صفات و ويژگيهاي آرمانشهر در انديشه اسلامي



 
آرمانشهر گاه در صورت اساطير و عصر زرين1 و حماسه هاي بشري2 جلوه گر گشته است و گاه در محک بازگوئي آرمانهاي نظامهاي حاکم3.

از افلاطون يوناني در کتاب جمهوري4 (427-347پ.م) تا عصر اوج درخشش تمدن اسلامي با »انديشه هاي اهل مدينه فاضله« فارابي ايراني5 و »يوتوپيا« تامس مور فيلسوف قرون پانزده و شانزده انگلستان6 (1516م) و فرانسيس بيکن و... همگي کوشيده اند به توصيف آرماني شهري ايده آل يا همان آرمانشهر مطلوبشان بپردازند. تحقق عدالت، دستيابي به حقيقت، طرح جامعه آرماني، مفاهيم خير و شر، برابري و برادري، مفاهيم عقلاني، شيوه هاي رستگاري آدميان، مشخصات حکمران و حاکم آرمانشهر، تحقق بهشت اين جهاني، و... همگي در انديشه هاي آرمان ورزانه انديشمندان آرمانشهر ذکر گرديده است.

تصويري که از شهر آرماني در سيماي توصيفي نامبردگان ارائه گشته است؛ برحسب مواضع سياسي و مذهبي و ايدئولوژيکي و فرهنگي عصر خود بوده است. گاه آرمانشهر در اساطير گذشته جست وجو شده است (عصر زرين)؛ و گاه به صورت بازآفريني اي تکنولوژيکي و ايدئولوژيکي در آينده درآمده است7. گاه در افسانه ها و اساطير و افتخارات ملي گذشته جست وجو گرديده است8 و گاه در يادآوري انتظار فرج، در دستيابي به آينده اي موعود براي ضعفا و محرومان زمين، ترسيم گشته است9. تمدن اسلامي به دليل دارا بودن ويژگيهاي خاص و منحصر به فرد خود، سيما و چهره خاص خود را از آرمانشهر مطلوب خود ترسيم مي نمايد10. اين آرمانشهر داراي صفات و ويژگيهاي منحصر به فردي در انديشه اسلامي است. بهره گيري از منابع و مراجع مربوط به اصول و ارزشهاي اسلامي و علي الخصوص قرآن کريم (هيچ تر و خشکي نيست مگر اين که در قرآن کريم ذکر گرديده است)11 و نيز سنت و سيره رسول اکرم (به عنوان اسوه حسنه امت اسلامي) و روايات رسيده از معصومان، مي تواند ما را به صفات و ويژگيهاي منحصر به فرد آرمانشهر اسلامي رهنمون باشد.

و نيز آرمان مهدويت و انتظار، با گرايش به مفهوم اميد به آينده درخشان تاريخ در پرتو ظهور و حضور مهدي موعود(ع) در آخرالزمان و تحقق ابعاد کامل آرمانشهر اسلامي و غايت کمال جوئي آدمي در تحقق ابعاد کامله »خليفةاللَّه في ارضه« در حکومت مهدي موعود(ع)، نمونه اي از تحقق عيني آرمانشهر اسلامي است که در قرآن کريم به آن وعده داده شده است12. (و نريد ان نمنّ علي الذين استضعفو في الارض، و نجعلهم ائمه، و نجعلهم الوارثين.)13 ضمن برشمردن مهم ترين صفات و ويژگيهاي آرمانشهر اسلامي، در نهايت به بررسي مختصر برخي صفات و ويژگيهاي خاص حکومت حضرت مهدي(ع) در تحقق عيني آرمانشهر اسلامي مي پردازيم.



1. صفات و ويژگيهاي آرمانشهر اسلامي

1-1. شهر عدالت:

برقراري عدل و قسط از مهم ترين ويژگيهاي آرمانشهر اسلامي است. تعادل و اعتدال نيز از مفاهيم عدالت در آرمانشهر اسلامي است. در آرمانشهر اسلامي که تحقق مکان زيستي مناسب در بازآفريني اعمالي خدائي است؛ در پيروي از کلام پروردگار14 به برقراري عيني عدالت و نيز قرار دادن مناسب هر چيز در جاي خود (معناي حقيقي عدل)15 و خلق مناسب فضاها با اندازه هاي مناسب اقدام مي نمايد.



2-1. شهر طهارت و پاکي:

تأکيد بر طهارت معنائي و محتوائي در ظاهر و باطن جزو ويژگيهاي آرمانشهر اسلامي است. همانطور که پيکره شهرهاي مسلمين، با مجاورت مسجد (محل معنا)، مدرسه (محل آموزش) و بازار (محل ماده و کالا)، در هم آميخته اند؛ در آرمانشهر مطلوب اسلامي، تکيه بر »طيب« شهر پاکي و بهزيستي معنائي و محتوائي، ظاهري و باطني تأکيد شده است16. اين پاکي مي تواند هم شهر سالم زيستي و سکونتي مادي باشد و هم پاکي روحاني و معنوي آرمانشهر را به همراه داشته باشد و نشان از »مبرّي بودن بيماري، ناهنجاري و تهديد باشد«.17



3. شهر ذکر و تذکر:18

از آنجا که از اهداف باري تعالي در آفرينش انسان، ذکر و تسبيح خالق متعال است؛ (ما خلقت الجن والانس الاّ ليعبدون)19 از اهداف آرمانشهر اسلامي، دادن تذکر مداوم به آدمي و يادآوري ذکر در همه ابعاد فضائي شهر است. هم تسلط کالبدي عناصر معنوي بر سيماي شهري و هم همجواري عناصر معنائي و محتوائي در تمامي اجزاي شهر، مي تواند به پيدايش و احياي شهر ذکر بينجامد. نمونه هاي خردتر فعلي، قرارگيري تکايا در معابر و راسته هاي شهري و نيز تسلط کالبدي مسجد به عنوان عنصري اسلامي در شهرهاست. تلفيق تجسم عناصر طبيعي نظير آب و فضاي سبز و پوشش گياهي در فضاهاي زيستي و عناصر نمادين، امکان »ذکر« را مهيا مي نمايد.



4-1. شهر اصلاح:

تذکر خداوند بر عمل صالحان در کنار ايمان20 و اصلاح زمين، از موضوعاتي است که در کتاب خدا تکرار گشته است. آرمانشهر اسلامي که در پي تحقق مدينه فاضله خداگونه زميني است؛ در اصلاح زمين و پاسداشت ميراث مشترک تمدنها مي کوشد و به ترميم ارتباط گسسته انسان و طبيعت برمي آيد. در آرمانشهر اسلامي، اصلاح و عدم فساد از صفات و ويژگيهاي خاص بستر شهري است.21



5-1. شهر شکر:

مرحوم علامه طباطبائي در معناي شکر مي فرمايد: »شکر عبارت است از به کار بستن هر نعمتي در جاي خودش، به طوري که نعمت، ولي نعمت را بهتر وانمودکند.«22 و لذا آرمانشهر اسلامي شهر شکر و بهره گيري مناسب از محيط زيست، زيست بوم، استعدادها، پتانسيلها و قابليتهاي مادي و معنوي است. پرهيز از کفران نعمت، اسراف و تبذير از جلوه هاي آرمانشهر اسلامي است.



6-1. شهر وحدت:

وحدت فرد با جامعه، وحدت جامعه با محيط، وحدت اجزا در کل، وحدت در نگرش، وحدت در کالبد و سيماي شهري، وحدت در پراکندگي يکسان و متناسب اجزاي شهري (در عين توجه به مفهوم عدالت)، وحدت مردم شهر با مسئولان و بالعکس، وحدت تفکر در رسيدن به خشنودي خالق يکتا، وحدت نظر و عمل؛ همگي نشانه هائي دال بر وحدت در آرمانشهر اسلامي است. آرمانشهر اسلامي وحدت خالق را با وحدت اجزاي خود به نمايش مي گذارد. آرمانشهر اسلامي، انعکاسي از يگانگي و توحيد خالق جهان را در خود نمود مي دهد.23



7-1. شهر حُيّ:

»حُيّ به معناي زندگي و حيات، ضد مرگ و نابودي، داراي روح، رشد و شکوفائي و باروري است.«24 در آرمانشهر اسلامي، همه چيز زنده است و در پي شکوفائي و بالندگي در رسيدن به هدفي واحد (قرب الهي). اين زنده بودن هم حکايت از سر زندگي معنائي و روحي و رواني ساکنان آن است و هم نشان از کاربرد گزاره تکنولوژيکي در تمامي اجزاي شهري همگون با طبيعت و محيط زيست شهري دارد. آرمانشهر اسلامي، شهر زندگي است.



8-1. شهر امن:

آرمانشهر اسلامي، شهر امنيت و صلح و اطمينان خاطر است. »ايمان و مؤمن نيز از ريشه امن اند«25 وجود ايمان و افراد مؤمن در شهر آرماني اسلامي، حکايت از امن بودن شهر دارد و بالعکس. آرمانشهر اسلامي امنيت را در نظر و عمل براي شهروندان فراهم مي آورد. امنيت رشد و تعالي در آرمانشهر اسلامي موجود است. آرمانشهر اسلامي شهر امنيت و صلح است. اطمينان خاطر جسم و روح شهروندان در عينيت و ذهنيتهاي شهري جاري است.



9-1. شهر، شأن واقعي انسان در مقام خليفه الهي:

برخي آيات قرآن کريم به نحوي به مقام انسان در جهان هستي اشاره دارند.26 انسان به مناسبت مقام خليفه الهي خود، مکان زيستي اي متناسب با مقام خود را مي طلبد؛ آرمانشهر اسلامي در پاسخ به اين نياز شهري متناسب با شأن حقيقي آدمي است. در آرمانشهر اسلامي، اين آدمي است که بر محيط مصنوع تسلط دارد و نه محيط مصنوع بر آدمي. در آرمانشهر اسلامي تأکيد بر تمامي ابعاد وجودي آدمي است و نه انحصاراً بر بعد مادي وي. فضاهاي آرمانشهر اسلامي در تناسب با شأن واقعي انسان، با پرداختن به ابعاد انساني، محيط زيست، و القاي احساس قرب است نه غربت. آرمانشهر اسلامي در تلاش بر تداعي مفاهيم و معاني اي است که بر ارتقاء معنوي و مادي آدمي بيفزايد. آنچه ذکر گرديد صرفاً برخي صفات و ويژگيهاي آرمانشهر اسلامي است و نه تمامي ابعاد وجودي متحققه ويژگيهاي آرمانشهر اسلامي. در انديشه رويکرد به آرمانشهر، اسلام به طور عام و تشيع به طور خاص داراي جهت گيري اي است که نشان از رويکرد آينده نگرانه و امکان تحقق تاريخي پيدايش آرمانشهر اسلامي در ظهور و حضور انسان کامل، امام دوازدهم شيعيان مهدي موعود بقيةاللَّه(ع) را دارد.27 اين انديشه تحقق ظهور و حصول به شهر آرماني (آرمانشهر)، داراي صفات و ويژگيهاي منحصر به خود مي باشد که پس از ظهور آقا امام زمان(ع) صورت عيني به خود خواهد پذيرفت.



2. صفات و ويژگيهاي آرمانشهر حضرت مهدي موعود(ع)

2-1. جهان شمول بودن و حکومت جهاني آرمانشهر:

آرمانشهر حضرت مهدي موعود(ع)، آرمانشهري جهاني است و همه زمين بر پهنه حکومت عدل و داد آن بزرگوار خواهد بود. دين اسلام در سراسر زمين احيا و جهان شمول خواهد گشت. »دين و اخلاق در آرمانشهر حضرت مهدي موعود(ع) در تمامي اقوام و ملل يکسان خواهد بود و احکام اسلام قلمروئي به گستردگي جهان خواهد يافت.«28 به موجب حديثي حضرت صاحب الزمان(ع) »... به هنگام انقلاب احوال مردم و اوضاع متزلزل قيام کند و زمين را پر از عدل و داد نمايد. چنان که از ظلم و ستم پر شده باشد. ساکنان آسمان و زمين از حکومت او راضي خواهند بود.«29 جهان شمولي آرمانشهر مهدي موعود(ع) و جهاني بودن حکومت آن حضرت سبب: احياء دوباره اسلام و جهان شمولي آن؛ يکساني دين در تمامي زمين؛ يکسان بودن دستورها و برچيده شدن دستورات متناقض؛ رهبريت يگانه زمين؛ انطباق مردم با احکام و فرمانها و قوانين جهاني آرمانشهر ديني؛ و... خواهد گرديد.



2-2. بهره گيري از تمامي قابليتها و قدرتها و نيروهاي مادي در آرمانشهر مهدي موعود(ع):

در روايتي آمده است: »... زمين گنجهايش را براي او خارج مي سازد...«30 مراد از اين روايت بهره گيري از تمامي قابليتها و قدرتها و نيروهاي مادي در آرمانشهر اسلامي مهدي موعود(ع) است. از ويژگيهاي اين نکته برخورداري تمامي زمين از نعمتها و نيز عمران و آبادي زمين است و نشانگر رفاه اقتصادي بي سابقه مردم زمين و سخاوتمندي و محبت آقا صاحب الزمان(ع) بر تمامي مردم زمين.

»از پيامبر اکرم(ص) ذکر شده است که فرمودند: »امت من در زمان مهدي از چنان نعمتي برخوردار شود که مانند آن را هرگز برخوردار نشده باشند، آسمان باران بر سر آنان فرو ريزد و زمين هيچ گياهي را نگاه نداشته، مگر اينکه آن را مي روياند.«31



3-2. تکامل شگرف علوم در آرمانشهر اسلامي مهدي موعود(ع):

در روايتي از امام جعفر صادق(ع) آمده است: »دانش بيست و هفت (شعبه و شاخه) است و مجموع آنچه پيامبران آورده اند دو حرف است و مردم تا آن روز بيش از دو حرف را نمي دانند و چون قائم قيام کند بيست و پنج حرف بقيه را برون آورده و در ميان مردم منتشر مي سازد و بدين سان مجموع بيست و هفت جزء دانش را نشر مي دهد.«32 اين روايت حکايت از تحول علوم توسط آن حضرت و جهشي عظيم در پيشرفت زندگي بشريت در تمامي زواياي زندگي بشري دارد.

آرمان شهر اسلامي مهدي موعود(ع)؛ شهر نهايت علوم و دانش بشري است. ارتباطات جمعي، ابزارهاي بصري، سيستمهاي اقتصادي، و حکومتي و قضاوتي و اجتماعي و غيره همگي با تحولي عظيم در آرمانشهر روبرو مي شوند. آرمانشهر مهدي موعود(ع) تحقق ابعاد بهشت آسماني در قالبي زميني است.



4-2. اتصال آرمانشهر اسلامي مهدي موعود(ع) به عالمهاي بالا و عالم شهود و غيب:

آرمانشهر اسلامي مهدي موعود(ع)، تجسم کالبدي نقطه آرماني انديشه هاي بشري است. آرمانشهر مهدي موعود(ع) هم امکان اتصال با آسمانها و سيارات و کهکشانها در سايه پيشرفت شگفت انگيز علوم به دست آن بزرگوار را داراست و هم امکان اتصال و حرکت از جهان ماده به غيب و رسيدن به شهود معنا، در سايه تحقق امر »رجعت« را دارد. از امام باقر(ع) روايت شده است که فرمود: »... بدانيد که ذوالقرنين در انتخاب دو ابر رام و سرکش مخيرگرديد و او ابر رام را برگزيد و ابر سرکش، براي دوست و محبوب شما (مهدي) ذخيره گرديد، راوي گفت: سؤال کردم: ابر سرکش کدام است؟ فرمود: ابري که در آن غرش رعد و صاعقه و يا برق وجود داشته باشد که محبوب شما بر آن سوار مي گردد. بدانيد که او بر ابر سوار گرديده و با اين وسائل بالا مي رود، وسائل آسمانها و زمينهاي هفتگانه...«33 اين امر نشان از راهيابي آرمانشهر اسلامي مهدي موعود(ع) به آسمانها و کهکشانها و ارتباط با عوالم مادي بالا است. نکته مهم ديگر توجه به مسئله اي است که در آيات متعدد تفسير و به »رجعت« تعبير شده است. که روايات متعدد آن در حد زياد و تواتر است. منظور از رجعت باز شدن دريچه هاي جهان غيب و جهان مرگ بر روي آدمي است و تعدادي از جهان مرگ به جهان مادي و حيات دوباره برمي گردند که اين امر در زمان حضور و ظهور مهدي موعود(ع) و در آرمانشهر اسلامي حضرت مهدي موعود(ع) صورت تحقق به خود خواهد گرفت. در روايتي از ابوبصير از امام باقر(ع) نقل شده است: »امام باقر به من فرمود: مگر اهل عراق منکر رجعت هستند؟ گفتم: آري فرمود: آيا قرآن نمي خوانند: و روزي که از هر امت دسته اي را برانگيزيم.«34

در روايت ديگري از امام صادق(ع) درباره آيه ياد شده سؤال کردند: حضرت فرمود: »مردم درباره آنچه مي گويند؟ عرض کردم آنها مي گويند آيه راجع به قيامت است. فرمود: آيا خداوند در قيامت از هر امتي دسته اي را زنده مي گرداند و بقيه را به حال خود رها مي سازد؟! اين آيه قطعاً در مورد رجعت است و آيه مربوط به قيامت اين است: جملگي آنها را محشور گردانيم بي آن که کسي را فروگذاريم و...«35

در روايتي ديگر »زراره گويد: از امام صادق درباره امور مهم رجعت و امثال آن پرسيدم حضرت فرمود: »آنچه از آن مي پرسيد هنوز وقتش نرسيده است. »بلکه آنها تکذيب کردند آنچه را که احاطه علمي به آن نداشتند و به تأويل آن نرسيده اند.«36

اين روايتها همگي نشان از تحقق اموري بزرگ در آرمانشهر اسلامي مهدي موعود(ع) دارد. رجعت نه تنها سبب گشوده شدن دريچه هاي نوين معرفت بشري بر حقايق عالم غيب و شهود و معنا مي گردد؛ بلکه سبب بصيرت هر چه بيشتر شهروندان آرمانشهر بر مسائلي بزرگ چونان »مرگ و زندگي« مي شود. تمامي زمين در سيطره جهاني مهدي موعود(ع) به صورت آرمانشهري واحد جلوه گر مي گردد و تمامي زمين به سجود پروردگار خود مي شتابد. وظيفه ما در عصر غيبت آن بزرگوار، تلاش در انتظار فرج و تحقق و خلق آرمان شهر اسلامي است. تا زمين به نور پروردگارش روشن شود. »و اشرقت الارض بنور ربّها«.37



نتيجه گيري:

انديشه آرمانشهر و پيدائي و پيدايش و خلق شهري آرماني در تمامي مکتبها و انديشه ها به نوعي موجود است. در اين ميان دين اسلام، به سبب رويکردهاي خاص توحيدنگر و ويژگيهاي خاص خود، صفات و ويژگيهاي مشخصي را براي آرمانشهر مطلوب خود خواهان است.

آرمانشهر اسلامي، شهر عدالت، شهر طهارت و پاکي، شهر ذکر و تذکر، شهر اصلاح، شهر شکر، شهر امن؛ و شهر تحقق شأن واقعي انسان در مقام خليفه الهي است. اسلام در عين تذکر بر آدمي در هجران از دارالقرار واقعي و بهشت موعود، وعده تحقق حتمي آرمانشهري را ارائه مي دهد که صورت کالبدي آن در سيطره دولت امام دوازدهم حضرت بقيةاللَّه مهدي موعود(ع)، نمود عيني خواهد پذيرفت.

انتظار فرج و اميد به ظهور انسان کامل و تحقق ابعاد کامله آرمانشهر اسلامي در عصر آن حضرت، خود نياز به افرادي صالح دارد. شناخت ويژگيها و صفات آرمانشهر موعود اسلامي، ما را در تلاش به رسيدن به مطلوب، ياري مي دهد و خط مشي مشخصي را در پيمودن مسير، فرارويمان مي نهد.



پي نوشتها:

1 . در مورد اسطوره عصر زرين رجوع شود به: ايلين، سگال، »انسان در گذرگان تکامل«، ج2، ص114 و 113 و نيز: بهار، مهرداد، »پژوهشي در اساطير ايران«، انتشارات توس، تهران، 1362.

2 . به عنوان مثال به حماسه »گيل گمش« در افسانه هاي سومري و بابلي در »پهلوان نامه گيل گمش« مراجعه شود. صفوي، حسن، »پهلوان نامه گيل گمش«، اميرکبير، تهران، 1356.

3 . هر نظامي، خواه کمونيستي، خواه فاشيستي، و... آرمان و ايده آل خود را رسيدن به غايتي مي داند که مي توان آنرا »آرمانشهر مکتبي« هر جامعه ناميد.

4 . رجوع شود به: افلاطون، »جمهوري«، ترجمه حسن لطفي، خوارزمي، تهران، 1357.

5 . رجوع شود به: فارابي، ابونصر محمد ابن محمد، »انديشه هاي اهل مدينه فاضله«، ترجمه سيد جعفر سجادي، شوراي عالي فرهنگ و هنر ايران، تهران، 1354.

6 . براي آگاهي از يوتوپيا تامس مور رجوع شود به: مور، تامس، »آرمانشهر - اتوپيا«، ترجمه داريوش آشوري و نادر افشار نادري، خوارزمي، تهران، 1361.

7 . نگرشهاي نويني که در سينماي غرب و سينماي هاليوود در برخورد با شهر آرماني ظاهر مي شود؛ بازآفريني تکنولوژيکي و ايدئولوژيکي آينده است.

8 . نظير اساطير برتري نژاد آريا و ژرمن، که بهانه و دست آويز آلمان نازي براي پايه ريزي دولت نژادي رايش در آلمان گرديد. رجوع شود به: هيتلر، آدولف، »نبرد من«،

ترجمه ع پاشائي، شهريار، تهران، تاريخ؟، و نيز رجوع شود به: ويليام، شايرر، »ظهور و سقوط رايش سوم«، ترجمه ابوطالب صارمي، اميرکبير، تهران، 1353.

9 . چنين نگرشي در قرآن با وعده به مصتضعفان، چنين بيان شده است: »ونجعلهم ائمه، و نجعلهم الوارثين«.

10. مسأله پايان تاريخ با حکومت جهاني شکوهمند انسان کامل و وعده تحقق ارث بري زمين براي مستضعفان و مؤمنان روي زمين، در قرآن بيان گرديده است.

11. »ولا رطب ولا يابس الاّ في کتاب مبين«. سوره انعام: آيه 59.

12. »و لقدکتبنا في الزّبور، من بعد الذّکر، انّ الارض يرثها عبادي الصّالحون«. سوره انبيا: آيه 105.

13. سوره قصص: آيه 5.

14. رجوع شود به قرآن کريم، سوره نسا: آيات 135 و 58 ؛ سوره مائده: آيه 8 ؛ سوره انعام: آيه 152؛ سوره نحل: آيات 90 و 76.

15. رجوع شود به: علامه طباطبائي، »تفسير الميزان«، ترجمه سيد باقر موسوي، تهران، 1363، ج40، ص184 و ص102.

16. رجوع شود به: نوحي، سيد حميد، مقاله شهر رباني، »تأملاتي در هنر و معماري«، تهران، گام نو، 1379، ص125 تا ص139.

17. همان، ص124.

18. »ذکر حاضر کردن صورتي است که بعد از غيبت از ادراک در ذهن حفظ شده، يا نگهداشتن صورت حاضر در ادراک است که پنهان نشود« علامه طباطبائي، تفسير الميزان، به نقل از فصلنامه هنر شماره 40، ص116؛ تابستان 1378.

19. رجوع شود به قرآن کريم، سوره ذاريات، آيه 56.

20. رجوع شود به قرآن کريم، سوره اعراف: آيه 85 و 56؛ و نيز سوره آل عمران: آيه 57، و سوره بقره: آيه 62 و 25.

21. رجوع شود به قرآن کريم، سوره اعراف: آيه 85 و 56.

22. علامه طباطبائي، »تفسير شريف الميزان«، ترجمه سيد باقر موسوي، تهران، 1357؛ ج32، ص29.

23. آرمانشهر اسلامي به طور سمبليک بيان کالبدي و معنائي توحيد است.

24. رجوع شود به: نوحي، سيد حميد، مقاله شهر رباني، »تأملاتي در هنر و معماري«، تهران، گام نو، 1379، ص134.

25. همان، ص134.

26. رجوع شود به قرآن کريم، سوره حجر: آيات 30 و 29، سوره نحل: آيه 12؛ سوره اسرا: آيه 50 ؛ و سوره مؤمنون: آيه 14.

27. در مورد وعده ظهور انسان کامل مهدي موعود(ع) و حکومت جهاني آن حضرت رجوع شود به قرآن کريم، آيات: سوره انبيا: آيه 105؛ سوره قصص: آيه 5؛ سوره مائده: آيه 54؛ سوره

نور: آيه 56؛ سوره توبه: آيه 33؛ سوره اسرا: آيه 33؛ سوره بقره: آيه 114؛ سوره هود: آيه 86؛ سوره انعام: آيه 158؛ و سوره دخان: آيه 4 براي توضيح بيشتر مراجعه شود به: حکيمي، محمدرضا؛ »خورشيد مغرب«، تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ هجدهم، 1380،

ص113 الي ص123.

28. رجوع شود به: حجت اللَّه اصيل، »آرمانشهر در انديشه ايراني«، نشر ني چاپ دوم،

1381، ص87.

29. همان، ص87 ، (اصل روايت: بحارالانوار ج13، ص251).

30. کوراني، علي، »عصر ظهور«، ترجمه عباس جلالي، مرکز چاپ و نشر سازمان تبليغات

اسلامي، چاپ دوم، 1371، ص362، (اصل روايت: بحارالانوار ج51، ص68).

31. همان، ص364، (اصل روايت: نسخه خطي ابن حماد، ص98).

32. همان، ص366، (اصل روايت: بحارالانوار، ج52، ص336).

33. همان، ص367، (اصل روايت: بحارالانوار، ج52، ص321).

34. همان، ص372، (اصل روايت: بحارالانوار، ج53، ص40).

35. همان، ص373، (اصل روايت: بحارالانوار، ج53، ص50).

36. همان، ص373، (اصل روايت: بحارالانوار، ج53، ص40).

37. رجوع شود به قرآن کريم، سوره زمر: آيه 69.