پاداش بزرگ انتظار



براساس تعاليم اسلامي يکي از وظايف مهم هر مسلمان انتظار ظهور حضرت قائم(ع) است؛ انتظار تحقق وعده الهي بر حاکميت صالحان و تشکيل دولت اهل بيت رسول خدا(ص). اما آيا هيچ مي دانيد که پاداش اين انتظار چيست و چه ثمري براي منتظران دارد؟

امام صادق(ع) در روايت زير به اين پرسش پاسخ مي دهند:

أَلا اُخبِرُکُم بِما لا يَقبَلُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنَ العِبادِ عَمَلاً إِلاّ بِهِ؟ فَقُلتُ: بَلي. فَقالَ: شَهادَةُ أَن لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ، وَ أَنَّ مُحمَّدَاً عَبدُهُ [وَ رَسُولُهُ] وَ الإِقرارُ بِما أَمَرَاللَّهُ، وَ الوِلايَةُ لَنا، وَ البَراءَةُ مِن أَعدائِنا - يَعني الأَئِمَّةَ خاصَّةً - وَ التَّسليمُ لَهُم، وَ الوَرَعُ وَ الاجتِهادُ وَ الطُّمَأنينَةُ، وَ الانتِظارُ لِلقائِمِ - عَلَيهِ السَّلامُ - ثُمَّ قالَ: إِنَّ لَنا دَولَةً يَجِيي ءُ اللَّهُ بِها إِذا شاءَ. ثُمَّ قالَ: مَن سَرَّهُ أَن يَکُونَ مِن أَصحابِ القائِمِ فَليَنتَظِر وَليَعمَل بِالوَرَعِ وَ مَحاسِنِ الأخلاقِ، وَ هُوَ مُنتَظِرٌ، فَإِن ماتَ وَ قامَ القائِمُ بَعدَهُ کانَ لَهُ مِنَ الأَجرِ مِثلُ أَجرِ مَن أَدرَکَهُ، فَجِدُّوا وَانتَظِرُوا، هَنِيئاً لَکُم أَيَّتُهَا العِصابَةُ المَرحُومَةُ.1

آيا شما را خبر ندهم به آنچه خداي، صاحب عزّت و جلال، هيچ عملي را جز به آن از بندگان نمي پذيرد؟ گفتم: چرا. فرمود: گواهي دادن به اينکه هيچ شايسته پرستشي جز خداوند نيست و اينکه محمد(ص) بنده و فرستاده او است، و اقرار کردن به آنچه خداوند به آن امر فرموده، و ولايت ما، و بيزاري از دشمنانمان - يعني خصوص امامان - و تسليم شدن به آنان، و پرهيزکاري و تلاش و مجاهدت و اطمينان و انتظار قائم(ع). سپس [امام] فرمود: براي ما دولتي است که هر زمان خداوند بخواهد، آن را محقق مي سازد. و آنگاه [امام] فرمود: هر کس دوست مي دارد از ياران حضرت قائم، باشد بايد که منتظر باشد و در اين حال به پرهيزکاري و اخلاق نيکو رفتار نمايد، در حالي که منتظر است، پس چنانچه بميرد و پس از مردنش قائم، به پا خيزد، پاداش او همچون پاداش کسي خواهد بود که آن حضرت را درک کرده است، پس کوشش کنيد و در انتظار بمانيد، گوارا باد بر شما [اين پاداش] اي گروه مشمول رحمت خداوند!

آري، براي منتظران و صابران در زمان غيبت همين پاداش بس که نام آنها در زمره ياران امام عصر(ع)، و از جمله کساني ثبت شود که آن حضرت را به هنگام ظهور همراهي مي کنند.



پي نوشت :

1. النعماني، محمدبن ابراهيم بن جعفر، کتاب الغيبة، ص200، ج16؛ المجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج52، ص140، ح50.