پيوريتن ها و صهيونيزم مسيحي



صهيونيزم به عنوان پروژه بازگشت يهوديان به سرزمين هاي مقدس، با انقلاب پيوريتن ها در انگلستان که علاقه زيادي به عهد عتيق (تورات) و يهوديان از خود نشان مي دادند مورد حمايت گسترده اي قرار گرفت. صهيونيزم مسيحي نام و عنوان حمايت فعالي است که از سوي مسيحيون از جنبش صهيونيزم به عمل مي آيد.51

اين نظريه که تشکيل دولت يهودي مي تواند نشانه اي بر بازگشت مجدد مسيح باشد اولين بار در سخنان و نوشته هاي اليور کرومول و پاول فلگن هاور از رهبران و تئولوگ هاي پروتستان قرن 17 مطرح مي گردد.52

در اين رابطه نقش ديکتاتور پيوريتن انگلستان يعني کرومول نيز بسيار برجسته بود، چرا که وي در قبال تقاضاها و درخواست هاي »مناشه بن اسرائيل«53 پيشگويي مذکور را کاملاً محقق کرد و به آنها اجازه استقرار در انگلستان، تنها کشوري که در آن هيچ يهودي وجود نداشت، را داد.

اين گروه (پيوريتنها)، بعدها کار مهم تري را نيز انجام دادند و طرح »هواداران يهود«54 را در شالوده آمريکا نهادينه نمودند اقدامات پيوريتنها پس از پايان قدرت کرومول در انگلستان پايان نيافت، بلکه ديگران آن را ادامه دادند به طوري که کارن آرمسترانگ55 - نويسنده مشهور انگليسي - در کتاب خود با نام جنگ مقدس56 مي نويسد که »خواسته پيوريتنها در انتقال يهوديان به سرزمين هاي مقدس پس از سال هاي 1600 نيز با همان شدت و حدت دنبال مي شد.«57

حتي پيوريتن ها در سال 1649 که اجازه استقرار و اقامت يهوديان در انگلستان داده شد، خواستار وساطت جهت انتقال يهوديان به سرزمين هاي مقدس شدند. پيوريت ها به محض اينکه محقق شدن پيشگويي »انتشار و استقرار يهوديان در چهار گوشه جهان« را قرين به واقعيت يافتند، نسبت به آغاز دوره مسيح از خود بي تابي نشان داده و تصور کردند که زمان برگشت يهوديان به سرزمين هاي مقدس فرا رسيده است.

البته گفتني است »کابالائيست ها« آنقدر هم ساده و ناشکيبا نبودند. چرا که آنها مي دانستند زمان موعود هنوز فرا نرسيده است و کارهاي زيادي هست که بايد انجام پذيرد و يا به تعبير آرمسترانگ »اگر در آن زمان يهوديان بدون درنگ به سرزمين هاي مقدس بازمي گشتند يقيناً بلافاصله از آنجا اخراج مي شدند.«58

با اين وجود، پيوريتن ها از آن تاريخ، پيوسته خود را منتظر بازگشت يهوديان به سرزمين هاي مقدس نشان مي دادند و در جهت تحقق اين امر، نهايت تلاش خود را مي کردند. چنانچه در سال 1666 رخداد مربوط به »ساباتاي سوي«59 در ميان پيوريتن ها موجب بروز هيجان گسترده اي شد. جامعه يهودي پس از واقعه »سوي«، در خصوص بازگشت به سرزمين هاي مقدس بيش از پيش با يک حالت مملو از تمکين رفتار نمود، اما اين مسئله موجب هيچ تأثير منفي و بازدارنده اي در شدت اشتياق پيوريتن ها در راستاي بازگردانيدن يهوديان به سرزمين هاي مقدس نگرديد.

آرمسترانگ در اين مورد مي نويسد:

»اين واقعه نيز پروتستان ها انگليس را از ضرورت بازگشت يهوديان به سرزمين صهيون بازنداشت. چرا که آنها تحت آموزش گسترده و مفصلي در ارتباط با عهد عتيق قرار گرفته بودند و فلسطين را سرزميني متعلق به يهوديان مي انگاشتند و از اين فرضيه خود نيز نمي گذشتند.

بدين ترتيب در قرن 18 شاهد سربرداشتن نوعي صهيونيست غير يهودي60 در ميان انگليسي ها هستيم که امروزه اين نحوه نگرش در تراژدي هايي که در خاورميانه به وقوع مي پيوندد، نقش بزرگي را ايفا مي کند.«61

ضمناً کتاب »دو سفر به قدس«62 نوشته »ناتانيل کروچ«63 که در سال 1704 به رشته تحرير درآمد يکي از نمونه هاي شگفت انگيز و بارز »صهيونيزم غير يهودي« است که در قرن 18 پديدار گرديده است.

همچنين شايان ذکر است که »کروچ« با به کار بردن نام مستعار »روبرت برتون«64 کتاب مذکور را نوشت و در اين کتاب مشاهدات خود را طي دو سفري که به سرزمين هاي مقدس داشت، بيان کرد.

در اين کتاب بخشي که بيش از ديگر فصول به آن تأکيد شده بود و بيشترين بازتاب را در پي داشت، طرح سخن از »تبديل شدن فلسطين به يک بيابان بي آب و علف بود، چرا که نويسنده يادآور مي شود که سرزمين قدس بنا بر آنچه در عهد عتيق ذکر گرديده است، »سرزمين شير و عسل« بوده، اما وضعيت امروز فلسطين نقطه مقابل تعريفي بود که در تورات مقدس از آن ياد شده بود، و تنها دليل اين وضعيت اسف بار گرفتن اين سرزمين از دست صاحبان اصلي آن يعني يهوديان است« کروچ تنها شرط تبديل صرف سرزمين مقدس به سرزمين شير و عسل را بازپس گيري آن توسط يهوديان مي داند.

کتاب مذکور بسيار مورد پسند مردم واقع گرديده و توانست نحوه نگرش جامعه انگلستان به سرزمين هاي مقدس را به طور قابل توجهي تحت تأثير قرار دهد.65

به هر حال اين هواداران و سمپاتيزاني يهودي که برخواسته از سنت هاي پيوريتن بود در قرن 20 صهيونيزم مسيحي را به وجود آورد.

شايد ديدگاه »جوسياودگ وود«66 يکي از نمايندگان مجلس بريتانيا و يکي از شخصيت هاي معروف صهيونيزم - مسيحي، در شناخت و فهم مباني فکري اين جريان نمونه خوبي باشد. وي که خود رإ؛ ّّ7 خانواده اي پيوريتن زاده شده بود، در راستاي ايجاد يک دولت يهودي در فلسطين هر آنچه را که از دستش ساخته بود به عمل آورد.67 وي ضمن اتفاق نظر با جابوتينسکي صهيونيست، نوعي راديکاليزم را به نمايش گذاشته و از مبارزه مسلحانه يهوديان دفاع نموده بود.

وي جهت يافتن منابع حمايت از دولت يهودي ضمن سفر به آمريکا يا با ويلسون رئيس جمهور آمريکا ديدار نموده و تلاش کرده بود تا آمريکا را در آن شرايط زماني پرفشار وارد معامله خاورميانه نمايد. ودگوود، به عنوان يک نمونه کامل از يک صهيونيست - مسيحي در قرن 19 از نژادگرايي انگلوساکسون که در روند يهودي شدن قرار گرفته بود، حمايت مي کرد. اين سخنان وود که »در يک طرف عهدي که خداوند با قوم برگزيده خود بست يهوديان، و در طرف ديگر انگلوساکسون ها قرار دارند«68 و يا »با بازپس گيري فلسطين توسط يهوديان از (کوه) صهيون نوري پديدار خواهد گرديد«69 از جمله شاهد مثال هاي انديشه انگلوساکسون او با منشأ پيوريتني است. اين نحوه هواداري از يهوديان که در سنت هاي انگليسي و آمريکايي وجود دارد يکي از دلايل حمايت اين دو قدرت از صهيونيزم است.



بخش پنجم

پروتستان ها و صهيونيزم مسيحي



همان گونه که پيشتر نيز اشاره شد مسيحيت صهيونيستي در ميان پروتستان ها پديدار شد و از جانب آنان تلاش زيادي براي بازگردانيدن يهوديان به سرزمين هاي مقدس انجام پذيرفت.70 به زعم بعضي از منابع، از جمله منابع يهودي حرکت پروتستانتيزم و آغازگر آن مارتين لوتر حرکتي يهودي گرايانه توسط فردي يهودي بود. افراد يهودي اي مثل »آبراهام فاريسول«71 که لوتر را يهودي پنهان کار متجددي معرفي مي نمود که تلاش داشت تا حقيقت دين و عدالت را استوار سازد و نوآوري هاي او را اقدامي در راستاي بازگشت به يهوديت اعلام مي دارند.72 به همين جهت نيز حرکت اصلاحي آغاز شده توسط لوتر از سوي يهوديان خدمتي در راستاي تئولوژي ديني يهود مبني بر آماده سازي زمينه تحقق بهشت زميني که لازمه آمدن مسيح بود تلقي نمودند و او را فردي مي انگاشتند که ضمن متمايل نمودن مسيحيان به ترک انديشه هاي (به اصطلاح) غلط خويش آنها را نجات داده و در راستاي آمدن مسيح اقدام به پيراستن راه مي نمود.73

ضربه ويرانگري که توسط لوتر به کليساي کاتوليک وارد شد از سوي يهوديان مورد حمايت قرار گرفت.74 چرا که بنا به گفته »خاخام کابالائيست آبراهام. ب - اليزرها - لوي«75 »لوتر در پنهان يهوديي بود که تلاش مي کرد تا آرام آرام مسيحيان را به انعطاف وادارد«76 و اين تلقيات بود که موجب شد تا مارتين لوتر از سوي کليساي کاتوليک فردي نيمه يهودي اعلام شود.

پروتستان ها با وابستگي به عهد عتيق (تورات)، اعتقاد به بازگشت مسيح و حق حکومت يهوديان بر دنيا را پذيرفتند. براساس اعتقاد پروتستاني، پس از تحقق شروط پيش بيني شده در کتاب مقدس يعني تشکيل دولت يهود در سرزمين هاي مقدس و در اختيارگيري قدس و ساخت معبد مقدس، عيسي موعود باز خواهد گشت و اين بار يهوديان به وي ايمان خواهند آورد و تحت رهبري عيسي مسيح از قدس بر جهان و ديگر ملت ها حکومت خواهند نمود77 و در اثناي حکومت يهوديان دنيا پروتستان ها نيز مورد مهر و محبت قرار خواهند گرفت و به ثروت هاي چشم گيري دست خواهند يافت اما واقعيت امر اين بود که مسيح موردنظر يهوديان با مسيح مسيحيان متفاوت بود. آنها به حضرت عيسي (موعود مسيحيان) باور نداشتند و به همين جهت نيز اقدام به قتل او نمودند و بر اين باور خود نيز باقي بوده و هستند. اما علي رغم اين واقعيت آنها (يهوديان) و شخصيت هاي سرشناس آنها به طور ضمني اين اعتقاد مسيحيان را پذيرفته و هيچ عکس العملي در خصوص اين باور و اعتقاد پروتستان ها که خلاف نظر و اعتقاد يهوديان است از خود نشان ندادند و با خوشحالي و شعف نظاره گر حمايت پروتستان ها از طرح و نظريه بازگشت مسيح شدند.78

انديشه بازگشت يهوديان به سرزمين هاي مقدس (ارض موعود) نيز بر مبناي پيش گويي هاي کتاب مقدس (عهد عتيق) در دوران پسين اصلاحات از سوي دين مداران پروتستان و خصوصاً پيوريتن هاي انگليسي مقبوليت قابل توجهي يافت. اين تلقي از بازگشت، از قرن 16 از انگلستان به ساير نقاط اروپا نيز تسري پيدا کرده و به ويژه پس از قرن 17 در امريکا بسيار قدرتمند شد.

کساني که در رأس اين سلفي گري مسيحي بودند از روساي دولت ها خواستار اقدامات سياسي در خصوص بازگشت يهوديان به سرزمين هاي مقدس شدند. البته اين اقدامات تا قرن 19 هيچ نتيجه علمي اي به بار نياورد اما در اين سده در ساختار اين حرکت تغييراتي به وجود آمد و فعاليت و تحرکات مسيحيان ياد شده در ارتباط با بازگشت يهوديان به سرزمين هاي مقدس بيش از پيش افزايش يافت.79

در اواخر قرن 19 مسيحيان پروتستان جهت تحقق پيشگويي ياد شده پيشنهادهايي را مطرح نمودند.80 همچنين بعضي از مذاهب پروتستان که در اين قرن به وجود آمدند ايده بازگشت يهوديان به سرزمين هاي مقدس که برگرفته از پيشگويي هاي عهد عتيق بود را به صورت پايه و بنيان انديشه هاي خداشناسي خود درآورند از جمله فرق و مذاهب پروتستان قابل ذکر در اين رابطه عبارتند از:

بخش ششم

مذاهب پروتستان صهيونيست - مسيحي



1. مذهب برادري پليموس:81

اين مذهب توسط جان.ن.داربي82 بنيانگذاري شد و دکترين مبتني بر کهانت هاي کتاب مقدس در خصوص بازگشت يهوديان به سرزمين هاي مقدس را پذيرفت. بر مبناي اين دکترين متعاقب بازگشت و رجعت عيسي مسيح(ع) او و يهوديان وابسته به او از قدس بر کل جهان حکومت خواهند کرد. بسياري از کليساهاي پروتستان بنيادگرا اين نظريه را پذيرفته و از آن پاسداري نموده اند.83



2. ادونتيستها:

اين فرقه در سال 1830 در آمريکا پايه گذاري شد و به مرور زمان خود به فرقه هاي مختلفي تقسيم شد. بسياري از اقليت هاي مذهبي (وابسته به آن) از بازگشت يهوديان به سرزمين هاي مقدس حمايت نموده و مي نمايند84 ادونتيسم نهضت مشابه نهضت هايي مثل ايرونيگ85 و داربي86 بود و به عنوان مشابه آمريکايي آنها سربرداشت. مؤسس آن ويليام ميلر87 (1782-1894) کشاورزي انگليسي بود. او تحصيلات رسمي نداشت، اما کليه نوشت جاتي را که به آنها دسترسي داشت خواند. او مطالعه مشتاقانه اي بر روي کتاب مقدس به ويژه کتاب دانيال و مکاشفه، انجام داد و به بازگشت حتمي مسيح قانع شد. او بازگشت مسيح را طبق فرازهايي از کتاب مقدس مانند رساله دوم پطرس 10-8:3 و دانيال 14:8 و 27-24:9 براي سال 1843 پيش بيني نمود و در سال 1841 اين نظريه خود را منتشر نمود. با عدم تحقق پيشگويي، انشعاب در اين جريان کليسايي آغاز گرديد. از جمله اين جريان هاي کليسايي مي توان به شاخه هاي ادونتيست هاي تبشيري، کليساي مسيحي ادونت، کليساي خدا و عيسي مسيح اشاره داشت.

بزرگ ترين گروه به ظهور رسيده از اين نهضت ادونتيست هاي روز هفتم مي باشد. علت اين که آنها را ادونتيست هاي روز هفتم مي نامند اينکه آنها روز هفتم مراسم ديني خود را در روز شنبه برگزار مي کنند و مي کوشند که در آن روز از کارها دست بکشند ويژگي هاي خاص اين نهضت از جمله اعتقاد به سلطنت هزارساله مسيح، نگهداري سبت و قوانين مربوط به رژيم غذايي و دقت در عشريه، مسيحيت اوليه اي که رنگ يهوديت داشته است را به خاطر مي آورد.88



3. مورمون ها:

اين فرقه در سال 1830 در آمريکا و توسط فردي به نام جوزف اسميت89 (1805-1844) پايه گذاري شد. وي در بخش »ويندسور«90 واقع در ايالت »ورمونت«91 به دنيا آمد. وي سواد و معلومات چنداني نداشت. هر چند که وي از سوي پيروان خود يک پيامبر قلمداد مي شد، اما رقباي او وي را غالباً کلاهبردار و نيرنگ باز معرفي مي کردند وجه تسميه اين فرقه از نام (به اصطلاح) فرشته اي به نام موروني92 که اسميت ادعا مي کرد در مقابل او ظاهر شده و به او مأموريت تأسيس مجدد کليساي مسيح در آخرين روزهاي جهان را داده است برگرفته شده است. اين فرقه نيز به بازگشت يهوديان به سرزمين هاي مقدس و ضرورت اين امر به عنوان يکي از شروط بازگشت مسيح معتقد بوده و از آن دفاع مي کرد. در سال 1841 »اورسون هايد«93 مبلغ مورمون به قدس اعزام شد. وي در آنجا ضمن نيايش صهيونيستي تعلق کليه سرزمين هاي مقدس به يهوديان را با فرياد در کوه زيتون اعلام داشت.94



4. کريستا دلفيان95

اين مذهب جديد پروتستان در سال 1844 توسط جان توماس96 نويسنده کتاب Elpis Isvael پايه گذاري شد. اين مذهب و معتقدين به آن علناً از بازگشت يهوديان به سرزمين هاي مقدس حمايت مي کردند و يهوديان را نيز مورد حمايت عملي قرار مي دادند. به طوري که يکي از پيش کسوتان صهيونيزم به نام »هيبات صهيون«97 نيز مورد حمايت آنها بوده است.98



5. طريقت يهودي مسيحي99

اين فرقه در انگلستان پديدار گرديده و يک طريقت و يک کيش100 است و تحت عنوان church of God Buitish-Israel فعاليت مي نمايد.101 علاوه بر اين ها نهاد چندين نهاد سازماني مسيحي طرفدار اسرائيل وجود دارند که در جهت تقويت و تحکيم موقعيت رژيم صهيونيستي فعاليت مي نمايند که در بخش بعد به آن اشاره مي کنيم:



بخش هفتم

سازمان ها و نهادهاي صهيونيستي مسيحي



1. سفارت بين المللي مسيحيت اورشليم (قدس)102

نام اختصاري آن ICEJ است. در آخرين هفته سپتامبر سال 1980 و بعد از اينکه 13 کشور سفارتخانه هاي خود را در اين شهر تعطيل نمودند تأسيس گشت.103 اين واقعه پس از اشغال غير قانوني بخش شرقي بيت المقدس و اعلام آن به عنوان پايتخت اسرائيل که مورد اعتراض افکار عمومي دنيا قرار گرفت، به وقوع پيوست. اين تشکيلات با هدف طرح حمايت مسيحيت در اعلام قدس به عنوان پايتخت اسرائيل به وجود آمد.104 سفارت بين المللي مسيحيت اورشليم سازماني است مرکب از »بخشوده شدگان« و »هزاره گرايان«105. ICEJ بنيان گذار و مؤسس کنگره اي است با نام »کگره مسيحي - صهيونيستي«. در اجلاس هاي اين کنگره هيأت هاي مسيحي و اسرائيل شرکت نموده و در ارتباط با اهداف و برنامه هاي سازماني به تصميم گيري مي پردازند. ICEJ مورد حمايت دولت اسرائيل بوده و کليه نخست وزيران رژيم صهيونيستي از بدو تأسيس در کليه جلسات اين سازمان شرکت نموده و سخنراني مي کنند.

ICEJ معتقد است که اوامر خداوند را به جاي مي آورد و در جهت جامه عمل پوشانيدن به پيشگويي هاي کتاب مقدس تلاش مي نمايد. به عنوان مثال اظهارات »جان وان در«106 مسيحي - صهيونيست آلماني در اولين کنگره مسيحي - صهيونيستي مبني بر اين که: »اينکه اسرائيلي ها چه مي خواهند اصلاً اهميت ندارد. آنچه خداوند مي گويد براي ما اهميت دارد! خداوند آن سرزمين هاي را به يهوديان اعطا نموده است.107

بيانگر نوع نگرشي اين سازمان به موضوع است. اين سازمان داراي نگرشي به شدت ضد اسلامي است. به عنوان مثال در بخشي از خبرنامه منتشر شده توسط بخش کنسول گري سفارت بين المللي مسيحيان پيترزبورگ108 چنين آمده است:

»عليه روح اسلام دعا کنيد، ارواح شيطاني اسلام، مسؤول گرفتاري هاي ذيلند:«

الف. اسارت معنوي جهان عرب؛

ب. افزايش احساسات ضد سامي در سراسر جهان؛

ج. موضع خصمانه عليه اسرائيل در اغلب کشورهاي خاورميانه و ملل ديگر جهان که اکثراً مسلمان هستند؛

د. استفاده از نظريه حق السکوت نفتي عليه کشورهايي که در جهان طرفدار اسرائيل مي باشد؛

ه. اين تمسخري بزرگ عليه خداوند است... که مسجد مسلمانان در مقدس ترين محل در قله موريان109 قرار داشته باشد. اين براي ساير عبادت گاه ها و معابد مقدس خفت است؛

و. اين اسلام است که طي ده ساله اخير در انديشه از بين بردن مسيحيان بوده و اين مسلمانان بوده اند که در لبنان صدها هزار مسيحي را کشتار کرده اند.«110

اين تشکيلات همچنين مخالف تشکيل دولت فلسطين در سرزمين هاي (به اصطلاح) ارض موعود بوده و سومين کنگره مسيحي - صهيونيستي برگزار گرديده ICEJ تشکيل چنين دولتي را در سرزمين هاي اشغالي محکوم نموده است.111 اين سازمان همچنين مخالف هرگونه قرارداد و هرگونه درخواست نماينده فلسطين است که موجب ناخشنودي اسرائيل گردد و يا (به اصطلاح) حقوق اسرائيل در آن ناميده گرفته شود.

اکثريت اعضاي ICEJ مخالف برخورد معتدل اسرائيل (با فلسطينيان) هستند و از صهيونيزم تلقي اي افراطي دارند.

ICEJ با هدف خدمت به آرمان هاي صهيونيزم در سطح دنيا برنامه هاي وسيعي را تهيه ديده و در دست اجرا دارد. بيشترين فعاليت هاي سفارت مذکور در خارج از اورشليم توسط کنسولگري هاي آن که براي اجراي برنامه وسيعي به حمايت از اسرائيل تجهيز گرديده، انجام مي گيرد. اين کنسول گري ها اداره امور سمينارها، سازماندهي فعاليت هايي که براي افزايش فروش محصولات اسرائيل به عمل مي آيد، دعوت به سخنراني از سازمان هاي صهيونيستي، سازماندهي تورهاي مسافرتي، تهيه پيشنهادات براي نوشتن نامه به نمايندگان کنگره و چاپ خبرنامه ها و مقالات را برعهده دارند. علاوه بر اين تأمين مالي و حمايت از گروه هاي دعا براي اسرائيل يکي ديگر از فعاليت هاي اين کنسولگري هاست. در حال حاضر دفتر اين کنسول گري در ايالات متحده آمريکا مشغول فعاليت اند.112 علاوه بر آمريکا اين سفارت در کشورهاي برزيل (دو کنسول گري) کانادا کلمبيا، هندوراس، فيليپين، نپال، استراليا، ايسلند جنوبي و نيوزيلند نيز داراي کنسول گري است.113

ICEJ از چهار گوشه دنيا مسيحيان بنيادگرا را در قالب تورهايي به سياحت اسرائيل (و تماشاي بخشي از شريعه غربي) مي برد. اين تشکيلات همچنين ضمن اقدامي هماهنگ با دولت اسرائيل در تعطيلات عيد سايه بان هاي114 يهوديان، تورهايي منظم تشکيل داده و هر ساله هزاران مسيحي را به اينجا مي آورد. اين تشکيلات که پيام هاي خود را به واسطه اين تورها در سطح جهان مطرح مي نمايد در عين حال از کوچ يهوديان از کشورهاي عربي و کشورهاي اتحاد شوروي سابق به اسرائيل حمايت مي کند.

همچنين ICEJ تأمين کننده کمک ها و فعاليت هاي اجتماعي است. مثل ايجاد شهرک هاي مهاجرنشين در اسرائيل. البته اين امر تنها اقدام اين تشکيلات نبوده بلکه ICEJ از محل کمک هاي جمع آوري شده خود از کليساهاي اتريش، نيوزيلند، آلمان و آمريکا از گروههاي تروريست اسرائيل که با هدف ويران سازي مکان هاي مقدس اسلامي فعاليت مي نمايند، نيز حمايت به عمل مي آورد.

اين تشکيلات که مورد تأييد علني حکومت اسرائيل است و داراي مقام و موقعيت بسيار بالايي در قدس است، مرکز تظاهرات مسيحي - صهيونيست ها نيز هست.

بسياري از ديگر سازمان هاي مسيحي - صهيونيستي از سياست هاي آن تبعيت مي نمايند و در خصوص خاورميانه به تحليل هاي مسيحي آن اعتماد دارند.

همچنين ICEJ در حال انتشار مجله اي به عنوان »گزارش خاورميانه«115 است. اين مجله در خصوص وقايع خاورميانه از موضعي جانبدارانه از اسرائيل برخوردار است. بعضي از عناوين اين مجله عبارتند از:

»وظيفه نابودي يهوديان را عرفات به جاي هيتلر برعهده گرفت«116

»مسئله خاورميانه و مسئله فلسطين محور صلح منطقه نيست«117

»توطئه جنگ عليه اسرائيل: اتحاد ايران، عراق، سوريه و ساف«118

مجله مذکور بين دولت خودمختار فلسطين و سازمان آزادي بخش فلسطين: هيچ تفاوتي قائل نبوده و تلقي يکساني از حکومت فلسطين و سازمان هاي تروريستي دارد.



2. بنياد معبد مقدس اورشليم119

نام اختصاري آن JTF است و هدف آن تخريب مسجدالاقصي و قُبتّه الصخره و به جاي آنها ايجاد سومين معبد يهودي است. با اين هدف از گروه هاي افراطي يهودي حمايت به عمل مي آورد.

اين بنياد از سوي »تري ريسن هو«120 که خود از فرقه مسيحي /burn-again/ (تولد نوين) است بنيان گذاري شده است. وي داراي تابعيت مضاعف آمريکايي اسرائيلي است.

سخنگوي بين المللي اين بنياد فردي است با نام »استانلي گولد فوت«121 که در عين حال يکي از اعضاي قديمي stern Gang است.

Stern Gang يکي از اولين گروه هاي چريکي يهودي بود که در صدد تخليه فلسطين از انگليسي ها و ايجاد و برپايي دولت اسرائيل بوده و در اين رابطه اقدامات و عمليات تروريستي بسياري داشته است.

اين تشکيلات اعراب را اعم از پير و جوان، زن و مرد به قتل مي رساند حتي هتل داوود شاه را بمب گذاري کرد.

اين گروه ها تنها از سوي اولين نخست وزير اسرائيل يعني ديويد بن گوريون مورد سرزنش قرار گرفت.

استانلي گلدفوت علي رغم تکذيب ICEJ دريافت کمک مالي توسط JTF از آن سازمان را مورد تأييد قرار مي دهد. وي جهت جمع آوري کمک از مسيحيان آمريکا به اين کشور سفر کرده بود و در اين کشور در بسياري از برنامه هاي راديويي مسيحي شرکت جسته و در کليساها سخنراني نموده بود.

کمک هاي ساليانه جمع آوري شده توسط بنياد مذکور به عنوان مثال تنها در سال 1986 بر يکصدميليون دلار بالغ بوده است.122

علاوه بر گلدفوت و »ريسين هوو« بسياري ديگر از رهبران فرقه مسيحي بخشوده شدگان اوينجليک آمريکا براي JTF کار مي کنند.

3. انجمن آمريکايي اتحاديه يهوديان و مسيحيان123

يکي ديگر از سازمان هاي ايجاد شده توسط ريسن هوو، انجمن آمريکايي اتحاد يهوديان و مسيحيان است. هدف اين سازمان جمع آوري کمک مالي براي اسرائيل و رسيدن به اهداف ريسن هوو است.

JTF علاوه بر اقدامات ياد شده بعضي از عمليات تروريستي يهودي را نيز مورد حمايت قرار مي دهد. از جمله آنها مي توان به حمله مسلحانه به مسجدالاقصي توسط 3 اسرائيلي در سال 1983 اشاره نمود.

هر چند که افراد ياد شده دستگير شدند، اما کليه هزينه مربوط به محاکمه آنها را انجمن ياد شده برعهده گرفت و نهايتاً نيز هر سه اسرائيلي در اثر تلاش هاي اين انجمن آزاد شدند.

اين انجمن در حال حاضر براي احداث سومين معبد يهوديان در محل مسجدالاقصي مشغول جمع آوري و تأمين هزينه هاي آن است.

اين انجمن همچنين تأمين مالي تشکيلات هايي مانند انستيتو Ateret cohanim veshiva را برعهده دارد. اين انستيتو برگزار کننده مراسم و آئين قرباني حيوانات و همچنين آموزش و تربيت راهب هاي يهودي را برعهده دارد.

4. دوستان مسيحي بنياد توسعه جامعه اسرائيل124

نام اختصاري آن CFICDF است و سازماني است که از مهاجران يهودي حمايت مي کند. اين سازمان با هدف حمايت مالي و معنوي از اسکان يهوديان مهاجر در شريعه غربي و غزه فعاليت مي کند. اين تشکيلات آمريکايي، يک روزنامه کوچک نيز منتشر مي نمايد.125

از جمله سازمان هاي ديگر مسيحي صهيونيستي طرفدار اسرائيل مي توان به موارد ذيل اشاره داشت:

- هيأت کشيشان مايک ايوانز؛

- اتحاديه انجيليان طرفدار صهيون؛

- سازمان پل هايي براي صلح126.

گفتني است که کليساي بنيادگرايان مسيحي به سه علت مهم شديداً مورد توجه سازمان هاي يهودي قرار گرفتند:

اول اينکه رشد و ترقي بنيادگرايان به خصوص در مقابل مقايسه با سقوط شاخه اصلي کليساهاي پروتستان که اهميت خاصي به آنها بخشيده بود.

دوم. علوم ديني انجيليان با ستايش و تمجيدي که از اسرائيل مي نمود، زمينه را براي حمايت بنيادگرايان از اسرائيل فراهم مي ساخت.

سوم. بنيادگراه هاي کليساها با طرفداران حقوق جديد، همکاري سياسي نزديکي داشته و در فعاليت هاي آنها به نفع اسرائيل شرکت مي نمودند.127

از ديگر نهادهاي مسيحي - صهيونيستي در اين رابطه مي توان به شبکه هاي ديدار و شنيداري اشاره داشت. از جمله برنامه هاي تلويزيوني حامي صهيونيزم مي توان به برنامه تلويزيوني »جک وان ايمپ«128، »پت رابرت استون«129 و »جري فال ول«130 اشاره داشت.131 اين شبکه هاي تلويزيوني در سطوح گسترده اي با بهره گيري از قدرت وسائط ارتباط جمعي جمعيت قابل توجهي را تحت پوشش خود دارند. به عنوان مثال برنامه هاي تلويزيوني جري فال ول را در 169 مرکز مختلف آمريکا، 610 هزار خانواده تماشا مي کردند و درآمد حاصل از برنامه هاي تلويزيوني وي فقط در سال 1987، معادل 91 ميليون دلار بوده است.132

از جمله برنامه هاي تلويزيوني ديگري که در حمايت از اسرائيل پخش مي شود برنامه هاي شبکه تلويزيوني کلوپ 700 و برنامه تلويزيوني »اسرائيل رمز بقاي آمريکا« است.

در حال حاضر در آمريکا حمايت هاي گسترده اي از جانب جماعت هاي ديني در مناطق مختلف آمريکا نسبت به اسرائيل به عمل مي آيد به عنوان مثال در غرب آمريکا منطقه اي وجود دارد که تعداد زيادي از ايالت ها را دربر گرفته و به کمربند انجيلي133 موسوم است. پروتستان ها محافظه کار بر اين منطقه حاکميت دارند. آنها را مسيحيان ايونگليکن134 نيز مي گويند واعظ آنها فردي است به نام پت رابرتستون که در مواضع سياسي آمريکا تأثير به سزايي دارد135 آنها براي اسرائيل کمک هاي نقدي جمع آوري مي نمايند. در مجله اکونوميست نيز درج گرديده است که مسيحيان پنته کوستال136 در ايالت مي سي سي پي در حال توليد گاوهايي (ويژه اي) هستند تا پس از پاک سازي ارض موعود از مسلمانان آنها را در جشن هاي مربوط به اين پيروزي ها قرباني نمايند.137

صهيونيست - مسيحي ها، آمريکا و اسرائيل

الف. اهميت سياست هاي جانبدارانه و حمايت گرايانه آمريکا از اسرائيل:

ايالات متحده آمريکا هميشه بهترين حامي اسرائيل بوده است. اين کشور هيچ گاه اسرائيل را به خروج از مناطق اشغالي خارج از مرزهاي بين المللي پذيرفته شده فلسطين اشغالي تشويق ننموده است و هيچ گاه ضرورت تشکيل يک دولت فلسطيني را آشکار نساخته است. حتي آمريکا بدون هيچ قيد و شرطي هر ساله 5/5 ميليارد دلار به اسرائيل پرداخت مي نمايد. اين مبلغ هيچ گاه با مبالغ (کمک هاي) دريافتي ديگر کشورها (از آمريکا) قابل مقايسه نمي باشد و هيچ کشوري نمي تواند مانند اسرائيل مبالغ دريافتي را به صورت دلخواه خود هزينه نمايد و داراي چنين آزادي عملي نمي باشد از زمان تشکيل دولت اسرائيل (در سال 1948) تا سال 1996 اين کشور 62/5 ميليارددلار کمک نقدي از آمريکا دريافت داشته است.138 اسرائيل تمامي اين مبالغ دريافتي را صرف خريد تسليحات، توسعه و پيشرفت و همين طور اسکان و استقرار مهاجران يهودي در سرزمين هاي شريعه غربي نموده است.

سياست هاي حمايتي غير متوازن آمريکا و عدم سرزنش سياست هاي توسعه طلبانه اسرائيل در منطقه به طور مستقيم موجب استمرار درگيري و بحران خاورميانه شده است.139

علي رغم قطعنامه 242 شوراي امنيت سازمان ملل مصوب 1967 که حق موجوديت و امنيت کشورهاي منطقه خاورميانه از جمله اسرائيل را به رسميت مي شناسد، اسرائيل مي بايستي کليه سرزمين هاي اشغالي طي جنگ سال 1967 را به اعراب بازپس دهد. هنوز پس از گذشت 30 سال اسرائيل به اين قطعنامه که به اتفاق آراء در شوراي امنيت سازمان ملل به تصويب رسيده است تمکين ننموده و به آن عمل نکرده است. در هر دو عهدنامه سازمان ملل (بيانيه مربوط به سرزمين هاي اشغالي) و عهدنامه ژنو که به امضاي آمريکا و اسرائيل رسيده است تصريح شده است که مناطقي با زور اسلحه اشغال گرديده اند بايد بازپس داده شوند. آمريکا از سال 1967 به اين طرف با حمايت هاي مالي خود از اسرائيل موجب گرديده تا قوانين بين المللي توسط اسرائيل ناميده گرفته شده و پايمال گردد چرا که کمک هاي مالي اعطايي آمريکا به اسرائيل صرف اسکان مهاجران يهودي و استمرار اين سياست و مسلح شدن هر چه بيشتر اين کشور مي گردد اگر نبود کمک ها و حمايت هاي مالي و ديپلماتيک آمريکا، اسرائيل بسيار پيش از اين مجبور به عقب نشيني از سرزمين هاي اشغالي مي بود.140

ب. تأثير مسيحيان بر سياست هاي جانبدارانه آمريکا از اسرائيل:

حدود 40 ميليون مسيحي پيرو دکترين بخشوده شدگان و يا »هزاره گرايان«141 در آمريکا زندگي مي کنند که با کليساهاي بنيادگراي اوينجليک مرتبطاند.142 به زعم آنها حمايت بي قيد و شرط از اسرائيل و صهيونيزم جزء اعتقادات ديني آنهاست. عموماً کليساهاي بنيادگراي ايونجليک و يا رهبران سازمان ها همزمان در مسائل سياسي نيز سر و صدا راه مي اندازند. در ميان اين گروه ها، دو گروه به مراتب بيش از ساير گروه ها داراي نفوذ و قدرت تأثيرگذاري هستند که يکي از آنها گروه »ائتلاف مسيحي« و ديگر »اکثريت اخلاقي« است. رهبران اين گروه ها، پت روبرتسون، رالف ريد143، و جري فالول به هر وسيله ممکن حمايت بي قيد و شرط خود از اسرائيل و صهيونيزم را بر زبان آورده اند.144

رهبران فاندامنتاليست علاقه کيسا را به امور سياسي جلب نموده و در اين رابطه نيز عموماً موفق هستند. به همين علل جامعه مسيحي راست افراطي گروهي است که در موفقيت و انتخاب نمايندگاني که جانبدار اسرائيل هستند بسيار مؤثر است.

مهم تر از ميزان آراء رأي دهندگان فاندامنتاليست خرسند شدن رهبران آنها از حضور در مقامات و مسؤوليت هاي حکومت است که از گذشته تا کنون همچنان ادامه دارد. نمونهاي که در اين رابطه بسيار تأمل برانگيز است نفوذ اين رهبران فاندامنتاليست بر روي رونالد ريگان رئيس جمهور اسبق آمريکا در طول تمام حيات سياسي اوست. ريگان در مناسبتهاي متعددي علاقه زايدالوصف خود به تئولوژي »بخشوده شدگان« را علناً اعلام داشته بود.

محورها و اصول برگرفته از تئولوژي »بخشوده شدگان« که در سياست خارجي آمريکا قابل مشاهده است عبارتند از:

- سياست جانبداري از اسرائيل؛

- آمادگي جهت نبرد هسته اي براي (نبرد) آرماگدون؛

- مقابله با اتحاد شوروي که در تفسير کتاب مقدس از اين دولت به عنوان رهبر نيروهاي دجال نام برده شده است.

همه اين محورها و اصول رئوس سياست خارجي رونالد ريگان را تشکيل مي دادند و باز اين ريگان بود که اتحاد شوروي سابق را »امپراطور شيطاني« ناميد و باز جنگ سرد و مسابقه تسليحاتي در دوران ريگان بود که شدت و سرعت گرفت. ريگان در يکي از سخنراني هاي خود در ارتباط با اسرائيل چنين گفت:

»در شرايطي که علائم (رخداد) آرماگدون را نظاره گريم اسرائيل تنها دموکراسي قابل اعتماد هست که مي توانيم به آن تکيه نمائيم.«145

اين موارد نشان گر آن است که ريگان خود يکي از پيروان و معتقدين تئولوژي »بخشوده شدگان« بوده و سياست هاي او را که در ادامه سياست هاي حمايت و جانبداري از اسرائيل است به وضوح بيان مي دارد. ابعاد و تأثير رهبران »بخشوده شدگان« که در طول 8 سال رياست جمهوري ريگان در خصوص سياست خارجي آمريکا در مقام تصميم گيري بودند بسيار ترسناک است.146

ج. فاندنتاليست هاي مسيحي چرا از اسرائيل حمايت مي کنند:

گروه هاي مسيحي آمريکايي هميشه در لابي هاي حامي اسرائيل حضور داشته اند و از دست يابي به مقامات و مسؤوليت هاي بلند حکومتي خوشحال بوده اند. طي ده سال گذشته در رأس حاميان مسيحي اسرائيل، شوراي ملي کليساها (NCC) قرار داشته است. اين شورا نمايندگي کليساهاي داراي ديدگاه ملي و ميانه را برعهده دارد. وجود روابط بسيار نزديک بين اسرائيل و گروه هاي فاندامنتاليست آمريکايي رخداد جديدي است. به ويژه ابراز نگراني حکومت اسرائيل از مواضع NCC در ارتباط با فلسطينيان اين سازمان را به صورت تشکيلاتي مخالف با اسرائيل درآورد.

شايد بتوان گفت که جاي NCC براي اسرائيل را مسيحيان فاندامنتاليست آمريکايي به مثابه مسيحياني استوار و مستحکم گرفت چرا که آنتي سميتيزم در هر زماني فاندامنتاليسم احاطه داشته و يهوديان از تمايلات فاندامنتاليست ها به ايونجليک ناخشنود بوده اند اما اسرائيل براي ناديده انگاشتن اين اختلافات و يافتن يک متحد براي خود عوامل کليدي زيادي در دست داشت. »بخشوده شدگان« فاندامنتاليست امنيت و توسعه قلمرو و سرزمين اسرائيل را مطلقاً يک مسئله ديني قلمداد مي نمودند. از طرف ديگر اسرائيل نيز اين علاقه باطني »بخشوده شدگان« را به سوي خود جلب مي کرد.

»بخشوده شدگان« اسرائيل را به عنوان يک مرکز اعتقادي خود قلمداد نموده و از اينکه به آنجا بروند و يا از اقتصاد اسرائيل حمايت مالي به عمل بياورند خوشحال هستند. بعضي از مقامات بلندپايه اسرائيل براي بعضي از رهبران ايونجيليک خدماتي در حد VIP ارائه داده و همراه با آنها برنامه هاي تروريستي بسيار سودآوري را ترتيب مي دهند.

از جمله اين تورها که بسيار نيز مورد توجه است تورهاي جري فال ول و ICEJ است. به دليل قوانين داخلي اسرائيل مديريت تورهاي داخل خاک اسرائيل فقط برعهده افراد اسرائيلي است. اين تورها توريست ها را بيش از آنکه به ديدن مکان هاي مرتبط با مسيحيت ببرند آنها را جلب مواضع و موقعيت و ديدگاه هاي جانبدارانه از اسرائيل مي نمايند اين سياست توريستي داراي سودي مضاعف براي اسرائيل است. اولاً توريست ها با عشق به اسرائيل باز مي گردند و ثانياً با شرکت ها و کارخانه هاي اسرائيلي به داد و ستد مي پردازند.147



پي نوشتها:

.yenimasonik /org .Harun yahya .www .51

52. همان منبع پيشين.

.Menasseh Ben Israel .53

.Judaizer .54

.Karen Armestrong .55

.Holy war .56

,the crusades andtheir Impact on todays world :Holy war ,Karen Armestrong .57

.p.349 ,London:macmilan 1988

58. همان منبع.

.sabetay sevi .59

.Non-jewish zionism .60

.p.349 ,Holy war ,Karen Armestrong .61

.Two Journeys to jerusalem .62

.Nataniel crouch .63

.Robert Burton .64

65. همان منبع، صص349-350.

.Josiah wedg wood .66

.yeni Masonik puzeni .67

:New Jersey ,wedgwoodand the jews :our Great solicitor ,Stein .Joshua B .68

.p.39 ,1992 ,Associated universitypress

.p.38 ,Ibid .69

.yeni Masonik dezeni .70

.Abraham Farissol .71

.p.585 ,vol.11 ,Encyclopedia Judai .72

73. همان منبع، ج11، ص1426.

74. همان منبع، ج11، ص584.

.Eliezer he-levi .Abraham B .75

76. همان منبع، ج14، ص21.

.yeni masonik duzeni /Harun yahya.org .www .77

78. همان منبع.

.org.tr .yurt disi mgv .79

80. همان منبع.

.Playmouthe Brethren .81

.Darby .N .John .82

.pp.1036,1152-1153 ,16 .vol ,Encyclopedia Judaica .83

.pp.1152-5-3 ,vol.16 ,Encyclopedia Judaica .84

گفتني است تا کنون از اين فرقه 11 فرقه مذهبي منشعب گرديده است، تکاپوي 2000، تجزيه

حيات معنوي، صفحه414.

.Irving .85

.Dardy .86

.William Miller .87

88. جهان مسيحيت انبار مولند، ترجمه باقر انصاري و مسيح مهاجري، ص297.

.Joseph Smith .89

.windsor .90

.vermont .91

.Moroni .92

.orson Hyde .93

94. همان منبع.

.christadelphians .95

.John Thomas .96

.Hibbatzion .97

98. همان منبع.

.Judeo-christian .99

.cult .100

.54.com .net work .www .101

.International christian Embassy Jerusalem .102

103. سازمان هاي يهوديان آمريکا و اسرائيل، ص391.

.www.dostanadolu.net .104

.Milenyalist .105

.Jan vander .106

.www.dostanadolu.net .107

.Pittsburgh .108

.Morian .109

110. سازمان هاي يهوديان آمريکا و اسرائيل، ص391-392.

.www.dostanadolu.net .111

112. سازمان هاي يهوديان آمريکا و اسرائيل، ص393.

113. جهت کسب بيشتر مي توانيد به سايت christian Embassy jerusalem international

مراجعه فرمايند.

Fest of The tabernacles .114اي و .succoth

.middleEast Digest .115

116. جون 1997.

117. ژانويه 1997.

118. مارس 1997.

.JERUSALEM TEMPLE FOUNDATION .119

.Terry Reisenhoove .120

.Stanle Gold foot .121

.Dostanadolu .122

.The American Forum for Jewish-chritioncooperation .123

.christian finds of the Israel communityDevelopment .124

.dostanadolu .125

126. سازمان هاي يهوديان آمريکا و اسرائيل.

127. همان منبع، ص391.

.Jack van Imp .128

.pat Rabertston .129

.Jerry Falwell .130

131. همان منبع، ص393.

132. تکاپوي 2000، ص420.

.Bible-belt .133

.Evangelical .134

.www.net work.54.com/Hide .135

.Pentecostal .136

137. مجله اکونوميست (the Econmist)، شماره 6، مورخ آوريل 2002، ص47.

138. در مقام مقايسه گفتني است که در همان فاصله زماني ياد شده کمک هاي مالي دريافت

شده توسط صحراي جنوبي آفريقا، آمريکاي لاتين و کارائيب بالغ بر 62 497 800 000 دلار

بوده است.

.www.yautasi.mgv.org.Tr/hiristiyons,yonistler .139

140. همان منبع.

.Milenyalist .141

.145 ,Halsell .142

.Ralph Reed .143

144. منبع پيشين.

.Halsell 47 .145

146. همان منبع پيشين.

147. همان منبع.