امام را برگزيده است که نهمين نفر از ايشان قيام کننده آنهاست و همه آنان در پيشگاه خداوند از نظر فضيلت و جايگاه برابر هستند.

ين موضوع که قائم آل محمد(ص) از نسل حسين(ع) و نهمين نواده اوست در روايات بسياري ، که از طريق شيعه و اهل سنت روايت شده، آمده است و هر گونه شک و ترديد نسبت به نام و نشان و مشخصات موعود آخرالزمان وآخرين ذخيره الهي را برطرف مي سازد.

«دخلت علي النبي (ص)فاذاالحسين علي فخذه و هو يقبل عينيه وفاه و يقول: انت سيدابن سيدانت، امام ابن امام، نت حجة ابن حجة، ابوحجج تسعة من صلبک تاسعهم قائمهم.» (5)

بر پيامبر خدا وارد شدم و ديدم که آن حضرت در حالي که حسين را بر زانوي خود نشانده بر چشمها و دهان او بوسه مي زند و مي فرمايد: تو آقايي فرزند آقايي ، تو امامي فرزند امامي، تو حجتي فرزند حجتي ، تو پدر حجتهاي نه گانه اي، از نسل تو نهمين حجت و قيام کننده آنان بر خواهد خاست.



2. عدالت گستري مهدي(ع)

عدالت و تشکيل جامعه اي بر اساس عدل از آرمانهاي هميشگي بشر بوده و در طول هزاران سالي که از زندگي انسان بر کره خاک مي گذرد و صدها و هزاران نفر در پي تحقق اين آرمان، بشريت خسته از ظلم و ستم را به دنبال خود کشيده اند، اما جز در مقاطع کوتاهي از زندگي بشر و آن هم در سرزمينهاي محدود هرگز اين آرمان بدرستي تحقق نيافته و هنوز هم عدالت آرزويي دست نيافتني براي انسان عصر حاضر است.

با توجه به همين موضوع در روايتهايي که از پيامبر اکرم(ص) و امامان معصوم شيعه: وارد شده، گسترش عدالت و از بين بردن ظلم را يکي از بزرگترين رسالتهاي امام مهدي(ع) بر شمرده و تحقق عدالت واقعي را تنها در سايه حکومت او امکان پذير دانسته اند.

از جمله اين روايتها روايتي است که از حضرت اباعبدالله الحسين(ع) نقل شده و در آن آمده است:

«لولم يبق من الدنياالا يوم واحد، لطول الله عزوجل ذلک اليوم حتي يخرج رجل من ولدي، فيملاها عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما، کذلک سمعت رسول الله (ص) يقول » (6)

اگر از عمر دنيا تنها يک روز باقي مانده باشد و خداوند آن روز را چنان طولاني مي گرداند که مردي از فرزندان من قيام کند و دنيا را پس از آنکه از ظلم و ستم پر شده بود پر از عدل و داد نمايد، من اين سخن را از رسول خدا، که درود و سلام خداوند بر او باد، شنيدم.

پيامبر گرامي اسلامي (ص) نيز قيام عدالت گستر نهمين فرزند امام حسين(ع) را چنين بيان مي کنند:

«... و جعل من صلب الحسين(ع) ائمة يقومون بامري ...التاسع منهم قائم اهل بيتي، مهدي امتي، اشبه الناس بي في، شمائله واقواله و افعاله، يظهر بعد غيبتة طويلة و حيرة مظلة ، فيعلن امرالله و يظهر دين الله ...فيملاالارض قسطا و عدلا ، کما ملئت جورا و ظلما.» (7)

... خداوند از فرزندان امام حسين ، اماماني قرار داده است که امر (راه و روش آيين) مرا بر پا مي دارند. نهم آنان قائم خاندان من مهدي امتم مي باشد. او شبيه ترين مردمان است به من در سيما و گفتار و کردار . پس از غيبتي طولاني و سرگرداني و سردرگمي مردم ، ظاهر مي شود ، آنگاه امر (آيين) خدا را آشکار مي سازد... پس زمين را از عدل و داد لبريز مي کند پس از آنکه از ستم و بيداد لبريز شده باشد.



3. صابران در غيبت مهدي(ع)

يکي از ارکان انتظار فرج صبر و پايداري است و انسان منتظر در واقع کسي است که همه سختيها و ناملايمات را به اميد رسيدن به آرمان بلند خويش تحمل مي کند و از فشار و تهديد زورگويان و طعنه و تکذيب نابخردان هراس به دل راه نمي دهد، از همين رو در روايات صبر و انتظار همواره قرين يکديگر بوده و فضيلت بسياري براي صبرپيشگان در زمان غيبت بر شمرده شده است.

حضرت سيدالشهداء (ع) که خود والاترين مظهر صبر و مقاومت در راه اداي تکليف الهي است در بيان مقام منتظراني که صبر و شکيبايي پيشه ساخته و بر آرمان خويش پايداري مي ورزند مي فرمايد:

«منا اثنا عشر مهديا، اولهم اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب، و آخرهم التاسع من ولدي، و هوالقائم بالحق، يحيي الله به الارض بعد موتها، و يظهر به دين الحق علي الدين کله، ولو کره المشرکون. له غيبة يرتد فيهااقوام و يثبت فيها علي الدين آخرون، فيؤذون و يقال لهم: «متي هذاالوعد ان کنتم صادقين »،اما ان الصابر في غيبته علي الاذي و التکذيب بمنزلة المجاهدبالسيف بين يدي رسول الله (ص)» (8)

در ميان ما اهل بيت دوازده مهدي وجود دارد که اولين آنها اميرمؤمنان علي بن ابي طالب(ع) و آخرين آنها نهمين فرزند من است. و اوست قيام کننده به حق ، خداوند به وسيله او زمين را پس از آنکه مرده است زنده مي کند و دين حق را به دست او بر همه اديان غلبه مي دهد، اگر چه مشرکان نپسندند. براي او غيبتي است که گروهي در آن از دين خدا بر مي گردند و گروهي ديگر بر دين خود ثابت مي مانند، که اين گروه را اذيت کرده و به آنها مي گويند:

«پس اين وعده چه شد اگر راست مي گوييد؟» آگاه باشيد آنکه در زمان غيبت او بر آزار و اذيت و تکذيب صبر کند همانند کسي است که در مقابل رسول خدا(ص) با شمشير به جهاد برخاسته است.

شايد بتوان گفت فضيلتهاي بي شماري در روايات ما که براي منتظران فرج بر شمرده اند به اعتبار همين صبر و شکيبايي و تحمل مشکلاتي است که منتظران واقعي فرج بر خود هموار مي کنند. چنانکه در روايتي که از امام صادق(ع) وارد شده، آمده است:

«...فلا يستفرنک الشيطان، فان العزة لله ولرسوله وللمؤمنين، و لکن المنافقين لايعلمون ، الا تعلم ان من انتظر امرنا و صبر علي ، يري من الاذي والخوف، هو غدا في زمرتنا...» (9)

شيطان تو را تحريک نکند. زيرا که عزت از آن خدا و پيامبر و مؤمنان است ليکن منافقان نمي دانند ، آيا نمي داني کسي که منتظر امر ما (حاکميت اجتماعي آرماني ما) باشد، و بر بيمها و آزارهايي که مي بيند شکيبايي ورزد، در روز بازپسين در کنار ما خواهد بود...



4. خصال مهدي(ع)

حضرت مهدي(ع) عصار و فشرده عالم هستي (10) و وارث همه انبياء اولياء الهي است، و خداوند متعال همه خصال نيکويي را که در بندگان صالح پيش از او وجود داشته، در آن حضرت جمع کرده است. به بيان ديگر آنچه خوبان همه دارند او به تنهايي دارد.

در زمينه آنچه گفته شد روايتهاي بسياري وارد شده که از جمله آنها مي توان به روايت زير که از حضرت اباعبدالله الحسين(ع) نقل شده اشاره کرد:

«في القائم منا سنن من الانبياء: سنة من نوح، و سنة من ابراهيم ، و سنة من موسي و سنة من عيسي ، و سنة من ايوب و سنة من محمد(ص) . فاما من نوح: فطول العمر واما من ابراهيم: فخفاءالولادة و اعتزال الناس واما من موسي: فالخوف والغيبة و اما من عيسي: فاختلاف الناس فيه، واما من ايوب: فالفرج بعدالبلوي واما من محمد(ص) فالخروج بالسيف.» (11)

در قائم ما (اهل بيت) سنتهايي از پيامبران الهي وجود دارد سنتي از نوح ، سنتي از ابراهيم ، سنتي از عيسي ، سنتي از ايوب: و سنتي از محمد(ص) از نوح طول عمر، از ابراهيم پوشيده ماندن ولادت و کناره گيري از مردم ، از موسي، ترس و غيبت از جامعه ، از عيسي اختلاف مردم درباره او، از ايوب گشايش بعد از سختيها و بلايا، و از محمد(ص) قيام با شمشير را .



پي نوشتها:

1. ر. ک: قمي ، شيخ عباس ، مفاتيح الجنان ، دعاي ندبه ، اصل عبارتي که در دعاي مزبور آمده چنين است: «اين الطالب بدم المقتول بکربلاء»

2. ر. ک: همان ، زيارت امام حسين(ع) در روز عاشورا. در بخشي از زيارت يادشده چنين آمده است: «فاسئل الله الذي اکرم مقامک و اکرمني ان يرزقني طلب ثارک مع امام منصور من اهل بيت محمد:»

3. همان جا

4. القندوزي، سليمان بن ابراهيم ، ينابيع المودة ، نجف ، مکتبة الحيدرية، 1411 ق ، ص 590 ، به نقل از: موسوعة کلمات الامام الحسين(ع)، قم ، دارالمعروف ، 1415 ق ، ص 659 ، ح 688 .

5. حسيني ترمذي ، محمد صالح ، مناقب مرتضوي ، ص 139 ، به نقل از: قرشي،علي اکبر، اتفاق در مهدي موعود7، ص 35

6.الشيخ الصدوق،ابوجعفرمحمدبن علي بن الحسين، کمال الدين و تمام النعمة، تهران، دارالکتب الاسلامية،1359 ق، ج 1 ، ص 317 ، ح 4 به نقل از موسوعة کلمات الامام الحسين، ص 661، ح 693 .

7. همان ، ج 1، ص 257 ، به نقل از: حکيمي، محمد ، عصر زندگي و چگونگي آينده انسان و اسلام، قم ، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم ، 1374 ، صص 36-35.

8 . همان ، ج 1، ص 317 ، به نقل از موسوعة کلمات الامام الحسين، صص 666- 655، ح 703.

9. الکليني ، محمدبن يعقوب، الکافي ، ج 8 ، ص 37، به نقل از حکيمي،محمد، همان، ص 293 .

10. در برخي از تفاسير کلمه «والعصر» به وجود حضرت مهدي(ع) تفسير شده است.

11. علم اليقين ، ج 2 ، ص 793 ، به نقل از موسوعة کلمات الامام الحسين(ع) ، صص 669- 668، ح 710 .