منتقم به چه معناست ؟


 
يکهزار و يکصد و هفتاد سال پيش بنيانگذار حکومت واحد جهاني، براساس عدالت و آزادي، ويرانگر کاخهاي ظلم و استبداد، منتقم خون مظلومان در راستاي تاريخ، منجي بشريت، دست نيرومند حضرت احديت، اندکي پس از ولادت، در آستين غيبت فرو رفت، تا پس از سپري شدن دوران غيبت کبري ظهور کرده، خون مظلومان تاريخ را از ستمپيشگان خونآشام بگيرد.

يکي از صدها نام نامي و اسم گرامي آن مصلح آسماني «منتقم» است، چنانکه خداوند منان جمال عالم آراي آن ستارة فروزان را در شب معراج به خاتم پيامبران ارايه نموده و از آن کعبة مقصود و قبلة موعود به «منتقم» ياد کرده است. 1

هفتمين امام نور نيز در تعقيبات نماز عصر عرضه ميداشت:

بار خدايا در فرج منتقم خود تعجيل بفرما. 2

جان جانها، محبوب دلها، يوسف زهرا(ع) نيز خطاب به احمد بن اسحاق فرمود:

من تنها بازمانده از حجج الهي و دست انتقام او از دشمنان اويم. 3

در پگاه هر جمعه در «دعاي ندبه» ميخوانيم:

کجاست منتقم خون پيامبران و فرزندان پيامبران؟ 4

و در فراز ديگري از آن ميخوانيم:

کجاست منتقم خون شهيد کربلا؟ 5

دلباختگان سالار شايستگان، همه روزه در زيارت عاشورا ميخوانند:

خداوندا! به ما نيز روزي کن که در محضر مهدي آل محمد(ع) به خونخواهي خون حسين عزيزت برخيزيم. 6

ولي آنچه کمتر مورد بررسي قرار گرفته اين است که چون دست نيرومند الهي از آستين غيبت بيرون آمد، انتقام خون سالار شهيدان و ديگر مظلومان تاريخ را از چه کسي ميگيرد؟

انتقام از کي؟ چرا و چگونه؟

در اينجا ظاهراً چهار احتمال وجود دارد که هر کدام نيازمند بررسي و تحقيق است:

الف) از فرزندان آنها: در برخي از روايات آمده است:

يقتل والله ذراري قتلة الحسين بفعال آبائهم .

به خدا سوگند ذرية قاتلان حسين را به جهت عمل پدرانشان ميکشد. 7

پذيرش اين حديث مشکلات فراوان دارد، که به برخي از آنها در اينجا اشاره ميکنيم:

1. اين حديث با آية شريفة قرآن که ميفرمايد:

لا تزر وازرة وزر أخري.

کسي وزر و وبال ديگري را به دوش نميکشد 8 .

مغاير است، اگر نياکان آنها گناه کردهاند، آنها چه تقصيري دارند؟

دهها حديث صحيح و معتبر داريم که ائمه(ع) امر فرمودهاند که احاديث را به قرآن عرضه کنيم، هر کدام با آيات قرآن همخواني نداشته باشد، آن را رد کنيم و قبول نکنيم. 9

2. قرآن کريم فرزند صلبي حضرت نوح را به جهت همسو نبودن رفتارش از آن حضرت نفي کرده و به صراحت فرموده است:

قال يا نوح إنّه ليس من أهلک إنّه عمل غير صالح... .

گفت: اي نوح! او از خاندان تو نيست، او عملي است ناشايست. 10

در مقابل رسول اکرم(ص) حضرت سلمان را از خاندان خود بر شمرده، مدال «سلمان منّا أهلالبيت» به او ارزاني داشته 11 است و مولاي متقيان امير مؤمنان(ع) محمد ابن ابيبکر را فرزند خود خوانده، او را در کنار فرزندش محمد حنفيه جاي داده، و او را مشمول اين بيان درر بار خود قرار داده است که:

إنّ المحامدة تأبي أن يعصي الله 12 .

محمّدها از اين که خداوند معصيت شود، امتناع ميکنند. 13

3. هرگز کسي نميتواند ملتزم شود که اولاد بنياميه و ديگر دشمنان قسم خوردة اهلبيت، صرفاً به جهت فرزند يزيد و معاويه بودن اهل دوزخ ميباشند، بلکه برعکس در مواردي چون محمد بن ابيبکر ملتزم هستيم که اهل بهشت هستند. 14

4. فرزند بنياميه بودن از فرزند حرام بودن که بدتر نيست و کسي نميتواند ملتزم باشد که حرامزادگان به جرم حرامزاده بودن اهل دوزخ هستند، بلکه امام رضا(ع) در مورد آنها ميفرمايد:

إنّ ولد الزّنا يستعمل، إن عمل خيراً جزي به. 15

اولاد زنا آزموده ميشوند، اگر عمل نيکو داشته باشند، پاداش نيکو ميبينند.

ب) از پيروان آنها: جاي ترديد نيست که هر پيروي با پيشواي خود محشور ميشود، چنانکه قرآن کريم فرموده است:

يوم ندعو کلّ أناسٍ بإمامهم.

روزي که هر کسي را با پيشواي خود ميخوانيم. 16

و از زبان حضرت ابراهيم(ع) نقل کرده که فرمود:

فمن تبعني فإنّه منّي .

هر کس از من پيروي کند، از من است. 17

و روايات فراوان داريم که هر پيروي با متبوع خود محشور ميشود. 18

بر اين اساس پيروان بنياميه با آنها محشور خواهند شد و در روز رستاخيز با آنها خواهند بود و از آنها جدا نخواهند شد، ولي اينکه آيا اين مقدار براي قصاص و انتقام در اين سراي کافي است يا خير، احتياج به تحقيق بيشتر دارد.

ج) از رضايتمندان به فعل آنها: در مورد کساني که معتقد به راه آنها و راضي به کردار آنها باشند، مسئله حادتر است، زيرا قرآن کريم پي کردن ناقة صالح را به همة قوم ثمود نسبت داده و فرمود:

فکذّبوه فعقروها. 19

تکذيبش کردند و شتر را پي کردند.

در حالي که يک نفر آن را پي کرده بود، ولي چون همگي به آن رضايت داده بودند، آن را به همه نسبت داده و همه را مشمول عذاب الهي قرار داد.

قرآن کريم در پاسخ کساني که از پيامبر اکرم قرباني مطالبه ميکردند تا ايمان بياورند، ميفرمايد:

... قل قدجاءکم رسل من قبلي بالبينّات و بالذي قلتم فلم قتلتموهم إن کنتم صادقين. 20

بگو پيش از من پيامبراني يا معجزهها و آنچه اکنون ميخواهيد آمدهاند، اگر راست ميگويد، چرا آنها را کشتيد؟

بين اين اشخاص و قاتلان آن پيامبر 500 سال فاصله بود، ولي چون آنها به قتل او راضي بودند، خداوند متعال آنها را نيز جزو قاتلان برشمرده و فرمود: «چرا آنها را کشتيد». 21

روز پيروزي سپاه امير مؤمنان(ع) در جنگ جمل، يکي از اصحاب گفت: «اي کاش برادرم اينجا بود». حضرت فرمود: «آيا خواست برادرت با ما بود؟» گفت: «آري». فرمود: «پس او نيز با ما بوده است». سپس فرمود:

«در اين پيکار با ما کساني شرکت کردهاند که هنوز در صلب پدران و رحم مادران هستند... . 22

و در حديث آمده است که اگر کسي در مشرق کشته شود و در مغرب کسي به آن رضايت دهد، در خون او شريک است. 23

و در مورد امام حسين(ع)، بهويژه آمده است:

ألا و إنّ الراضين بقتل الحسين شرکاء قتله. 24

کساني که به کشته شدن امام حسين رضايت بدهند در قتل او شريک هستند.

و لذا آمده است که:

فيقتل من رضي بقتله. 25

هر کس را که راضي به قتل او (حسين) باشد، ميکشد.

و در حديث ديگر آمده است:

چون حضرت بقيةالله(ع) خارج شود ذرية قاتلان امام حسين(ع) را ميکشد؛ زيرا به اعمال پدرانشان رضايت ميدهند. 26

بنابراين، در مورد آن عده از فرزندان يا پيروان بنياميه، که به اعمال پدران و نياکان خود راضي هستند، اگر بگوييم که در اعمال آنها شريک هستند و روز قيامت مورد بازخواست و کيفر قرار خواهند گرفت، مانعي ندارد؛ زيرا اين بازخواست و کيفر در مقابل رضايت آنهاست که عمل خود آنهاست، نه در مقابل اعمال پدران و نياکان آنها.

پس اين کيفر و عذاب در روز رستاخيز، به جهت فرزند يزيد بودن، يا منسوب به خاندان بنياميه بودن نميباشد، بلکه در اثر رضايت دادن به کردار آنهاست.

ولي اينکه آيا اين مقدار موجب قصاص و انتقام در دنيا نيز هست يا خير، جاي تأمل دارد؛ زيرا در باب حدود، قصاص و ديات چنين موضوعي پيشبيني نشده است، مگر اينکه کسي ادعاکند که اين موضوع از ويژگيهاي حکومت حضرت بقيةالله(ع) ميباشد، و اين احتياج به اثبات دارد.

د) از خود قاتلان: تنها احتمالي که هيچ مشکل ندارد اين است که بگوييم از خود قاتلان انتقام گرفته ميشود؛ يعني شخص يزيد، شمر، سنان، ابنزياد و... آورده ميشوند و انتقام امام حسين(ع) و ديگر شهيدان و مظلومان در طول تاريخ از ستمگران و تجاوزگران گرفته ميشود.

اگر در تعبيرات رسيده از رسول اکرم(ص)، امير مؤمنان(ع) و ديگر امامان هدايت(ع) دقت کنيم، به روشني مشاهده ميکنيم که در همين معني ظهور دارد.

وجود مقدس اشرف کاينات در خطبة بينظير عيد سعيد غدير خم، تعبيرات بسيار بلندي در مورد حضرت بقيةالله، ارواحنا فداه، دارد، که به چند فراز کوتاه از آنها اشاره ميکنيم:

1. القائم المهدي الّذي يأخذ بحقّ الله و بکلّ حقّ هولنا.

آن مهدي قائم(ع) که حق خدا و همة حقوق ما را باز ميستاند.

2. ألا إنّه المنتقم من الظّالمين.

آگاه باشيد که او از ستمپيشگان انتقام ميگيرد.

3. ألا إنّه مدرک کلّ ثار لاولياء الله عزّوجلّ. 27

آگاه باشيد که او انتقام خون همة اولياي الهي را ميگيرد.

ظاهر اين تعبيرها و احاديثي که در شمارة پيشين تقديم گرديد، اين است که: هنگامي که دست انتقام الهي از آستين غيبت بيرون آيد، خونهاي بر زمين مانده را از خود قاتلان ميگيرد.

و اين حقيقت در پرتو اعتقاد قطعي ما به «رجعت» جامة عمل ميپوشد.



هنگامة رجعت

براساس اعتقاد قطعي ما، به هنگام ظهور موفور السّرور يوسف زهرا، گروهي از مؤمنان خالص و جمعي از ملحدان خالص به اين جهان برميگردند، تا پيش از هنگامة رستاخيز، در دادگاه عدل مهدوي به پروندة آنان رسيدگي شود.

اعتقاد به رجعت از ضروريات عقيدتي مذهب شيعه 28 ، مورد اتفاق همة شيعيان در طول قرون و اعصار بوده 29 آيات فراواني از قرآن 30 و روايات بيشماري از پيشوايان معصوم در اين رابطه در مجامع حديثي آمده است. 31

در احاديث رجعت تصريح شده که غاصبان فدک، قتلة کربلا و ديگر ستمپيشگاني که حقوق اهل بيت(ع) را پايمال کردند، شخصاً برميگردند و به کيفر اعمال خود ميرسند. 32 و اينک چند نمونه:

1. امام صادق(ع) ميفرمايد:

إن أوّل من يکرّ إلي الدّنيا الحسين بن علي و أصحابه، و يزيد بن معاويه و أصحابه، فيقتلهم حذو القذّة بالقذّة.

نخستين کسي که در هنگامة رجعت برميگردد، امام حسين و يارانش ميباشند، که همراه يزيد و يارانش برميگردند، پس آنها را مطابق اعمالشان به کيفر ميرساند، همانند تطابق پرههاي تير با يکديگر. 33

2. خداوند منان شهادت و مصائب امام حسين(ع) را به پيامبر اکرم(ص) خبر داد و او را آگاه ساخت که حسيناش کشته ميشود، ولي بعداً به دنيا برميگردد و بر دشمنانش پيروز ميشود و آنها را به قتل ميرساند، آنگاه فرمانروايي زمين را به او ميسپارد. 34

3. امير مؤمنان(ع) به فرازهاي حساس از صحنة تهاجم سپاه امام حسين(ع) به اردوي يزيد در خطبة «مخزون» اشاره ميکند. 35

4. امام باقر(ع) ميفرمايد: حضرت حسين(ع) خروج ميکند، انتقام خون خود و اصحابش را ميگيرد، آنگاه اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب(ع) خروج ميکند. 36

اين مضمون را شيخ طوسي نيز از طريق فضل بن شاذان روايت کرده است. 37

5. امام صادق(ع) از قول اسماعيل صادق الوعد نقل ميکند که به درگاه حضرت احديت عرضه داشت:

إنّک وعدت الحسين، عليهالسلام، أن تکرّه إلي الدّنيا، حتّي ينتقم بنفسه ممّن فعل ذلک به.

خدايا! تو به حسين عزيزت وعده فرمودهاي که او را به دنيا باز گرداني، تا شخصاً از کساني که اين جنايتها را در حق او مرتکب شدهاند، انتقام بگيرد. 38

6. امام باقر(ع) ميفرمايد:

إنّ لعليّ(ع) إلي الارض کرّة معالحسين(ع) يقبل برايته حتّي ينتقم من بنياميّة و معاوية و آل معاوية.

علي(ع) در عهد امام حسين(ع) رجعت ميکند، با پرچم هميشه پيروزش حمله ميکند، از بنياميه، معاويه و آل معاويه انتقام ميگيرد. 39

7. امام صادق(ع) در ضمن حديث مفصلي ميفرمايد:

مامن إمام في قرن إلاّ و يکرّ معه البرّ والفاجر في دهره، حتّي يديل الله المؤمن الکافر.

هيچ امامي در قرني نبوده جز اينکه خوبان و بدان عصر او نيز به همراه او رجعت ميکنند، پس خداوند خوبان را بر بدان چيره ميسازد. 40

از احاديث هفتگانهاي که به عنوان نمي از يم و اندکي از بسيار احاديث رجعت در اينجا آورديم به روشني معلوم ميشود که در هنگامة رجعت شخص ستمکاران رجعت ميکنند و انتقام خاندان عصمت و طهارت و ديگر مظلومان تاريخ از شخص آنها گرفته ميشود.

از اين احاديث استفاده ميشود که انتقام هر امامي توسط خود آن امام در عالم رجعت گرفته ميشود. و اين نکتهاي است که بسياري از احاديث رجعت بر آن دلالت ميکند.

پي نوشتها :

1 . شيخ طوسي، الغيبة، ص148.

2 . همو، مصباح المتهجد، ص74.

3 . شيخ صدوق، کمالالدين، ج2، ص384.

4 . ابن المشهدي، المزار الکبير، ص579.

5 . همان.

6 . شيخ طوسي، مصباح المتهجد، ص775.

7 . شيخ صدوق، عيونالاخبار، ج1، ص273؛ ابن قولويه، کامل الزيارات، ص63؛ محدث بحراني، تفسير البرهان، ج6، ص86؛ همو، حليةالابرار، ج5، ص404، قندوزي، ينابيع المودة، ج3، ص243.

8 . اين آية شريفه در پنج سوره عيناً تکرار شده: سوره انعام(6)، آيه 164؛ سوره إسراء(17)، آيه 15؛ سوره فاطر(35)، آيه 18؛ سوره زمر(39)، آيه 7 و در يک مورد به تعبير (ألاّتزر) از صحف ابراهيم نقل شده است. سورة نجم(53)، آيه 38.

9 . علاّمه مجلسي، بحارالانوار، ج2، ص245-242.

10. سورة هود(11)، آيه 46.

11. محدث نوري، نفس الرحمان، ص32.

12. منظور از «محمدها»: محمد حنيفه، محمد بن ابيبکر، محمدبن جعفر و محمدبن ابيحذيفه ميباشند. ر.ک: رجال کشي، ص70.

13. مامقاني، تنقيح المقال، ج3، ص111.

14. امام رضا(ع) در حديثي او را از شيعيان حقيقي و در رديف سلمان و ابوذر ياد کرده ميفرمايد: «شيعيان امير مؤمنان عبارتند از: حسن، حسين، سلمان، ابوذر، مقداد، عمار و محمد بن ابيبکر، که هرگز با فرمان او مخالفت نکردند. مجلسي، بحارالانوار، ج22، ص330.

15. محمدبن يعقوب کليني، کافي، ج8، ص238.

16. سورة اسراء(17)، آيه 71.

17. سورة ابراهيم(14)، آيه 36.

18. علامه مجلسي، همان، ج8، ص46.

19. سورة هود(11)، آية 65؛ شعراء(26)، آية 157؛ شمس(91)، آية 14.

20. سورة آل عمران(3)، آية 183.

21. علامه مجلسي، همان، ج9، ص192.

22. سيدرضي، نهجالبلاغه، خطبة 12.

23. علامه مجلسي، همان، ج45، ص295.

24. همان، ج44، ص304.

25. قندوزي، ينابيعالمودة، ج3، ص243.

26. علامه مجلسي، همان، ج52، ص313.

27. شيخ موسي عباسي زنجاني، مدينة البلاغه، ج1، ص235-232. متن کامل خطبة حضرت رسول(ع) در روز عيد سعيد غدير، در کتاب ارزشمند مدينة البلاغه، (ج1، ص248-213) آمده است.

28. شيخ حر عاملي، الاءيقاظ من الهجعة في إثبات الرجعة، ص82.

29. شيخ حر عاملي، انديشههاي کلامي شيخ مفيد، ص355.

30. در کتاب «رجعت يا دولت کريمة اهل بيت» از محمد خادمي شيرازي، هفتاد آيه از آيات مربوط به رجعت گرد آمده است.

31. شيخ حر عاملي در کتاب ارزشمند: «الاءيقاظ من الهجعة في إثبات الرجعة» 520 حديث پيرامون رجعت نقل کرده است.

32. ر.ک: طبرسي، إعلام الوري، ج2، ص243؛ شيخ صدوق، کمال الدين، ج2، ص377؛ طبري، دلائل الاءمامة، ص455؛ بحراني، حليةالابرار، ج2، ص599؛ شيخ صدوق، علل الشرايع، ج2، ص580؛ بحراني، حلية الابرار، ج2، ص605.

33. عياشي، تفسير، ج3، ص39؛ علاّمه مجلسي، همان، ج53، ص76.

34. علي بن ابراهيم، تفسير قمي، ج2، ص297.

35. الحلي، مختصر البصائر، ص200.

36. همو، ص49.

37. شيخ طوسي، الغيبة، ص479.

38. ابن قولويه، کامل الزيارات، ص65.

39. شيخ حر عاملي، همان، ص263.

40. الحلي، همان، ص27.