تا فجر مقدس1



روزانه شاهد اتفاقات زيادي هستيم و اخبار متنوعي را ميشنويم. در نقطهاي زمزمهاي ويرانگر و در نقطة ديگر طوفاني خانمانبرافکن رخ ميدهد. در کشوري کودتاي نظامي ميشود و در کشوري ديگر جنگ و کشتاري وحشيانه را نظاره ميکنيم. هواپيمايي در اينجا سقوط ميکند و تصادفي هولناک در آنجا رخ ميدهد. پشت سرهم و بدون حتي لحظهاي توقف اين جريانها به وقوع ميپيوندند. مردم اگر اين همه اخبار و اطلاعات را خود به خود از ياد نبرند خود تلاش ميکنند که آنها را فراموش کنند. آيا هيچ از خود پرسيدهايم شايد برخي از اين اتفاقات نويد نزديک شدن لحظه ديدار و زمان ظهور مهدي(ع) باشند؟

بسياري از مردم ما اصلاً نميدانند که نشانة ظهور يعني چه، چون تا به حال چيزي در اين باره نشنيدهاند و خود هم به دنبال جستجوي چنين مطلبي نبودهاند. لذا با ديدن چنين جريانهايي هيچ چيز به ذهن آنها خطور نميکند. متأسفانه برخي از افراد هم که در مورد بعضي از اين نشانهها حرفهايي شنيدهاند وقتي آنها را ميبينند و يا خبر آن را ميشنوند چنان بيتفاوت رد ميشوند که گويي اتفاقي نيفتاده است. نتيجه مواجه شدن بعضي ديگر هم با اين وقايع چيزي جز ايجاد شک و شبهه در اذهان آنها نيست. آنهم به حدي که قدرت تشخيص خود را به کل از دست داده و مبهوت و متحير ميشوند.

با توجه به اين همه بيخبري سعي کردهايم تا آنجا که ميشود پردة ابهام را از مسئله نشانههاي ظهور حضرت مهدي (ع) بزداييم و به شکل جديدي اين مطلب را طرح کنيم. به طوري که هر فرد مؤمن و متعهدي بتواند با پيگيري جريانها برحسب تاريخ وقوع آنها چشمانتظار آمدن حضرت و ديگر حوادث و وقايع مرتبط با آن باشد.

بسياري از نويسندگان نشانههاي ظهور را به دو دسته حتمي و غيرحتمي دستهبندي ميکنند و به طرح و بحث آنها ميپردازند. برخي ديگر هم به طور اجمالي و فشرده با نگاهي گذرا به اين مطلب رد ميشوند. در حالي که در زمان حاضر آنچه مهم است اين است که هر فرد بتواند با پيگيري اين حوادث در دام آنها که به دروغ ادعاي مهدويت ميکنند نيفتاده و به خاطر کثرت و وفور اتفاقات دچار سردرگمي نگردد.

اين سلسله مقالات، نيمه دوم سالي را که آخرين سال غيبت است و به ظهور حضرت مهدي (ع) ختم ميشود، به تصوير ميکشد. براي استخراج مجموعه اين رويدادهاي پي درپي، به آن دسته از احاديث تمسک جستهايم که به تاريخ خاصي اعمّ از روز، ماه يا سال اشاره داشتهاند که بحمداللّه همه علائم حتميه در اين محدوده گنجيدهاند. البته لازم است بگوييم که بسياري از علائم ظهور حضرت، زمان خاصي را مشخص نميکنند و از همينرو در اين مقالات چندان به آنها نپرداختهايم و برخي را هم که لازم بود پيش از ورود به بحث راجع به ماههاي سال قبل از ظهور مطرح شوند، در بخش اول مطالب آوردهايم :

انواع ظهور

همانگونه که غيبت حضرت ولي عصر(ع) به دو بخش صغري و کبري تقسيم شده است در مورد ظهور حضرتش هم ظهور اصغر و ظهور اکبر (فجر مقدس) را ميتوان ديد.

براي واضحتر شدن اين مطلب بايد گفت:

غيبت صغري آن زماني مطرح شد که شيعيان پس از مدتها ارتباط مستقيم و از نزديک با امام زمان خويش(ع) هنوز چندان آمادگي فهم و قبول بحث غيبت و نديدن ايشان را نداشتند؛ چرا که نميدانستند بدون حضور امام چگونه ميتوان از سويي با يکديگر همراه و همگام و متحد بود و از سوي ديگر احکام شرعي و مسايل ديني را استنباط و استخراج کرد. علاوه بر دهها مطلب ديگري که آنها را به سوي امامشان متوجه ميکرد و بايد در عصر غيبت خود بر عهده ميگرفتند.

هر چند در عصر غيبت صغري اين طور نبود که هر کس بتواند به خدمت حضرت مهدي (ع) برسد ليکن با وجود چهار نايب حضرت، ارتباط شيعيان همچنان با امام خويش برقرار بود، تا مبادا به خاطر اين تغيير وضعيتِ ناگهاني دچار حيرت و سردرگمي شوند. در طول اين مدت که حدود 70 سال طول کشيد تا حدي موضوع غيبت براي شيعيان جا افتاد و از لحاظ ذهني و فکري براي حضور در عصر غيبت کبري آماده شدند.

همانند اين جريان را در آن سوي قضيه هم خواهيم داشت؛ يعني همانطور که عصر غيبت به دو بخش صغري و کبري تقسيم شد تا مردم با مفهوم غيبت علاوه بر آشنايي، انس بگيرند، در مورد ظهور هم چنين مطلبي صادق است و عصر ظهور به دو بخش اصغر و اکبر (فجر مقدس) تقسيم ميگردد. در عصر ظهور اصغر هر چند مردم توفيق زيارت حضرتش را پيدا نميکنند ليکن حوادثي را مشاهده ميکنند که مقدمات ظهور اکبر به شمار ميآيند و مردم را براي زندگي در آن زمان آماده ميکنند.

اين تقسيمبندي را ميتوان از برخي روايات برداشت کرد. مثلاً در برخي احاديث حضرت را به خورشيد فروزان تشبيه نمودهاند. به خوبي ميدانيم که پيش از غروب خورشيد اشعههاي آفتاب تا مدت معيني ميماند و پس از آن سياهي شب بر آسمان سايه ميافکند و طلوع خورشيد هم سريعاً واقع نميشود بلکه پس از آنکه زمان اذان صبح شد به مرور هوا روشن شده و در پي آن شعاعهاي نوراني خورشيد در آسمان پديدار ميشود.حضرت مهدي(ع) هم که خورشيد تابان آسمان امامتند، خواهينخواهي، پيش از آنکه وجود مقدسشان بخواهد بر همگان ظاهر و آشکار گردد، بايد ظهور اصغري داشته باشند که زمينه ساز آن ظهور اکبر گردد.

البته نبايد توقع داشت که شرايط غيبت صغري با ظهور اصغر يکسان باشد. همانطور که آنچه از خورشيد پيش از غروب و پس از طلوعش ميبينيم يکسان نيست.

برخي از مسائلي که شايد در عصر ظهور اصغر ديده شوند از اين قرار است:

1. بالا رفتن سطح فهم عمومي و پيشرفت دانش و فناوري

در اين عصر پيشرفتهاي علمي عظيم و اکتشافات محير العقولي از بشريت ديده ميشود که پيش از آن سابقه نداشته است. همان انساني که تا دو قرن قبل بر چهارپايان سوار ميشد و به اين سوي و آن سو ميرفت اين روزها از اتومبيل و هواپيما استفاده ميکند و تلفن، تلويزيون، راديو، کامپيوتر و... جزئي از زندگي روزمرهاش شده است. منابع نفتي و معادن فلزات مختلف را استخراج کرده و تا آنجا که بتواند براي استفاده خود به کار ميبرد. اين تحولات به قدري است که به اندازه کل تحولات علوم و فنون بشري تا قرن نوزدهم که ابتداي آن است برابري ميکند.

چنين تحوّل علمي و صنعتي را مقدمه ظهور حضرت مهدي (ع) برشمرديم؛ چرا که لازم است همه آنها که بناست با حضرتش بيعت کنند، عظمت آن دسته از مواهب و نعماتي را که به آن حضرت عنايت شده درک کنند. اينکه حضرت مثلاً در يک چشم برهم زدن از شرق عالم به غرب ميروند يا در زمان ظهور يارانشان در حالي که شب در رختخواب خويش بودهاند صبح در خدمت آن حضرت قرار ميگيرند. بايد بدانيم که مافوق قدرت بشري است.

بنابر آنچه در ميان علما مشهور است معجزات پيامبران و کرامات

ائمه (ع) الزاماً بر اساس آن علوم و فنوني بود که در آن عصر زندگي ميکردند. پس حضرت مهدي (ع) هم در آن زمان ظاهر ميشوند که دانش و تکنولوژي و فنون و تسليحات به حداکثر رشد خود رسيده باشد و بشر بتواند با ساخت سفينههاي فضايي بهراحتي بر مريخ گام نهاده و اختراعات مختلف خود را در آنجا مستقر کند.

در آن عصري که انسانها تنها با اينترنت و يا ديگر وسايلي که تاکنون اختراع شدهاند و يا پس از اين اختراع خواهند شد از نقاط دور دست با هم صحبت ميکنند معجزه ايشان اين خواهد بود که بدون استفاده از هيچ ابزار و وسيلهاي سخنش را به گوش تمام ساکنان زمين برساند و همه هم به زبان خود آن را بفهمد.

مسلماً دانشمندان و متفکراني که از مغزهاي الکترونيکي، وسايل مدرن، ماهوارهها و... براي ايجاد ارتباطات صوتي وتصويري در اقصي نقاط جهان استفاده ميکنند، در مقابل اين کرامت حضرت ـ که بدون استفاده از هيچ وسيله ماهوارهاي، صوت و تصوير خويش را به هر جا که بخواهد منتقل ميکند ـ سرتسليم فرود ميآورند و آن حضرت را غير از ديگران يافته و اعمالش را خارقالعاده ميشمارند و با ايمان آوردن آنها ديگران هم حتماً به آن وجود مقدس ايمان خواهند آورد.

در روايات آمده است که حضرت و يارانشان از ابرها براي رفت و آمد خويش استفاده ميکنند. طبيعتاً آن دسته مخترعان و سازندگان هواپيماها و ماهوارهها و سفينههاي فضايي در مقابل چنين وسيله نقليهاي احساس خواري ميکنند.

مضاف بر اينکه چنين ديدگاهها و اکتشافات علمي به انسانها قدرت درک و فهم کرامات حضرت مهدي (ع) را ميدهد که به طور طبيعي هر کس نميتواند چنين اعمالي را انجام دهد. به عبارت ديگر خداوند متعال نظريات علمي اين زمان را به آن حد از رشد ميرساند که زمينههاي ظهور اکبر (فجر مقدس) فراهم شود.

2. دلبسته شدن مردم به امام عصر (ع) و ازدياد ياد حضرت

از جمله اموري که اين روزها با آن مواجه هستيم (خصوصاً هر چه جلوتر ميرويم) اين است که بسياري از مردم را ميبينيم که هر قدر با مشکلات بزرگ و بيشتري روبرو ميشوند توجهشان به حضرت مهدي (ع) و علائم ظهور ايشان بيشتر ميشود. در عين حال که اميدشان بيش از پيش گشته و چشم انتظار حوادثي هستند که در آيندهاي نزديک يا دور اتفاق خواهد افتاد.

به همين علت است که کتابها و نويسندگان بيشتري را در اين زمان مشاهده ميکنيم که به اين خواسته پاسخ داده و تلاش در خور تقديري را براي ترسيم آينده بر طبق احاديث و رواياتي که در دسترس دارند از خويش نشان ميدهند. اين امر عليرغم آن رويهاي است که در قرون اوليه اسلامي ديده ميشود که صرفاً به نقل احاديث و سندها پرداخته و در قرنهاي بعد هم بحثهاي کلامي را به آن ميافزودند.

بحمداللّه دراين روزها ميبينيم که دهها و صدها کتاب و مقاله در تمام جهان اسلام با سبک و سياقهاي مختلفي ابعاد موضوع را مورد بررسي قرار دادهاند و اين همان چيزي است که ميتواند مورد پسند واقع شود. البته قابل ذکر است که اين فعاليتها منحصر به شيعه نميشود بلکه ديگر مذاهب و مکاتب هم در اين زمينه فعاليت ميکنند.

ميزان توجه و ياد شيعيان نسبت به حضرت ولي عصر (ع) را ميتوان با دورههاي گذشته مقايسه نمود که تا مدتها قبل چقدر اقبال مردم به جلسات دعاي ندبه کم بوده است و اين روزها در کمتر محلهاي است که دعاي ندبه خوانده نشود. به علاوه که مجالس بزرگ با نام ايشان و کتابهاي مختلف و جشنهاي ميلاد حضرت هر کدام به نوعي مردم را متوجه نام و وجود مقدس و مبارک ايشان ميگرداند.

آيا انتشار نام و صفات امام زمان (ع) به اين شکل و ميزان در مدارس و مساجد و خيابانها و جلسات و در

ميان عموم مردم خود دليلي بر

نزديکي طلوع خورشيد وجودي حضرت بقيةاللّه (ع) نميباشد؟!

3. صحبتهاي عمومي در جهان در مورد تشکيل حکومت جهاني واحد (دهکده جهاني)

اگر به تاريخ نظري بيفکنيم ميبينيم که تاريخ تشکيل سازمان ملل متحد پس از جنگ جهاني اول و دوم است.پس از آنکه جهانيان خسارتهاي جبرانناپذير آن دو جنگ را به جسم و جان انسانها ديدند، گروهي بر آن شدند که چنين مجموعهاي را تشکيل دهند تا هر گاه در ميان کشورها و دولتها اختلافاتي پيش آمد رايزنيهاي لازم را براي رفع جنگ انجام دهند.

عالمان اسلامي هم براي اولين بار تحت عنوان «رابطة العالم الاسلامي» سالانه يک مرتبه همگي در کنار هم جمع ميشوند. ميتوان ديگر مجامع جهاني موجود را به آن اضافه کرد.

اين گونه ديدگاهها و تشکيل چنين سازمانهاي بين المللي خود حکايت از آن ميکند که جهان نيازمند حکومت واحد جهاني است که بتواند امنيت، آرامش و عدالت را در آن حاکم کند که جز حکومت جهاني حضرت مهدي (ع) هيچ چيز نميتواند پاسخگوي اين نياز عمومي مردم جهان باشد که اين مورد دليلي آشکار بر طلوع آن فجر مقدس در پس دوران ظهور اصغر است. آري همگان ندا برآوردهايم که: اي مهدي صاحب الزمان (ع)! جهان در انتظار حکومت جهاني توست .

لازم است در اينجا اين نکته را تذکر دهيم که وقتي از ظهور اصغر صحبت ميکنيم قصد ما اين نيست که

ـ العياذ بالله ـ براي ظهور مقدس حضرت ولي عصر (ع) زماني تعيين کنيم؛ زيرا اين مسئله چيزي است که صرفاً خداوند متعال از آن خبر دارد و در اصل ممکن است آنچه ما در ظاهر ميبينيم نقطه آغاز ظهور مقدس ايشان باشد و اين احتمال هم وجود دارد که چنين نباشد و خداي ناکرده اين شب تار و سياه غيبت ادامه يابد. تحقق اين مسئله کلاً تحت اراده الهي است و خداوند هم «فعال لما يريد» است



پي نوشتها

* اين سلسله مقالات ترجمه کتابي است با عنوان: الفجر المقدس و المهدي(ع)؛ ارهاصات اليوم الموعود و احداث سنة الظهور، مجتبي السادة، چاپ اول: 1421 ق).

1. ر.ک: غيبت نعماني، ص 213؛ کمالالدين و تمام النعمة، ص 654.

2. ر.ک: غيبت نعماني، ص 170؛ غيبت شيخ طوسي، ص 274

3. ر.ک: غيبت نعماني، ص 231؛ کمالالدين و تمام النعمة، ص 673؛ منتخب الأثر، ص 476.