حکومت جهاني حضرت مهدي(ع)



اشاره: پيشتر گفتيم که پايمال شدن حقوق انسانها، سلب آزاديهاي فردي، بهرهکشي و استفادة ابزاري از زنان ومردان و کودکان، گسترش جنگها و ويرانيهاي بسيار و انواع ظلم و ستمها، احتکار منابع و منافع ارضي و... همگي تحت عنوان قوانين جهاني سازي (جهاني شدن)، وضعيت اسفباري رابراي جهان امروز پديدآورده است.

بيترديد عدالت فراگير و جهانشمول تنها در ساية حکومت يگانه منجي عالم بشريت و موعود جهانيان ـ که سالهاست همگان در انتظار ظهور ايشان به سر ميبرند ـ محقق خواهد شد. در اثبات اين مدعا در قسمت اول اين مطلب پس از اظهار شک و ترديد جدي که نسبت به موفقيت فرضية جهاني سازي در ايجاد دهکده جهاني بيان کرديم، لغزشگاهها و نقاط ضعف آن را مورد بررسي و بازنگري قرار داديم. در اين قسمت هم به بررسي اجمالي دولت جهاني و عدالت گستر حضرت مهدي(ع) و نقاط تقابل نظريه فطري و واقعي مهدويت با فرضيه آکنده از دروغ و نيرنگ «جهانيسازي» ميپردازيم.



وجود نجات بخشي که بشريت را به سوي آسايش و رهايي و ايجاد جامعه جهاني متکي بر عدالت و آزادي و حقيقت سوق دهد، در تمام کتب و صحف آسماني و مذاهب گوناگون خبري متواتر است. اين مطلب صرفاً يک خطابة مذهبي يا شعاري ديني نيست بلکه حقيقتي است که از واقعيت نشأت گرفته و در اعماق انديشه و ضمير وجود انسان نهفته است. هر انسان صاحب دردي که ناراحتي و فشار و ترس و ناامني را چشيده باشد به آن ايمان دارد. هر عقل و انديشهاي به راحتي ميفهمد که بناي جهان بر عدالت و توازن است نه ظلم و هرج و مرج و هرگونه هرج و مرجي ساخته دست بشر است و اگر عدالت بر جهان حاکم نشود آنگاه عدالت الهي امري لغو، عبث و بيهوده محسوب ميگردد. در حالي که عدالت هدف همة اديان و رسالت دين اسلام است که مخاطبش همة بشريت بوده است و توان بالايي در ايجاد وحدت جهاني دارد که نقطة شروعش برادري، صلح، گذشت، چشمپوشي و وحدت است.

در اين رابطه ميگويد: در اين برهه از زمان، اسلام به جهت عنايات زيادش به مظلومان و اسيران جذابيت بسيار بالايي دارد و به اين دليل است که اين دين، هميشهدرگسترشوانتشاردرسطح جهاني، حتي پس از رويارويي و مجادله، يکهتاز و پيروز ميدان بوده است. 1

اسلام ديني جهاني است که قوام بخش بناي جامعه بشري است چنان که خداوند به پيامبرش خطاب کرده:

و ما أرسلناک إّلا رحمة للعالمين 2

تو را مايه رحمت براي جهانيان فرستاديم.

و ما أرسلناک إّلا کافّة للنّاس 3

تو را بر همة مردم فرستاديم.

اين ديني که روزي جهان را از سردرگمي جهالت و ظلمات حيرت نجات داد روزي دوباره با عزت و به اذن خداوند ـ تبارک و تعالي ـ براي نجات و خلاصي بشريت و سروري مسلمانان باز خواهد گشت که قرآن کريم بدان چنين بشارت داده است:

و نريد أن نمنّ علي الّذين استضعفوا فيالارض و نجعلهم أئمّة و نجعلهم الوارثين 4

ارادة ما بر اين تعلق گرفته که محرومان زمين را امام و وارثين زمين گردانيم.

از حضرت امير(ع) در نهجالبلاغه روايت شده که:

لتعطفّن الدنيا علينا بعد شماسها عطف الضروس

علي ولدها 5

دنيا همانند بازگشت شتر به نزد فرزندش به نزد ما بازگردانده ميشود.

و سپس اين آيه را تلاوت فرمودند. ابن ابيالحديد در شرح اين بخش گفته است: ياران و نزديکان ما ميگويند که ايشان به امامي که مالک زمين و حاکم بر تمامي ممالک ميگردد وعده دادهاند. 6

در آية ديگري خداوند تبارک و تعالي ميفرمايد: ولقد کتبنا فيالزّبور من بعدالذکر أنّ الارض يرثها عبادي الصّالحون 7

در زبور پس از ذکر چنين نوشتيم که بندگان صالح ما وارث زمين خواهند شد.

امام باقر(ع) ذيل اين آيه ميفرمايند:

إنّ ذلک وعدالله للمؤمنين بأنّهم يرثون جميع

الارض. 8

اين آيه وعده الهي براي مؤمنان است که وارث تمام زمين خواهند شد.

حضرت رسول(ص)، هم طبق روايت سعيد بن جبير از ابن عباس، به ظهور حضرت مهدي(ع) چنين بشارت دادهاند:

إنّ خلفائي و أوصيائي و حجج الله علي الخلق بعدي اثنا عشر. أوّلهم أخي و آخرهم ولدي. 9

جانشينان و برگزيدگان من وحجتهاي الهي بر خلق پس از من دوازده نفرند که اولشان برادرم و آخرينشان فرزندم ميباشد.

از ايشان پرسيدند: برادر شما کيست؟ فرمودند: عليابن ابيطالب(ع) باز پرسيدند: فرزند شما کيست؟ فرمودند:

المهديّ الذي يملؤها ـ أي الارض ـ قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً والذي بعثني بالحق بشيراً لولم يبق منالدنيا إّلا يوم واحد لطوّل ذلک اليوم حتي يخرج فيه ولدي فينزل روحالله عيسي بن مريم فيصّلي خلفه و تشرق الارض بنور ربّها و يبلغ سلطانه المشرق والمغرب 10

مهدي، همو که زمين را از عدل و داد، همانگونه که از ظلم و جور پر شده است، آکنده ميگرداند. قسم به آن کسي که مرا به حق مبعوث گردانيد که ] مردم را [ بشارت دهم اگر تنها يک روز به پايان دنيا باقي مانده باشد خداوند آنقدر آن روز را طولاني ميگرداند که فرزندم خروج (قيام) کند و در آن زمان است که عيسيبن مريم پشت سرش نماز ميخواند و زمين به نور پروردگارش روشن ميشود و آوازة سلطنتش شرق و غرب را درمينوردد.



پس از ظهور حضرت مهدي(ع) چه رخ خواهد داد؟

هدف از ظهور امام منتظر(ع)، چيزي جز درآوردن جهان از گنداب ظلم و جور و رساندن آن به عدالت و مساوات نيست، که اصل ايمان بشريت به آن سو معطوف شده است و تمام اديان در مقابل آن سر خم کردهاند. غرض فطري و واحد اديان، همان چيزي است که شعور انساني، به راحتي با آن اتفاق نظر دارد و هرگاه عقل در مرحلة ادراکش به تکامل برسد و رهبري خود را به حکمتي ـ که از اخلاص، صدق و واقعگرايي برخاسته است ـ سپرده باشد، آن را احساس ميکند. کانت، فيلسوف آلماني تبار ميگويد:

عبارت اختلاف اديان، چيز عجيب و غريبي است و مانند اين است که از اختلاف مکاتب اخلاقي صحبت شود؛ چرا که ممکن است افراد، عقايد گوناگوني داشته باشند، ولي در هر زمان تنها يک دين است که ميتواند مقبول بيفتد و نه بيشتر و اين اختلافات همانند محملي بيانگر اختلاف در زمان و مکان که اموري عارضي هستند ميباشند. 11

مراد از اين آيه قرآن هم همين بود که:

إنّ الّدين عندالله الاءسلام 12

دين در نزد خدا اسلام است.

در بعثت تمام پيامبران الهي، همگي به دنبال محقق کردن هدف واحدي بودند، همان هدفي که همة دستهها و گروهها و جمعيتهاي بشري را يکجا زير پرچم پرافتخار مهدي منتظر(ع) جمع ميکند.

خداوند تعالي در قرآن کريم ميفرمايد:

هوالذي أرسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره عليالدين کلّه و لوکره المشرکون. 13

او همان کسي است که رسولش را با هدايت و دين حق ارسال کرد تا عليرغم ميل مشرکان آن را بر تمام اديان حاکم گرداند.

امام هفتم(ع) ذيل اين آيه فرمودند:

يظهره علي جميع الاديان عند قيام القائم(ع). 14

هنگام قيام مهدي(ع) است که اسلام را بر تمامي اديان حاکم ميگرداند.

اولين گام براي تحقق دهکدة جهاني و جامعة واحد بشري،ايمانتماماديانوپيروانآنهابهحضرت مهدي(ع) وجمعشدنآنهازيرپرچمشاست؛چراکه دعوت به اتحاد جهانوجهانيانامريتازهنيستودرتمام اديان آسماني و قديمي ميتوان مسألهاي مرتبط با آن را يافت و ريشة تفکر اتحاد بشريت را بايد در دين اديان جستجو کرد.

و در ثاني حقيقت همة اديان، دعوت جوامع و ملتهاي بشري به همبستگي و اتحاد زير پرچم ايمان به خدايي واحد بوده است، آفرينندهاي بيهمتا و ارزشها و باورها و مسلمات مشترکي که رفتار و منش انساني را در تمام جهان مستحکم کند. 15 به همين جهت است که تمام اديان، توقع و انتظار ظهور مهدي(ع) را دارند، و آن زمان که ظهور کند با علائم و نشانههايي که به راحتيشک را از آنها برطرف ميکند به شخص او ايمان ميآورند. آري، به همراه او عيسي بن مريم(ع)، خروج ميکند و همانطور که در روايت نبوي ديديم پشت سر حضرتش نماز ميخواند. از امام باقر(ع)، نقل شده است:

إذا ظهر القائم ظهر براية رسولالله و خاتم سليمان و حجر موسي و عصاه. 16

وقتي حضرت مهدي(ع)، قيام کند، پرچم رسول خدا انگشتر سليمان و سنگ و عصاي موسي را ظاهر ميکند.

باز از ايشان نقل کردهاند که:

فإذا اجتمع عنده عشرة آلاف فلايبقي يهودي ولانصرانيّ ولا أحد ممّن يعبد غيرالله إّلا آمن به و صدّقه و تکون الملّة واحدة ملّة الاءسلام. 17

وقتي که ده هزار نفر نزد او جمع ميشوند، هيچ يهوديومسيحيوهر که غير خدا را ميپرستد باقي نميماند جز آنکه به او ايمان ميآورد و تصديقش ميکند و يگانه امت، امت اسلامي ميشود.

و همچنين:

و إنمّا سمّي المهديّ لانّه يهدي إلي أمر خفيّ و

يستخرج التوارة والاءنجيل من أرض يقال لها أنطاکية. 18

مهدي(ع) را به اين دليل، مهدي ناميدهاند که به امري مخفي هدايت ميکند و تورات و انجيل را از زميني که به آن انطاکيه گويند، درميآورد.

حضرت مهدي(ع) در خلال ارتباطات جهاني و تواناييوقدرتشبريکيکردن روشها و منشها در تمام نقاط جهان، جهاني کردن خويش را به ظهور ميرساند. حضرت صادق(ع) در مورد نداي آسماني فرمودند:

يسمعه کلّ قوم بألسنتهم. 19

هر قومي به زبان خويش آن صدا و ندا را ميشنود.

و اين در حالي است که زبان، يکي از مشکلترين و جديترين موانع و سدها در مسير ارتباطات بشري است که از گفتوگوها و ايجاد ارتباطات متقابل ممانعت به عمل آورده و آنها را به جدايي و تفرقه و گوشهنشيني سوق ميدهد.



عدالت در ساية حکومت جهاني حضرت مهدي(ع)

جهان بشري که از بحرانها ضربههاي فراوان خورده است در مسير جهاني شدن به سمت مخالف تحقق سعادت بشري سير ميکند، حال آن که بشريت آرزويش عدالت است که از درد فراقش هماره به خود پيچيده است. درخت صبر و تحمل بشريت در اين راستا آن زمان که آن امام منتظر پرچم عدالتش را بر سر ظلم و ستم ميکوبد به گل خواهد نشست.

قانون عدالت جهاني از آن زمان که معرفت و عقل انسانها کامل شود شروع ميگردد؛ چرا که اکثر شرارتها ناشي از جهالت و نبود معرفت و شناخت است. امام باقر(ع) فرمودند:

إذا قام قائمنا وضع يده علي رؤوس العباد فجمع بها عقولهم. 20

هرگاه قائم ما قيام کند دستش را بر سر بندگان (خدا) ميکشد و با آن عقلهايشان را کامل ميکند.

عبارت «جمع بها عقولهم» ناظر بر دو امر است:

اول: اين که تکيه تکامل فرهنگي بر پيشرفت مادي و تکنولوژي اطلاعاتي نيست، بلکه اتکايش بر تکامل عقلي است و تمرکز معرفت نيز بر معرفت نفس است و فرهنگ مادي به جاي اين که هدف و غايت فرض شود تنها به عنوان ابزار و وسيله به آن نگريسته ميشود.

دوم: گفتوگوي عقلائي و فکري مبتني بر فرهنگ اخلاص که ارتباطات و نزديکي و تفاهمها را فزوني بخشد همان است که مهدي موعود(ع)، آن را محقق ميگرداند.

مرحلة دوم از قانون حکومت جهاني در خلال ايجاد تعادل و توازن اجتماعي ـ اقتصادي و نفي بهرهکشي و احتکار و تمرکز ثروتها و منابع زميني مشاهده ميشود.

رسول مکرم اسلام(ص) فرمودند:

فيجيء إليه الرجل يقول: يا مهدي أعطني أعطني

أعطني فيحثي له في ثوبه به ما استطاع أن

يحمله. 21

مردي به حضور او ] حضرت مهدي(ع) [ ميرسد و ] از شدت طمع [ سه مرتبه تقاضاي کمک ميکند، او چنان در دامن آن مرد ] سيم و زر [ ميريزد که نميتواند آن را جابهجا کند.

باز از ايشان نقل کردهاند که فرمود:

أبشروا بالمهديّ... و يقسّم المال صحاحاً بالسوّية و يملا قلوب أمة محمّد غني و يسعهم عدله حتي أنّه يأمر منادياً ينادي من له حاجة إليّ؟... و تکثر الماشية و تعظّم الامة... و تزيد المياه في دولته و تمدّ الانهار و تضاعف الارض أکلها... 22

بشارت باد بر شما به مهدي... که مال را به طور مساوي بين مردم تقسيم ميکند و قلوب امت محمد(ص)، را مملو از غنا ميکند و چنان گسترة عدالتش پهناور است که به سخنگوي خويش امر ميکند که فرياد بزن آيا نيازمندي هست؟ و... ثروتمندان زياد ميشوند و امت عظيم ميگردد... آبها در دولتش زياد ميگردد و رودها وسيع و طولاني و زمين بر خوراکيهايش ميافزايد.

حضرت هم بنا بر اين قانون و رسم نبوي(ص) عمل ميکند که:

من أحيا أرضا مواتاً فهي له. 23

هر که زمين مواتي را آباد کند، مالکش ميشود.

آري، اين است اوج قله عدالت که حق انسان را در مالکيتش بر زمين به او عطا ميکند.

امام باقر(ع) ميفرمايند:

أيّما قوم أحيا شيئاً من الارض و عمروها هم أحقّ بها وهي لهم. 24

هر قومي که بخشي از زمين را احيا و آباد کنند شايستگي بيشتري براي مالکيت بر آن دارند در حالي که حق آنهاست.

به همين علت است که زمين همچون گلي شکوفا ميشود و در آن، نشاط و عمل موج ميزند. گويي امام صادق(ع) به اين اشاره دارند:

اذا قام قائم آل محمد... اتّصلت بيوت الکوفة بنهر کربلاء. 25

آنگاه که قائم آل محمد(ع) قيام کند، خانههاي کوفه به نهر کربلا متصل ميگردد



پس از تحقق عدالت، امنيت گسترش مييابد، جرم و خلافکاريهاپنهانوناپيداميگردد.امامباقر(ع)،درباره امنيت و امان در زمان حضرت مهدي(ع) ميفرمايند:

و تخرج العجوز الضعيفة من المشرق تريد المغرب لايؤذيها أحد. 26

پيرزنيضعيفوناتوانازشرقبهسمتغرب(جهان) ميرود و احدي او را اذيت و آزار نميکند).

با از بين بردن مرزها و حدود جغرافيايي، حکومت جهانيحضرتمهدي(ع)تکاملمييابدوموانعيکهبهدست خود بشر ساخته شده برداشته ميشود و او به منتهاي آرزو و خواستهاش که آزادي در عمل و تحريک زندگي و حياتش ميباشد، ميرسد. «فکتور باش» ميگويد:

مقتضاي انسان بودن انسان اين است که او به حقوقش برسد و اين، اصلي است که به ساکنان هر کشوري اجازه ميدهد در کشور ديگر ساکن شوند و همان حقي که آزادي را در جهان به جريان مياندازد و بستن قراردادهاي قانوني با بقيه مردم براي سکونت جهاني کمک ميکند. 27

زمين است که وطن هر انسان در عصر حضرت مهدي(ع) ميشود. امام صادق(ع) فرمودند:

إنّ القائم مّنا منصور بالرعب مؤيّد بالنصر، تطوي له الارض و تظهر له الکنوز کلّها و يظهرالله به دينه و لوکره المشرکون.

قائم ما با ترس ] افتادن در دل دشمنان [ ياري ميشود و با پيروزي، تأييد ميشود. زمين زير پايش نرم و گنجهاي زمين، همگي براي او ظاهر ميشود و خدا به وسيله او دينش را ظاهر ميکند حتي اگر مشرکان نپسندند.

و باز هم از ايشان نقل شده:

إنّ المؤمن في زمان القائم و هو بالمشرق ليري أخاه الذي بالمغرب و کذا الذي فيالمغرب يري أخاه الذي بالمشرق. 29

مؤمندرزمانقائم،چنانميشودکهشخصيکهدرشرق استبرادرشرادر غرب ميبيند و او هم همينطور.

جامعه بشري به وحدت واقعي که جنگها، نابسامانيها، بحرانها و مشکلات را ريشهکن سازد، دست نخواهد يافت مگر اين که به مسائل اساسي و عوامل واقعي که جمعيت بشري را ميتواند جمع کند، نظر بيفکند. و شکي نيست که مسائل مادي جز عاملي براي ايجاد اختلاف و جنگ و بهرهکشي از همديگر نيست. در حالي که عقل و فطرت عاملي هستند که بشريت را به اصل خويش هدايت ميکنند. و رسيدن به حقيقت وجودي جز با يک رهبري واقعي همانند تکامل عقلي و بازگشت به فطرت و تبري جستن از موانع کشنده ناشي از خودپرستي ممکن نيست که آن هم عصر عدالت، آزادي، امنيت و سعادت يعني عصر امام منتظَر حضرت مهدي(ع) است.

خداوندتوفيقديدارآن جمال دلربا و اطاعت از اوامر پرافتخارش و زندگي تحت لواي پرچم عدالت آسماني و جهانياش را به همه ما عنايت فرمايد. انشاءالله

و به اميد ديدار آن روز.

پي نوشتها :



1. عام الفکر، ش 2، 1999.

2. ] سوره انبياء(31) آيه 107 [ .

3. ] سوره سباء(34) آيه 28 [ .

4. سوره قصص(38) آيه 5.

5. ] نهجالبلاغه، حکمت 209 [ .

6. الامام المهدي(ع).سيد محمدکاظم قزويني.

7. سوره انبياء (21) آيه 106.

8. ] التبيان، ج 7، ص 284 ؛ مجمع البيان، ج 7، ص 66 و 67 ؛ الزامالناصب، ص 75 و 76 به نقل از: منتخبالاثر (چاپ جديد)، ج 2، ص 30 [

9. ] کمالالدين و تمامالنعمة، باب احاديث نبوي، شيخ صدوق [ .

10. فرائد السمطين، جويني، ج 2.

11. فلسفةالقانون و السياسة، عبدالرحمن بدوي.

12. ] سوره آل عمران(3) آيه 19 [ .

13. سوره توبه(9) آيه 33.

14. ] الکافي، کتاب الحجة، ج 1، ص 432، ح 91 به نقل از: منتخب الاثر، ج 2، ص 35 [ .

15. عالم الفکر، همان.

16. ] الغيبة، نعماني، ص 238 (ب 13، ج 28) نقل از: منتخبالاثر، ج 2، ص 341 [ .

17. ] نورالابصار، باب 2، ص 155 به نقل از: امام مهدي(ع) از ولادت تا ظهور (ترجمه دکتر فريدوني)، ص 587 [ .

18. ] امام مهدي(ع) از ولادت تا ظهور (ترجمه دکتر فريدوني)، ص 588 به نقل از عقدالدرر [ .

19. ] همان، ص 441 به نقل از: بحارالانوار، ج 52، ص 205 به نقل از کمال الدين [ .

20. ] بحارالانوار، ج 52، ص 336 [ .

21. ] امام مهدي(ع) از ولادت تا ظهور، ص 630 و 634 [ .

22. الامام المهدي(ع)من الولادةالي الظهور،سيدمحمدکاظم قزويني.

23. ] وسايل الشيعه، ج 17، ص 327 به نقل از: امام مهدي(ع) از ولادت تا ظهور، ص 636 [ .

24. ] همان، ص327 بنابر نقل امام مهدي(ع) از ولادت تا ظهور، ص 636 [ .

25. ] امام مهدي(ع) از ولادت تا ظهور، ص 639 به نقل از: بحارالانوار [ .

26. ] همان، ص 644 به نقل از ينابيع المودة، ص 423 [ .

27. فلسفةالقانون والسياسية، عبدالرحمن بدوي.

28. ] منتخبالاثر، ج 2، ص 35 به نقل از: اثبات الهداة، ج 7، ص 140، ب 32، ف 44 ح 686 [ .

29. ] اماممهدي(ع)ازولادت تاظهور،ص653به نقل از: حق اليقين [ .