در انتظار مهدي(عج) -1



موضوع بحث راجع به قطب عالم امکان، محور عالم وجود، واسطه بين عالم غيب و شهود، حضرت بقيةاللَّه(ع) بود.

در جلسه اول گفتيم که خليفه عالم وجود بايد داراي دو جنبه باشد؛ يک جنبه »يلي الحقي« و يک جنبه »يلي الخلقي« که از جنبه يلي الحقي استفاضه و از جنبه يلي الخلقي افاضه کند. مثل ترانس برق که واسطه است بين نيروگاه و لامپهاي روشنايي.

جلسه دوم راجع به اشکالاتي بود که به حضرت بقيةاللَّه، روحي له الفدا، و مذهب شيعه شده بود. عرض کردم حدود دوازده اشکال شده است و در بين اين دوازده اشکال، دو اشکال چشمگير است و بقيه قابل اعتنا نيست؛ يعني جوابش خيلي سهل المعونه است. دو اشکال را عرض کردم اشکال اول راجع به طول عمر حضرت بود و مفصلاً بيان شد و جوابش را حلاً و نقضاً بيان کردم. در جلسه سوم هم اشکال دوم که راجع به نفع حضرت در زمان غيبت بود بررسي شد. در اين جلسه موضوع بحث، فضيلت انتظار، معني انتظار و شرايط انتظار است. اولاً اين عقيده و ايده شيعه است که منتظر حضرت بقيةاللَّه، روحي له الفداء، است. رواياتي در اين زمينه هست که چند نمونه را خدمت شما عرض مي کنم. مجموع رواياتي که از نبي اکرم(ص) تا امام حسن عسکري(ع) راجع به انتظار و فضيلت انتظار و اجر و ثواب منتظران رسيده 99 روايت است. در يکي از اين روايات که از حضرت امام صادق(ع) نقل شده چنين آمده است: »المنتظر لأمرنا کالمتشحطّ بدمه في سبيل اللَّه«؛1 کسي که منتظر فرج امام زمان(عج) باشد مثل کسي است که در راه اسلام در خون خودش غلتيده است. کسي که در راه اسلام به شهادت برسد چه اجر و مقام و ثوابي دارد؟ کساني هم که منتظر امام زمان(عج) هستند همين اجر و ثواب را دارند.

روايت ديگري نيز از حضرت صادق(ع) نقل شده که مي فرمايد: »إعلموا أنّ المنتظر لهذ الأمر له مثل اجر الصائم القائم.«؛2 کسي که منتظر امام زمان باشد اجر و مزدش همانند اجر و مزد کسي است که هميشه در حالت صيام مشغول نماز باشد؛ يعني روزها روزه و شبها مشغول عبادت باشد.

در روايت ديگري امام جواد(ع) مي فرمايد: »أفضل أعمال شيعتنا انتظار الفرج«؛3 بهترين اعمال شيعه ما انتظار فرج امام زمان(عج) است.

روايت ديگري است از رسول اکرم(ص). براساس اين روايت آن حضرت روزي در حالي که در بين جمعي از اصحاب نشسته بودند، فرمودند: »أللّهم لقّني إخواني«؛ خداوندا، برادران مرا به من برسان! عرض کردند: »يا رسول اللَّه! برادران شما چه کساني هستند؟« حضرت فرمودند: »برادران من آن کساني هستند که در زمان خليفه دوازدهمي من حضرت بقيةاللَّه قرار مي گيرند و منتظر آن آقا هستند.« عرض کردند: »يا رسول اللَّه! ما در برابر شما شمشير مي زنيم، قرآن در بين ما نازل شده است، ما برادران شما نيستيم و آنهايي که صدها سال يا هزارها سال ديگر مي آيند، آنها برادران شما هستند؟« حضرت فرمودند: »شما مرا مي بينيد، معجزات مرا مي بينيد، در جلسات من حاضريد و حرفهاي مرا مي شنويد ولي آنها در حالي به من ايمان مي آورند که مرا نديده اند. آنها برادران من هستند لکن شما اصحاب من هستيد.«4 و اين بزرگ ترين مقام است براي شيعه اي که حالت انتظار در وجودش باشد.

روايت ديگري است از حضرت علي(ع). ايشان مي فرمايد: »أفضل عبادة المؤمن إنتظار فرج اللَّه«؛5 برترين عبادتي که از مؤمن صادر مي شود، انتظار فرج است.

انتظار امام زمان(عج) افضل همه عبادات است، خواه عبادت اعتقادي باشد خواه عبادت با ارکان و اعضاء بدن.

حضرت سجاد(ع) نيز درباره فضيلت انتظار مي فرمايد: »إن أهل زمان غيبته القائلون بإمامته المنتظرون لظهوره أفضل من أهل کلّ زمان«؛ کساني که در زمان غيبت قائل به امامت حضرت بقيةاللَّه و منتظر ظهور آن حضرت هستند، از اهل همه زمانها افضل هستند. بعد مي فرمايد: »لأن اللَّه تعالي ذکره أعطاهم من العقول والأفهام والمعرفة ما صارت به الغيبة عندهم بمنزلة المشاهدة«؛6 اين طايفه افضل از همه هستند؛ زيرا خداوند عقل و فهم آنها را کامل کرده است به گونه اي که غيبت و ظهور نزدشان مساوي است؛ يعني جداً به وجود مقدس حضرت بقيةاللَّه و عدم مصلحت در رؤيت و شناخت حضرت معتقدند.

اگر چه آن حضرت در بين اجتماع هستند و ما ايشان را مي بينيم و ايشان ما را مي بيند، لکن ما ايشان را نمي شناسيم؛ مانند برادران حضرت يوسف(ع) که آن حضرت را مي ديدند اما نمي شناختند که اين برادرشان است و بعد از کشف حجب معلوم شد که برادرشان است. در روايت آمده است که: »مثل شما با امام زمان مثل برادران يوسف با برادرشان است.«7 نه اينکه امام زمان در پس پرده اي باشد يا يک جاي مخفي باشد و کسي ايشان را ملاقات نکند. اين حسابها نيست. حضرت در اجتماعات هستند و کسي آن بزرگوار را نمي شناسد. معناي غيبت، عدم حضور نيست. معناي غيبت، عدم شناخت است. غيبت در لغت به هر دو معنا آمده است؛ هم به معناي عدم حضور و هم به معناي عدم شناخت، اما غيبت آن حضرت به معناي عدم شناخت ايشان است و گرنه آن حضرت در بين ما هستند.

در روايتي که از نايب امام زمان(ع) محمد بن عثمان عمري نقل شده، آمده است: »واللَّه إنّ صاحب هذا الأمر ليحضر الموسم کل سنة، يري الناس و يعرفهم و يرونه ولا يعرفونه.«؛8 حضرت صاحب الامر هر سال در اجتماع حج حضور مي يابد. آن حضرت مردم را مي بيند و مي شناسد اما مردم او را مي بينند و نمي شناسند.

روايت ديگري است از معصوم(ع) که مي فرمايد: »المنتظر للثاني عشر کالشاهر سيفه بين يدي رسول اللَّه يذبّ عنه«؛9 کسي که منتظر امام دوازدهم باشد مثل کسي است که شمشير دست بگيرد و از نبي اکرم(ص) دفع دشمن بکند. کسي که شمشير داشته باشد و از نبي اکرم(ص) دفع دشمن بکند چه ثواب و اجر و مقامي دارد؟ کساني که منتظر امام زمان هستند، چنين اجر و مقامي برايشان هست.

اميرالمؤمنين(ع) مي فرمايد: »دولت ما آخرين دولتهاست«؛10 يعني هر صنفي از اصناف بني آدم حکومت و رياست و زمامداري مي کنند تا بفهمند که نمي توانند اجتماع را اصلاح بکنند و لذا زماني که حضرت بقيةاللَّه تشريف آوردند و اصلاح کردند نگويند که اگر حکومت به دست ما هم مي رسيد همين کار را مي کرديم. اگر چنانچه يک طايفه، دو طايفه به حکومت برسند، يک قشر، دو قشر از اجتماع به حکومت و رياست و زعامت نرسند و امام زمان بيايند؛ موقعي که حضرت عدل واقعي را پياده کردند آن قشر مي گويند اگر ما هم بوديم همين کار را مي کرديم؛ امام زمان(عج) کار خاصي نکرده اند. لذا تمام اقشار و تمام اصناف بايد بيايند به حکومت برسند و بفهمند که حنايشان رنگي ندارد. نمي توانند اجتماع را اصلاح بکنند. موقعي که آن حضرت تشريف آوردند و اجتماع را اصلاح کردند ديگر نگويند اگر ما هم بوديم همين کار را مي کرديم. تا معلوم شود يک قدرتي ماوراء قدرت بشري، حاکم بر اجتماع است.

امام محمد باقر(ع) نيز در اين باره مي فرمايند: »ما ضرّمن مات منتظراً لأمرنا ألاّ يموت في وسط فسطاط المهدي و عسکره«11 کسي که منتظر ظهور امام زمان(ع) و قبل از ظهور از دنيا برود ضرر نکرده که در خيمه گاه مهدي و سپاهيان او از دنيا نرفته است؛ زيرا همين انتظارشان براي فرج امام زمان(ع) داراي اجر و مقام است.

امام صادق(ع) در روايتي مي فرمايد: »إذا قام أتي المؤمن في قبره فيقال له: يا هذا إنّه قدظهر صاحبک! فإن تشأ أن تلحق فالحق، و إن تشأ أن تقيم في کرامة ربّک فأقم«؛12 بعد از اينکه حضرت تشريف آوردند به مؤمناني که در قبرند گفته مي شود: »صاحب شما آمد، مي خواهي بلند شو؛ رجعت کن، بيا محضر حضرت، مي خواهي هم استراحت کن؟ اختيار با شماست.«

يکي از عقايد شيعه اين است که بعد از اينکه حضرت آمدند رجعتي خواهد بود. اصل رجعت دو قسم است: يکي رجعت صغري و ديگري رجعت کبري. رجعت صغري در زمان بقيةاللَّه الاعظم(ع) است؛ يعني در زمان حضرت عده اي زيادي از انبيا و مؤمنان زنده مي شوند و در پيشگاه آن حضرت شمشير مي زنند. رجعت کبري در زمان رجعت حضرت اميرالمؤمنين(ع) است. موقعي که حضرت علي(ع) و بعد از حضرت بقيةاللَّه آمدند رجعت کبري شروع مي شود و اين که چند سال طول مي کشد، بماند13.

روايت ديگري است از امام صادق(ع) ايشان مي فرمايد: »من دين الائمة الورع والعفة والصلاح و انتظار الفرج«14؛ مؤمن کسي است که با ورع باشد، واجبات را انجام دهد و محرمات را ترک کند؛ تقوي داشته باشد؛ عفت داشته باشد؛ نجابت داشته باشد و هم منتظر امام زمان(عج) باشد. يکي از علائم و مشخصات مؤمن انتظار فرج امام زمان(عج) است.

روايتي است از امام حسن عسکري(ع) مي فرمايد: »مثله في هذه الأمّة مثل الخضر، عليه السلام، و مثله کمثل ذي القرنين«؛ مثل امام زمان(عج) در زمان غيبت مثل خضر است. حضرت خضر(ع) الآن موجودند ولي نمي دانيم کجا هستند. امام زمان(عج) هم همينطور هستند. همانطور که معتقديم حضرت خضر(ع) زنده و حاضر است؛ امام زمان(عج) هم به همين نحو زنده هستند و در اجتماع هستند. بعد حضرت مي فرمايند: »واللَّه ليغيبنّ غيبة لاينجو فيها من التهلکة إلاّ من يثبته اللَّه علي القول بامامته و وفّقه للدعاء بتعجيل فرجه«15؛ قسم به ذات احديت، فرزند من غيبتي خواهد داشت که در آن نجات پيدا نمي کند از هلاکت مگر کسي که تقوي پيشه کند و قائل به امامت آن حضرت باشد و دعا براي تعجيل فرج بکند. اگر اين سه حالت و اين سه بعد در وجودش بود، اين شخص اهل نجات است.

روايتي است از حضرت رسول اکرم(ص) که مي فرمايند: »أفضل العبادة إنتظار الفرج«16؛ برترين عبادتها انتظار فرج است. اگر حالت انتظار در کسي باشد ثواب عبادت در نامه اعمال وي ثبت مي شود. مثل کسي که با وضو مي خوابد. اين شخص خواب است اما ثواب عبادت برايش مي نويسند. حالت انتظار داشتن هم همينطور است.

در روايت ديگري است که حضرت فرمودند: »أفضل أعمال أمّتي إنتظار الفرج«17؛ بهترين اعمال امت من منتظر فرج امام زمان(عج) بودن است.

در روايت ديگري هم داريم: »افضل العبادة الصمت و انتظار الفرج«؛18 بهترين عبادات اين است که انسان زبانش را کنترل کند؛ مراقب زبانش باشد. فکر کند بعد سخن بگويد و منتظر فرج باشد.

پدري به پسرش دستور داد که »امروز از صبح تا آخر شب آنچه گفته اي يادداشت کن و شب به من بگو«. پسر قبول کرد و نوشت. ديد خيلي زياد مي شود. تا ظهر چند صفحه اي پر شد. ديگر تا شب ننوشت. شب که شد پدرش گفت: »چه شد، چه کردي؟« پسر گفت: »نتوانستم همه را يادداشت کنم«. پدر گفت: »چرا نتوانستي؟« گفت: »تا ظهر نوشتم. چند صفحه شد. ديدم اگر بخواهم تا شب بنويسم، دفترچه مي شود.« پدر گفت: »اين کار را از تو خواستم تا به تو بفهمانم که گفتار يک روزت را نمي تواني براي پدرت بگويي. گفتار يک عمرت را چطور مي خواهي براي خدا بگويي و حساب پس بدهي؟« اين مطالبي که از زبان ما صادر مي شود، همه پرونده مي شود. صريح آيه قرآن است: »ما يلفظ من قول إلاّ لديه رقيب عتيد«19 همه آنچه مي گوييم، از شوخيها و جديها و مزاحها، ثبت مي شود و به همه اينها بايد جواب بدهيم. آخرت يک روز طولاني است، 50 هزار سال، 500 هزار سال بايد بايستيم و جواب 70 سال عمر را بدهيم. زبان چيز عجيبي است. بايد بسيار دقت کنيم.

روايت ديگري است که حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: »سيأتي قوم من بعدکم الرجل منهم له أجر خمسين منکم«؛ قومي پس از شما مي آيد که اجر يک نفر از آنها با اجر 50 نفر از شما که اصحاب من هستيد برابر خواهد بود. يک عده اي در آخر الزمان مي آيند که اجر و مزد اعمال آنها مطابق 50 نفر از شما است. عرض کردند، »يا رسول اللَّه، نحن کنّا معک ببدرٍ و أحدٍ...«؛ يا رسول اللَّه! ما در جنگ بدر واحد کمک شما و قرآن بوديم و ياري مي کرديم، آن وقت يک عده اي در آخرالزمان مي آيند که اجرشان با اجر 50 نفر ما برابر است؟« حضرت فرمودند: »بله، اگر شما در ناراحتيها و فشارهايي که آنها واقع مي شوند واقع مي شديد، تحمل نداشتيد20. در آخرالزمان فشارها و ناراحتيها شديد است. اينان در برابر اين فشارها و ناراحتيها صبر و تحمل مي کنند و دست از عقايدشان برنمي دارند.

روايت ديگري است از امام سجاد(ع). آن حضرت مي فرمايند: »من ثبت علي ولايتنا في غيبة قائمنا أعطاه اللَّه أجر ألف شهيد مثل شهداء بدر و أحد«؛ کسي که در زمان غيبت کبري و آخرالزمان، ثابت قدم باشد اجر و مزدش برابر اجر و مزد هزار شهيد است21. روايت معتبر است. کسي که در زمان غيبت عمل به وظيفه بکند واجباتش را انجام دهد و محرمات را ترک کند و ظواهر شرع را - کما هوحقّه - طبق وظائفش انجام دهد اجر هزار شهيد در نامه عملش ثبت مي شود. روايات در اين زمينه زياد است. ديگر روايات هم به همين مضامين و منوال است.

براي آنکه بدانيم منتظر واقعي کيست و اين روايات در شأن چه کساني است، ابتدا انتظار را معنا مي کنيم. آيا همين که بنشينيم و ادعا کنيم که منتظر امام زمان(عج) هستيم کافي است؟ همين انتظار است؟ آيا اين همه ثواب که ائمه اطهار(ع) و نبي اکرم(ص) فرموده اند، براي کساني است که مي نشينند و مي گويند: »ما منتظريم« و هر کاري هم که دلشان مي خواهد مي کنند و هر راهي هم که دلشان خواست مي روند؟

انتظار؛ يعني انزجار از وضع موجود و تقاضاي حالت مطلوب تر. مثلاً شخصي مريض است، حالش خيلي بد است و اطرافيان او اميدوارند که حالش بهتر شود. مي گويند منتظريم حالش خوب شود. پس انتظار؛ يعني از حال فعلي ناراضي ام و يک وضع مطلوب تر را مي خواهم. اين معناي انتظار است. مثلاً پسرش رفته است سفر. سؤال کني مي گويد: »از نيامدنش خيلي ناراحتم، اما منتظرش هستم«؛ يعني من از اين غيبت او ناراضي و ناراحتم و منتظرم که او برگردد و حالم بهتر شود. يا اينکه مثلاً تاجري است که از نظر تجاري وضع خوبي ندارد و بازارش کساد است. مي پرسيم »وضعتان چه طور است؟« مي گويد: »وضع خوبي نداريم، اما منتظريم خوب شود. خبر داده اند که وضع خوب مي شود، ما هم منتظريم که وضع خوب شود«؛ يعني کاملاً از وضع کنوني ناراضي است و منتظر وضع بهتري است. آيا کساني که منتظر امام زمان(عج) هستند همين حالت را دارند؟ واقعاً از وضع فعلي خود و جامعه ناراضي اند. اگر انسان با کساني که ايجاد فساد مي کنند، ولگرد هستند، معصيت مي کنند، اسير هواي نفس هستند، ارتباط داشته باشد، از وضع فعلي که الآن جامعه دارد، راضي باشد، انتظار معنا ندارد.

انتظار معناي مرکبي دارد: نفي و اثبات. عدم رضايت از وضع فعلي و انتظار وضع بهتر. انتظار؛ يعني آماده باش براي ياري امام زمان(عج). منتظرم، يعني وجودم کلاً در انتظار بقيةاللَّه الاعظم(ع) است که بيايد و انقلاب جهاني ايجاد بکند. امام زمان(عج) که مي آيد انقلاب مملکتي و مقطعي نمي کند، بلکه انقلاب ايشان، انقلابي در کل جهان است. يعني انقلابي مي کنند که از حضرت آدم(ع) تا به حال که شش يا هفت هزار سال، کمتر يا بيشتر از آن مي گذرد چنين انقلابي ايجاد نشده است. انقلابي که ايشان ايجاد مي کنند يک انقلاب جهاني است. پس افراد خاصي مي توانند با حضرت همکاري بکنند و قدرت دارند که از اعوان و انصار حضرت بقيةاللَّه باشند.

معناي انتظار عدم رضايت از وضع فعلي و کمال اشتياق به پياده شدن عدل الهي در سراسر جهان است. حال چه کساني منتظرند؟ منتظران بايد کساني باشند که مهذّب باشند، خودشان را اصلاح کرده باشند. من که مرتکب صدها گناه مي شوم، مرتکب صدها جنايت مي شوم و عشق و علاقه به فساد مي ورزم، چه طور مي توانم بگويم که منتظر آقا هستم؟ منتظرم که بيايند گردن مرا بزنند؟ چون حضرت که مي آيند، مبارزه با فساد مي کنند. مي خواهند عدل واقعي و عدل الهي را در سراسر دنيا، پياده بکنند. ريشه هاي فساد را از بين ببرند. وقتي که وجود انسان سرطاني باشد، وقتي عضوي سرطاني باشد، قابل معالجه نيست. بايد قطع شود.

پس انسان بايد خودش را اصلاح کند. حضرت که بيايند دو انقلاب مي کنند، انقلاب دروني و انقلاب بيروني. انقلاب دروني را از هم اکنون بايد شروع کنيم. انساني که مي خواهد بگويد منتظر امام زمان(عج) است و مي خواهد از منتظران باشد و اين روايات شامل حال او بشود، بايد مشغول تهذيب باشد »قد أفلح من زکّها«22 رستگاري در پرتو تزکيه است؛ يعني اول تخليه بکند و بعد هم تحليه. اول صفات رذيله را از خودش دور کند و بعد هم صفات حميده را در خودش به وجود بياورد. الآن هم کساني که محضر حضرت مشرفند پنج طايفه هستند: اوتاد، نجبا، نقبا، رجال الغيب، و صلحا و در هر کدام از اين طايفه ها هم عده زيادي هستند. اينان هم از آب و خاک و از اولاد آدم هستند اما با رشد، تقوي، تهذيب، خودسازي و حاکميت اسلام بر وجودشان، به اين تقرب رسيده اند وتشرف اختياري محضر حضرت پيدا کرده اند. پس شرط منتظر بودن اين است که انسان خودسازي بکند.

خدا مي داند که دامن همه ما آلوده است؛ بزرگ و کوچک ندارد. هيچ کدام ما معصوم نيستيم. خدا شاهد است که اگر توبه از اعمال گذشته بکنيم و عزم و جزم بر ترک معصيت در آينده داشته باشيم و واجبات را اول وقت انجام بدهيم و توسلات به حضرت بقيةاللَّه داشته باشيم، ان شاءاللَّه همه ما از منتظران و مورد عنايت حضرت خواهيم بود.

خدايا قسمت مي دهيم به عزت محمد و آل محمد فرج امام زمان را نزديک بگردان. موانع ظهورشان را برطرف بگردان! خدايا قلوب ما را هم به نور ايمان و تقوي و ولايت و خلوص بيش از پيش منور بفرما! خدايا رفع ظلم و ناراحتي و طغيان گري از مسلمان ها بفرما! شر اشرار را به خودشان برگردان! خدايا قسمت مي دهيم به عزت محمد و آل محمد راه نجاتي براي مسلمانان فلسطين فراهم بفرما! خدايا قسمت مي دهيم به عزت محمد و آل محمد اسامي همه ما را در طومار اصحاب و انصار امام زمان(عج) ثبت و ضبط بگردان!









پي نوشتها :

1 . المجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج52، ص123.

2 . الکليني، محمدبن يعقوب الکافي، ج2، ص222.

3 . بحارالانوار، ج51، ص156، ح1.

4 . همان، ح52، ص123.

5 . همان، ص131.

6 . همان، ج36، ص386.

7 . الطوسي، محمدبن الحسن، کتاب الغيبه، ص222.

8 . همان، ص221.

9 . همان، ج52، ص129، ح24.

10. همان، ج52، صص338-339، ح83.

11. الکليني، محمدبن يعقوب، همان، ج1، ص372.

12. المجلسي، محمدباقر، همان، ج53، ص91.

13. ائمه(ع) در زمان حضرت بقيةاللَّه برنمي گردند. فقط از آن جهت که امام را امام بايد غسل دهد و نماز بخواند و کس ديگري امکان ندارد، حضرت بقيةاللَّه بعد از 7 سال که هر سالي 10 سال مي شود که 70 سال مي شود شهيد مي شوند »ما منا إلا مقتول او مسموم«، حضرت ابا عبداللَّه(ع) رجعت مي کنند و غسل و کفن ايشان را برعهده مي گيرند و برايشان نماز مي خوانند و ايشان را تدفين مي کنند. ائمه(ع) در زمان حضرت علي(ع) رجعت مي کنند.

14. المجلسي، محمدباقر، همان، ج52، ص122.

15. همان، ص24.

16. الصدوق، محمدبن علي بن الحسين، کمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص377، ح1.

17. المجلسي، محمدباقر، همان، ج52، ص128، ح21.

18. همان، ج68، ص96.

19. سوره ق (50) آيه18.

20. همان، ج52، ص130.

21. همان، ص125.

22. سوره شمس (91) آيه 9.