تا فجر مقدس4



اشاره :

گفتيم که پيش از بررسي حوادث شش ماهه دوم آخرين سال غيبت لازم است که به برخي مباحث پرداخته شود که در دو قسمت قبلي با ضرورت طرح موضوع نشانههاي ظهور، تقسيمبندي انواع ظهور (اصغر و اکبر) و شگفتيهاي پيش از ظهور آشنا شديم. در اين شماره هم بخشي ديگر اين سلسله مطالب تقديم حضورتان ميگردد.

تمامي نشانههاي ظهور در اصل نوعي خبر دادن از آينده به حساب ميآيند که اين خبر دادن از آينده هم تنها با عنايت خداوند علاّمالغيوب از طريق وحي، الهام يا ديگر راهها و با يک يا چند واسطه که شرايط نيل بدين منظور را فراهم کنند ممکن خواهد بود، چنانکه پيامبر(ص) و پس از ايشان ائمه(ع) از اين ويژگي برخوردار بودهاند. اين عقيده از نظر اسلامي مسأله ثابت شدهاي است و در قرآن کريم هم چنين آمده است که:

عالم الغيب فلا يظهر علي غيبه أحداً إلاّ من ارتضي من رسول .

(خداوند) داناي غيب است و تنها آنها که مورد رضايت و پسند رسول باشند از آن باخبر ميشوند.

از همين روست که شخص معصوم(ع) از حوادث آينده خبر داشته و ميتواند الان از وقوع آن درآينده خبر دهد.

و امّا در مورد حوادث يا علاماتي که روايات از وقوع آنها پيش از ظهور خبر دادهاند و مدتها پيش از ظهور اتفاق ميافتند، در واقع اگر بخواهيم آنها را هم از نشانههاي ظهور بدانيم، بايد توجه داشته باشيم که معصومين(ع) برخي از حوادث بزرگ و قابل توجهي را که پيشاپيش از وقوع آنها به کمک وحي و الهام مطلع بودهاند آن را مرتبط با ظهور معرفي ميکردهاند تا نسل معاصر آن حوادث و آنها که پس از چنين جرياناتي زندگي ميکنند به صدق پيشگوييهاي اين اخبار توسط معصومين(ع) پي ببرند. و نسبت به وقوع ديگر حوادث اطمينان نسبي و قلبي پيدا کنند و چشم انتظار ديگر جريانات و در نهايت ظهور حضرت مهدي(ع) باشند. به عبارت ديگر هر چه اين نشانههايي که مرتبط با ظهور عنوان شدهاند بيشتر محقق شوند، بينندگان و شنوندگان اين اخبار از يک سو از صدق اينها به صدق ديگر اخبار که هنوز رخ ندادهاند پي ميبرند و از سوي ديگر انتظار و التهاب قلبي آنها به اميد ديدار آن يار سفر کرده شدت مييابد.

آن دسته از حوادثي هم که بلافاصله قبل از ظهور اتفاق ميافتند از اين جهت بر ظهور دلالت ميکنند که خداوند متعال اين حوادث را به عنوان نشانههاي ظهور و براي جلب نظر مردم به جريان مياندازد؛ خصوصاً جمعيتي از مؤمنين مخلص و منتظر که چشم انتظار ديدار فجر مقدس هستند، از همين روست بعضي از علامات را که محدوده زماني مشخصي دارند دال بر ظهور بيان شدهاند.

به عبارت بهتر ميتوان گفت که بعضي از اخباري که معصومين(ع) فرمودهاند و اهل حديث آنها را در کتابها و منابع حديثي خويش ثبت کردهاند به عنوان اين که پيش از آن حادثه محبوب و مطلوب رخ خواهد داد و جريان خاص آن خبر تا کنون رخ داده از اين جهت است که يقين داشته باشيم چنين مطلبي را پس از نگارش آن منبع حديثي به آن اضافه نشده و اين خود بهترين دليل براي صدق اينگونه احاديث است مضاف براينکه به طور ضمني وجود حضرت مهدي(ع) را اثبات ميکنند.

برخي از حوادثي که احاديث پيشاپيش از رخ دادن آنها خبر دادهاند و وقوعشان در کتب تاريخي پس از گذشت سالها به ثبت رسيده، (پيشگوييهاي مطابق واقع ايشان) از اين قرار است:

پيشگويي اول و دوم: انحراف و فساد بنيعباس

پيامبر(ص) و ائمه(ع) دربارة ويژگيهاي حکومت بنيعباس از جهت منحرف شدن آنها به سمت فساد و خروجشان از مسير حق خبر دادهاند.

عبدالله بن عباس ميگويد: پيامبراکرم(ص) به پدرم فرمودند: «عباس! واي بر فرزندان من از دست فرزندان تو و واي بر فرزندان تو از فرزندان من.» به ايشان عرض کرد: «يا رسولالله! آيا دستور ميدهيد که از زنان کنارهگيري کنم؟» حضرت فرمودند: «علم خداوند انجام يافته است قابل تغيير نميباشد و انجام و تحقق امور به دست اوست و فرزندانم به اين امر مبتلا خواهند شد.»

به خوبي ميدانيم که دولت بنيعباس چه بر سر ائمه(ع) و ديگر فرزندان رسول اکرم(ص) در طول تاريخ آوردند و چه آوارگيها، تعقيبها و دستگير شدنها و ستمهايي را از آنها چشيدند که مشهورتر از آن است که اين روزها بخواهيم آن را به نگارش درآوريم ولي آنها که ميخواهند اطلاعات بيشتري در اين رابطه داشته باشند ميتوانند به کتاب مقاتل الطالبيين نوشتة ابيالفرج اصفهاني مراجعه کنند. مضاف بر اين در برخي از روايات از فروپاشي حکومت بنيالعباس و از بين رفتن آنها خبر داده شده است. مثلاً امام باقر(ع) طي حديثي ميفرمايند:

... سپس بنيعباس به سلطنت ميرسند و همواره در عيش و نشاط حکومت و وفور خوشيها خواهند بود تا اينکه در ميان آنها اختلاف ميافتد و پس از آن که دچار اختلاف شدند حکومت را از کف ميدهند.

لازم است به ياد داشته باشيم امام باقر(ع) پس از زوال سلسلة بنياميه به شهادت رسيدند و 18 سال بعد حکومت عباسيان بر مسلمانان مسلط شدند.

پيشگويي سوم: اختلاف اهل مشرق و مغرب

در ادامه حديثي که از امام باقر(ع) نقل کرديم حضرت فرمودند:

و اهل مشرق و مغرب دچار اختلاف ميشوند.

که نمونههاي بسياري براي اين اختلاف در طول تاريخ ميتوان يافت: مانند اختلاف اهل مشرق و مغرب براي تعيين مرزهاي کشورهاي اسلامي که اين مسأله سابقه طولاني در ميان مسلمانان دارد به طوري که بر مشرق عباسيان حکومت ميکردند و بر مغرب يا همه اندلس اسلامي حکمرانان اموي. يا اينکه در شمال آفريقا(غرب) دولت فاطميون را تأسيس کردند در هر دو حالت غرب از خلافت مشرق که در دست عباسيان بود، جدا شده بودند.

شايد هم منظور چيزي است که در عصر کنوني ـ از زمان جنگ جهاني دوم تا الآن ـ شاهدش هستيم که دو دولت بزرگ وجود داشتهاند به طوري که يکي مدعي زعامت (جمهوريها) در مشرق است و ديگري خود را فرمانرواي غرب ميشمرد به هرحال اختلاف را به هر کدام از اين معاني يا معاني ديگر بگيريم اين اختلاف ميان شرق و غرب از جمله نشانههاي ظهور است و همواره شاهدش بودهايم. به جانم قسم که اين خود از معجزاتي است که صدق کل روايت را نتيجه ميدهد و صاحب بيعت (حضرت مهدي(ع)) هم در اين حديث مطرح شده است.

در همان حديثي که از غيبت نعماني پيش از اين طرح کرديم، آمده است:

قائم(ع) در سالهاي فرد (1، 3، 5) قيام خواهند کرد.

و سپس فرمودند:

وقتي بنياميه دچار اختلاف شوند و حکومتشان از دست برود سپس بنيعباس به سلطنت ميرسند بهار حکومت و وفور عيش آنها دايمي نخواهد ماند و در بين آنها اختلاف افتاده و پس از اين تفرقه حکومتشان بر باد ميرود و اهل مشرق و مغرب دچار اختلاف ميشوند، آري حتي اهل قبله هم (چنين خواهند شد)، همواره مردم سختي شديدي به خاطر ترسي که بر آنها ميگذرد، ميمانند، تا اينکه منادي از آسمان ندا دهد. پس وقتي ندا داد که: «النفير، النفير» (کوچ کنيد، کوچ کنيد) به خداوند قسم گويي که به او مينگرم که در ميان رکن و مقام با مردم بيعت ميکند... .

اين سه پيشگويي اتفاق افتاده در تاريخ آن هم پس از بيان آن حضرت(ع) و نقل محدثين در منابعشان خود بهترين دليل بر صدق صدور آن از معصوم(ع) است.

پيشگويي چهارم: انحراف جامعه اسلامي

پيامبر اکرم(ص) بارها از انحراف در رهبري اسلامي جامعه پس از خويش خبر دادهاند که از آن جمله اين روايت است که ابن عباس نقل کرده که حضرت ضمن صحبتهايشان از معراج اين مطالب را از جمله علايم ظهور برشمردهاند:

کافران، فرمانرواي (مردم) ميشوند و فاجران (ستمکاران) سرپرست و ظالمان هم آنان را ياري ميکنندو فاسقان هم مشاوران آنها ميشوند. در چنين زماني سه خسف (فرو رفتن) پيش ميآيد: در مشرق، مغرب و جزيرةالعرب، بصره را هم يکي از نوادگان تو که زنگيها از او پيروي ميکنند خراب ميکند. تا انتهاي حديث.

و در حديث ديگري چنين ميفرمايند:

... و پس از من، رهبراني خواهند آمد که به هدايت من هدايت نگردند (از طريق من که هدايت است پيروي نميکنند) و به سنت من هم رفتار نميکنند، از ميان آنها مرداني قيام خواهند کرد که قلبهايشان قلب شيطان است در کالبد انسان.

اين همان مسألهاي است که پس از رسول مکرم اسلام(ص) رخ داد و حکومت براساس مصلحتها و يا به طور موروثي دست به دست شد. مصرف کردن انواع شرابها در کاخهاي خلفاي به اصطلاح اسلامي مطلبي بديهي است و در منابع تاريخي زيادي مطرح شده است و شايد بهترين نمونه آن متوکل عباسي ـ لعنةاللهعليه ـ است که يک مرتبه جمعيتي از سپاهيان ترک را به سوي خانة امام هادي(ع) فرستاد تا پس از حمله به آنجا، حضرت را شبانه به کاخ او منتقل کنند. آنها هم وقتي به منزل آن حضرت رسيدند. ايشان مشغول قرائت قرآن

بودند. سپاهيان، حضرت را اسير کرده و به سوي متوکل بردند و وقتي به مقابل او رسيدند، پيالة شرابي در دستش بود و مشغول نوشيدن بود که با ديدن حضرت ابهت امام او را گرفت و به ناچار حضرت را احترام کرده و در کنار خويش نشاند. پياله شرابي راکه در دستش بود به حضرت تعارف کرد و ايشان هم فرمودند: «امير! هرگز گوشت و خونم تا به حال به شراب آلوده نگشته است (از نوشيدن شراب) مرا معاف بدار.» او هم صرفنظر کرد. تا انتهاي جريان (که البته نکات جالب توجه ديگري هم در اين جريان وجود دارد که در اينجا فرصت و مجال طرح آنها نيست).

پيشگويي پنجم : شورش صاحبالزنج

که از جمله آن احاديثي که در آنها صحبت از اين شخص شده است حديثي است که پيش از اين از ابنعباس آورديم. جريان صاحبالزنج و قومش در تاريخ از اين قرار ثبت شده است که وي شخصي بود که در سال 255 ه.ق (مصادف با ميلاد حضرت مهدي(ع)) قيام کرد. نامش عليبن محمد بود و عليرغم اينکه از حيث عقايد و تفکرات با اهل بيت(ع) اختلاف داشت، گمان ميکرد که از علويان است. طي مدت 15 سال در جامعه چنان فسادي به راه انداخته بود که نهايتاً در سال 270ه.ق دستش را به قتلعام مردم آلوده کرد. علاوه بر انتساب خويش به علويان عمده مطلبي که در شورش خود روي آن تکيه ميکرد اين بود به طور اساسي به کارگران و طبقة زحمتکش جامعه، خصوصاً بندگان و غلامان تحت سرپرستي ديگران نظر داشت و از اين جهت بود که به وي صاحبالزنج يا سرور بندگان لقب داده بودند. فسادي زيادي در جامعه اسلامي به پا کرد و دولت عباسي را به شدت به زحمت انداخت و ساکنان بصره و بسياري ديگر از شهرها رابا قتل و غارت و سرگرداني (آوارگي) مردم تحت فشار قرار داد. اين واقعة تاريخي هم خود دليل بزرگي براي صدق حديث و گويندة آن (عليهالسلام) ميباشد.

پيشگويي ششم : ظهور علم در شهر قم

از جمله اين احاديث، اين مورد است که از امام صادق(ع) روايت شده که فرمودند:

کوفه از (حضور) مؤمنين خالي خواهد شد و علم از آن رخت برميبندد همانندماري که به سوراخ (لانه) خويش خزيده باشد سپس در شهري که به آن قم ميگويندنمايانميشودوآنجامعدنعلموفضل ميگردد بهطوريکههيچمستضعفيازلحاظ دينيروي زمين باقي نميماند. حتي عروسان حجلهنشين که اين جريان نزديک ظهور قائم(ع) ميباشد تا انتهاي حديث.

اين موضوع در دهة گذشته پيش آمده است و عظمت امامان(ع) را زماني متوجه ميشويم که بدانيم امام از ظهور علم ديني در قم در حالتي خبر ميدهند که حتي موقعيت مکاني اين شهر در زمان ايشان هنوز ناشناخته بود و ساکنان آن هم بتپرست و آتشپرست بودند و پس از گذشت قريب 1200 سال مرکز مطالعات و شهر علم شيعه گشت.

اين حديث را در اينجا از اين جهت ذکر کرديم که صراحتاً به هجرت علم از کوفه (نجف اشرف) به شهر قم بيش از قيام حضرت حجت(ع) اشاره ميکند که به جهت ستمهاي پادشاه و کشتار و رانده شدن علما (از آن ديار) که در آن زمان مشاهده ميشود، ميباشد.

بسياري از حوادث و پيشگوييهاي معصومين(ع) که تا به حال در تاريخ رخ دادهاند ازاين قرار است:

امام باقر(ع) در روايتي به جابربن يزيد جعفي ميفرمايند:

جابر! از زمين تکان نخور و هيچ دست و پا مزن تا اينکه اين نشانههايي را که ميگويم مشاهده کني (البته) اگر آنها را درک کني: اولين آنها اختلاف بنيعباس است که نميبينم که تو آن را درک کني ولي پس از مرگم از قول من اين مطلب را نقل کن (و به ديگران بگو) و منادي که از آسمان ندا دهد و صدايي که از پيروزي حکايت ميکند از سمت دمشق به شما برسد. قريهاي (ده يا شهر) در شام که به جابيه مشهور است در زمين فرو برود بخش سمت راست مسجد دمشق فرو بريزد، از دين برگشتگاني از جانب ترکها سر به شورش بردارند و آشوبي هم از ناحية روم به دنبال آن ميآيد، برادرانترکهمآنقدرميآيندتابه جزيره ميرسند و از دينبرگشتگانهمبهسويروم حرکت ميکنند تا اينکه به رملهميرسندجابر! آن سال غرب در کل زمين اختلاف زيادي ميپراکند و اول مغرب زمين، شام است.

شيخ مفيد هم در الارشاد خود فهرستي از نشانههاي ظهور را ذکر کرده که از اين قرار است:

«براي زمان قيام حضرت مهدي(ع) نشانههايي بيان شده و از حوادثي که پيش از قيام اتفاق خواهد افتاد به ما خبر دادهاند که از جمله آنها ميتوان اين موارد را ذکر کرد: شورش سفياني، کشته شدن سيد حسني، تفرقه بنيعباس به خاطر پادشاهي و حکومت دنيايي، کسوف خورشيد در نيمه ماه رمضان و خسوف ماه در آخر همان ماه که هر دو بر خلاف رويه عادي طبيعت است، فرو رفتن در بيابان، فرو رفتن در مشرق و فرو رفتن ديگري در مغرب، به همراه حرکت نکردن خورشيد از ظهر تا نيمههاي عصر، طلوع خورشيد از مغرب و کشته شدن نفس زکيه در پشت کوفه 70 انسان صالح و شايسته ديگر، بريدن سر مردي هاشمي بين رکن و مقام. خراب شدن ديوار مسجد کوفه، ظاهر ونمايان شدن پرچمهاي سياهي از خراسان، قيام يمني، ظاهر شدن شخصي مغربي در مصر و حکومت کردنش بر شام، فرود آمدن ترکها در جزيره و روميان در ساحل، طلوع ستاره مشرقي که همانند ماه نورافشاني ميکند و سپس چنان خم ميشود که گويي دو سوي آن قرار است به هم برسند، سرخياي که در آسمان ظاهر ميشود و در تمام افق پخش و منتشر ميشود. آتش بزرگ و شديدي که در مشرق نمايان شده و سه يا هفت روز در (جو و) آسمان باقي ميماند. پايان سختيهاي اعراب و حکومت کردنشان بر بلاد و خارج شدن از سيطره و سلطنت و عجمها. کشته شدن امير مصر توسط ساکنان آن ديار، حرکت پرچمهايي که به سوي خراسان راهي ميشوند، ورود سپاهي از سمت مغرب تاوقتي که با از بين رفتن سرگشتگي و حيرت آرامش يابد، نماياني پرچمهاي سياه از مشرق به همان صورت، شکافتن و ترک خوردن فرات به طوري که آب وارد کوچهها و خيابانهاي کوفه ميشود، شورش 60 دروغگو که همگي ادعاي نبوت ميکنند و شورش 12 نفر از آل ابيطالب که همه ادعاي امامت براي خويش دارند، سوزاندن مردي بلند مرتبه از پيروان بنيعباس ميان جلولاء و خابقين، زدن پلي در آنجايي که آب ميان مدينةالسلام و بغداد روان است، برخاستن بادي سياه در ابتداي روز و زلزلهاي که منجر به فرو رفتن بسياري از آنها ميشود. هراسي که دامنگير اهل عراق و بغداد ميشود و مرگ ناگهاني در آن و نقصان و کاهش اموال و جانها و بدنها و محصولات و يورش ملخها که در ابتداي آن و غير آن ظاهر ميشوند به طوري که به زراعت و غلات و همان مقدار کمي که مردم کشت کردهاند حملهور ميشود و اختلاف ميان دو دسته از عجمها و ريخته شدن خون بسياري از آنها و شورش بندگان از اطاعت سروران آنها و کشتن ايشان و مسخ شدن دستهاي از بدعتگزاران که به شکل ميمون و خوک ميشوند، و غلبه يافتن بندگان بر سرزمينهاي مالکان و سروران، ندايي از آسمان که تمام اهل زمين آن را به زبان خويش ميشنوند و صورت و سينهاي که در آسمان در قرص خورشيد براي مردم ظاهر ميشود، و مردگاني که از قبرهايشان به دنيا برميگردند و در آن (با ديگران) آشنا ميشوند و به زيارت همديگر ميروند، سپس همه اينها به 24 باران که به وسيلة آن زمين پس از مرگش زنده ميشود ختم شده و برکات آن نمايان ميگردد و پس از آن تمام آسيبها و بلايا از معتقدان به حق که از شيعيان مهدي(ع) هستند برطرف شده و از ظهور آن حضرت در مکه خبردار ميشوند و براي ياري ايشان متوجه و راهي آنجا ميشوند.»

بعضي از حوادثي که در اين دو روايت ذکر و در تاريخ محقق شده را به طور گذرا بررسي ميکنيم که البته کساني که مايلند در اين رابطه آگاهيهاي بيشتري بيابند ميتوانند به اين کتابها مراجعه کنند:

1 ـ کتاب الغيبة: شيخ اجل محمدبن ابراهيم بن جعفر نعماني معروف به ابن ابي زينب، ايشان از علماي قرن سوم هجري و ازشاگردان ثقةالاسلام کليني بودهاند که اين اثر يکي از نفيسترين کتابهايي است که در اين رابطه نگاشته شده است. شيخ مفيد در الارشاد خود از وي ستايش کرده که نشانگر اين است که تا آن زمان مؤلفي چون او نبوده است.

2 ـ کمالالدين و تمامالنعمة : شيخ ابوجعفر محمد بن عليبن الحسين بابويه قمي معروف به شيخ صدوق (از علماي قرن چهارم هجري متوفي، 381 ق.)

3 ـ کتاب الغيبة: شيخ ابي جعفر محمد بن الحسن طوسي، شيخ الطائفه (متوفي 460 ق.)

و اما پيشگوييهاي محقق شده در اين دو روايت :

1 ـ روي کردن پرچمهاي سياه از ناحية خراسان: با قيام ابو مسلم خراساني تطابق دارد.

2 ـ ظهور مغربي در مصر که شامات را تصرف ميکند: شورش مغربي فاطمي که در سال 396 ق. در شمال افريقا اعلام دعوت کرد و پس از جنگ با شام بر آن مستولي شد.

3 ـ فرود آمدن ترکها در جزيره: زماني که خاک جزيره مدت طولاني تحت سيطرة کومت عثماني ترکي بود از سال 941 ق. آغاز شد تا زمان سقوط سلطنت آنها در سال 1335 ق. پس از اشغال بريتانيا در جنگ جهاني اول.

4 ـ فرود آمدن روميان در رمله: در لسان ائمه معصومين(ع) از اروپا به روم تعبير ميکردهاند و رمله نام منطقهاي در شام و منطقهاي ديگر در مصر است فلذا با استعمار فرانسه در مصر به رهبري ناپلئون بناپارت و يا اشغال سوريه توسط فرانسه پس از جنگ جهاني اول و اشغال عثمانيها از آنجا اين کلام معصومين(ع) منطبق ميشود.

5 ـ پايان سختيهاي اعراب و سيطره يافتن بر بلاد و خارج شدن آنها از سيطره عجمها (غير اعراب): در اين عصر با آن زندگي ميکنيم. عصر ما عصر انقلابهاي عربياستکه ميخواهند از سيطره و استعمار بيگانگان رهايي بيابند و خود حکومت را به دست بگيرند.

6 ـ کشته شدن فرمانرواي مصر توسط مردم آن ديار: انور سادات به دست خالد اسلامبولي کشته شد.

7 ـ اختلاف ميان دو مجموعه از عجمها و خونريزي زياد ميان آنها: با جنگهاي جهاني اروپا که در ميانشان بود منطبق است همانند جنگ ميان فرانسه و آلمان، بريتانيا و آلمان يا ترکيه و يونان و... که البته براي فهم اين بخش از حديث تنها کافي است تنها به دو جنگ جهاني اول و دوم که در نيمه قرن 19 ميلادي رخ داد نگاه کنيم.

به همين مقدار از ذکر پيشگوييهاي محقق شده در طول تاريخ اکتفا ميکنيم. اين مجموعه با هم دليلي قطعي و محکم هم براي صدق گويندگان آنها (معصومين(ع)) ميباشد و هم براي ديگر سخنان ايشان دربارة ظهور حضرت مهدي(ع). و برماست که ارتباط عاطفي و معنوي (قلبي) هم با ايشان پيدا کرده و به صرف اطلاعات اعتقادي اکتفا نکنيم.

حال که اين جريان را سرانجامي شيرين است، بهتر است که ما ميل قلبي خويش را برانگيزانيم و ارتباط روحي خويش را با حضرتش به حداکثر امکان و حد اعلاي شدت و بروز برسانيم و در تمام وجودمان که به اين مسؤوليت خطير واقف گشته است ريشهاش را بدوانيمبهطوريکهدرتمامسيروسلوک حرکت و سکون و خلاصه در همه لحظات زندگي خويش به ياد آن حضرت و در کنف حمايت ايشان به سر بريم. انشاءالله.

لق عبارتي کنايي باشد راجع به وسايل نقليه اي که اين سپاه مورد استفاده قرار مي دهد. احتمالاً اين جمعيت از رنگ و نقشهاي همسان براي طراحي بدنه، وسايل نقليه ايشان استفاده کرده باشند همان طور که اين روزها مي بينيم هر سپاهي، هم لباس مخصوص به خود را دارد و هم ماشينها و ادوات جنگي آنها با طرح و رنگ متحدالشکلي، منقش و رنگ آميزي شده اند. م 30. بحارالانوار، ج53، ص14 و 15؛ بشارةالاسلام، ص143؛ يوم الخلاص، ص701.