تا فجر مقدس5



اشاره : در بخشهاي قبلي اين سلسله مقالات، با برخي نشانههاي مخصوص سال ظهور امام عصر(عج) آشنا شديم و اينک به بررسي سلسله رويدادهايي ميپردازيم که در آخرين ماههاي پيش از ظهور آن حضرت رخ ميدهد.

جريانات و اتفاقات ماه رجب

در اين قسمت به اهم حوادثي که در ماه رجب و در واقع پنج ماه پيش از ظهور حضرت اتفاق خواهد افتاد اشاره خواهيم کرد که اين مطالب را از رواياتي که در اينباره بودهاند استخراج نمودهايم.

1 ـ باران شديد و فراوان

در سالي که بناست حضرت مهدي(ع) ظهور کنند قحطي به طور جدي شيوع يافته و در بيستم ماه جماديالاول چنان باراني ميبارد که از زمان منزل گرفتن حضرت آدم در زمين بيسابقه است که اين باران تا دهم ماه رجب ادامه مييابد. از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند:

وقتي قيام قائم(ع) نزديک شود در ماه جماديالثاني و ده روز از رجب بر مردم باراني ميبارد که خلائق همانند آن را نديده باشند 1 .

و شيخ مفيد در الارشاد چنين آورده است که:

سپس به بيست و چهار باران ختم ميشود که زمين را پس از مرگش زنده ميکند و برکاتش نمايان ميشود. 2

همانگونه که از اين روايات برميآيد از علايم قريبالوقوع ظهور حضرت مهدي(ع) نزول بارانهاي شديد و آبهاي فراوان آسماني است که به نوعي براي ] عصر [ ظهور زمينه چيني شود تا زمينها براي زراعت و کشاورزي پربار و بابرکت، پس از اين حالت فقر و خشکسالي که داشتهاند آماده شود.

بارش باران عادي چيز عجيب و خارقالعادهاي نيست جز اينکه مدت يا ميزان آن بارش غريب باشد که بنابر روايات موجود، تأکيد بر اين بارانها به جهت بيان و ابراز اعجازگونه بودن آنهاست. با توجه به آنچه گفته شد حقيقت صحبت اميرالمؤمنين(ع) را ميفهميم که فرمودند:

شديداً از آنچه ميان ماه جمادي و رجب واقع ميشود در عجبم. 3

نظريات مختلفي درباره مدت اين بارانها بيان شده است. حجةالاسلام علي کوراني در کتاب خود مينويسند:

بعيد نيست که اين باراني که از جمادي تا رجب ادامه دارد پس از ظهور حضرت نازل شود؛ چرا که تعدادي از علايم ظهور از باب توسع و گستردگي محدوده ] عصر ظهور [ به اين عنوان نامگذاري شده است 4 .

لکن نظر آيتالله سيد محمد صادق صدر که آن را از نشانههاي ظهور برميشمرند قابل قبولتر به نظر ميرسد. ايشان چنين ميگويند:

با توجه به فراواني آب و باران نازل شده بهتر است آن را پيش از ظهور بدانيم؛ چرا که اگر پس از ظهور واقع شود مانع برخي از فعاليتها و وعدههايي ميگردد که بناست حضرت آنها را انجام دهند و بدانها جامة عمل بپوشانند، پس مقدم دانستن آن بر ظهور هم فايدههاي متعارف باران را در بر خواهد داشت و هم با ديگر فوايد اثري دو چندان ميتوان براي آن تصور کرد. 5

البته اين نکته را هم متذکر شويم که احاديث و روايات به مکان و کيفيت بارش اين بارانها اشارهاي نکردهاند اما آنچه مهم است اين است که اين بارانها را به عنوان نشانه و علامتي براي نزديک شدن زمان ظهور در نظر بگيريم حال چه نحوة باريدن آن با بقيه بارانها متفاوت باشد، چه مقدار و يا مکان آن.

2 ـ شورش سفياني (از علايم حتمي ظهور)

مردي شورش ميکند که به او سفياني گفته ميشود (عثمان بن عنبسه از تبار ابوسفيان و از نسل يزيد بن معاويه) در وادي يابس (تنگه بيآب و علف) که در محدودة شامات (درة دمشق) ميباشد نمايان ميگردد. او سمبل و نمونه آن دسته از حکام و فرمانروايان کشورهاي اسلامي است که در عين انحرافاتشان با حق سرِ ستيز دارند که بعد از وي چنين کساني ديده نخواهند شد و پس از او نسل چنين سردمداراني منقرض خواهد شد. زمان خروج و شورش او ـ طبق روايات معتبره ـ 6 در ماه رجب است و احتمالاً در دهه آخر و روز جمعه باشد که ميان ظهور حضرت در مکه مکرمه و شورش سفياني تنها شش ماه فاصله است.

امام صادق(ع) ميفرمايند:

سفياني از نشانههاي حتمي است و ] آغاز [ شورش او در ماه رجب خواهد بود. بر نواحي و شهرهاي پنجگانه، نه ماه حکومت ميکند و ] حکومتش [ حتي يک روز هم بيش از 9 ماه طول نخواهد کشيد. 7

امام باقر(ع) ميفرمايند:

سفياني و قائم(ع) هر دو در يک سال ] نمايان ميشوند [ هستند. 8

در حديث فرمودند:

خارج شدن سفياني و يمني و سيد خراساني در يک سال و يک ماه و يک روز است. به همان ترتيب که دانههاي تسبيح به دنبال هم ميآيند، آنها هم پشت سر هم و بلافاصله نمايان ميشوند. 9

در اين حديث هم چنين بيان کردند:

عليبنابيطالب(ع) به من فرمودند: درگيري دو سپاه در شام با يکي از آيات الهي است.

از ايشان پرسيدند: چه آيهاي، يا اميرالمؤمنين؟

فرمودند: لرزشي شديد در شام به وجود ميآيد (شايد اشاره به زمين لرزههاي مورد بحثمان باشد) و بيش از صد هزار نفر کشته ميشوند که اين جريان را خداوند ماية رحمت و آرامش مؤمنين و عذاب کافران قرار ميدهد.

وقتي چنين شد به سواراني بنگريد که مرکبهاي (يابو) سياه و سفيد و گوش و دم بريده و پرچمهاي زرد دارند.

هر که را از مغرب تا شام که در مسيرشان باشد ميکشند. اين جريان در زمان بيتابي و اندوه شديد و مرگ سرخ رخ ميدهد پس از آن منتظر فرو رفتن قريه و روستايي در دمشق باشيد که به آن مرمرسا 10 گفته ميشود، و سپس پسر هند جگرخوار از وادي يابس (دره بيآب و علف) شورش ميکند تا اينکه بر منبر دمشق قرار بگيرد. وقتي چنين شد منتظر خروج و قيام مهدي(ع) باشيد. 11

که اين حديث آغاز حرکت سفياني را به خوبي ترسيم ميکند.

شايد بهترين تحليل و بيان از فعاليتهاي سفياني و مصيبتها و سختيهايي که جامعه اسلامي را بدان مبتلا ميکند سيدجليلالقدر علامه سيد محمد صادق صدر داشته باشد که صحبتهاي ايشان را با اندکي دخل و تصرف در اينجا ميآوريم:

دمشق (شام) در آن زمان ميدان جنگهاي داخلي و تنازعات مسلحانه ميان گروههاي سهگانه (تحت فرمان ابقع، اصهب و سفياني... که مانند مرکز ثقل نيروهاي سياسي و نظامي ميشود) خواهد شد. هر سه از صراط مستقيم حق منحرف گشتهاند و هر کدام تاج و تخت و حکومت را براي خود ميطلبند ـ روايات تفکرات و عقايد آنها را براي ما به روشني بيان کردهاند ـ ابقع و سپاهيانش با سفياني ميجنگند که منجر به پيروزي سفياني و کشته شدن ابقع و يارانش ميشود.

در جنگ سفياني با اصهب هم چنين اتفاقي تکرار ميشود. و فاتح نهايي جنگها سفياني است. اين اتفاقات مصداق بارز اين آيه است که:

فَاختَلَفَ ألاَحزابُ مِن بِينِهِم فَوَيلٌ للّذينَ کَفَروا مِن مَشهدِ يَومٍ عظيمٍ 12 .

احزاب با هم بر سر آنچه در ميانشان بود اختلاف کردند پس واي بر آنها ] از آنچه [ در قيامت ] بر سر آنها خواهد آمد [ .

مقر فرماندهي سفياني در زمان حکومتش شام خواهد بود و اهالي آنجا از او پيروي خواهند کرد (به جز تعداد کمي) سفياني در اين زمان بر مناطق پنجگانة دمشق، حمص، فلسطين و اردن و قنسرين حکومت ميکند.

وقتي که تا اين حد مسير را براي خود هموار ميبيند به عراق هم طمع ميکند و به اين فکر ميافتد که سپاهي را به آنجا گسيل دارد. لذا با سپاهي که حداقل هشتاد هزار نفر نيرو دارد و خود فرماندهي آن را برعهده گرفته به آنجا ميرود. در ميان راه با سپاهي که فرمانرواي عراق براي دفع و مقابله با آنها گسيل داشته مواجه ميشود. اين دو سپاه با هم در منطقة قرقيسيا (واقع در سوريه و در نزديکي عراق) مشغول پيکار ميشوند. ترکها ] روسها [ و روميان ] اروپاييان و آمريکاييها [ هم به آتش جنگ دامن زده و خود هم در آن شرکت ميکنند. جنگ طولاني و شديدي واقع ميشود و حدود 000/100 نفر از ستمکاران و جباران در آن کشته ميشوند که مقصود از ستمکاران آن دسته از گنهپيشگان منحرفي است که در آن زمان هلاک ميگردند. به اين جهت منطقه از شر عمده اين سپاهيان که ممکن بود پس از ظهور حضرت مهدي(ع) در مقابل او جبهه بگيرند خلاص ميشود.

در اين کشت و کشتار بزرگ هم سفياني پيروز ميشود و وارد عراق ميگردد. در آنجا در «ارضالجزيره» (بينالنهرين عراق) به ناچار با يمني روبرو ميشود که بر او هم فايق آمده و آنچه را که سپاهيان يمني طي جنگهاي خود در منطقه به دست آورده بودند تصاحب ميکند؛ سپس راهي کوفه شده و در آنجا دست به کشتار و اعدام و اسير کردن مردم ميزند. ياوران و ياريگران خاندان حضرت محمد(ص) را به همراه يکي از منسوبين به اهل بيت(ع) شهيد ميکند. سپس جارچي او در کوفه ندا ميدهد که هر کس سر يکي از شيعيان علي(ع) را بياورد هزار درهم (مژدگاني) ميگيرد. لذا همسايه به همسايهاش به اين بهانه که در اسلام هم مذهب نيستند حمله کرده و ميگويد: «اين هم از آنهاست. گردنش را ميزند و سر او را به حکومت سفياني تحويل داده و از آنها هزار درهم ميگيرد.»

جنبشهاي ضعيف و سرپيچيهاي کوچکي که در کوفه توسط اهالي آن رخ ميدهد نميتوانند اين شهر را از سيطرة سپاه سفياني خلاص کنند بلکه سفياني رهبر اين جنبش را مابين حيره و کوفه به شهادت ميرساند و پس از آن هم خونهاي زيادي بر زمين ريخته ميشود.

با هموار گشتن جريان حکومت وي در عراق به لشکرکشي به ايران هم طمع کرده و راهي آنجا ميشود. حوالي شيراز (باب اصطخر) در کارزار و ميدان جنگي با سيد خراساني روبرو ميشود.

سفياني در عين حال به حکومت بر ديار حجاز هم طمع کرده و سپاهي را به فرماندهي خزيمه که از بنياميه است بدانجا اعزام ميکند (اکثر روايات بر اينکه خود سفياني در اين سپاه نيست تأکيد ميکنند). سپاه با تمام نيروها و امکاناتش به سمت مدينه حرکت ميکند و اين در حالي است که در اين ايام حضرت مهدي(ع) در آغازين روزهاي ظهور خويش در مکه به سر ميبرند و پيگير اخبار سفياني هستند. سفياني سپاهي مجهز را به سمت مکه گسيل ميدارد تا به قتل و کشتار بيرحمانه آن حضرت و سپاهيانشان اقدام کنند. آنگونه که از سياق روايات برميآيد اين سپاه همان سپاهي است که سه روز به غارت و کشتار مردم مدينه و تخريب مسجدالنبي(ص) مشغول بوده است.

از آنجا که مکه حرم امن الهي است و کسي که در آنجا ساکن شده است نبايد بر جان خويش خوفناک باشد و با توجه به اين که حضرت مهدي(ع) رهبري است که براي روز موعود و هدايت بشريت و جهانيان ذخيره شده، ضرورت و مصلحت هر دو اقتضا ميکند که اين سپاه از بين رفته و قضاي الهي بر آنها جاري گردد. با معجزهاي الهي بيابان اين سپاه را ميبلعد و جز دو نفر اثري از بقيه نميماند (اين دو نفر که به بشير و نذير ملقب ميشوند از قبيله جُهَينهاند و به همين جهت است که ميگويند: «خبر يقيني را از جُهَينه بشنويد.» 13 اين دو نفر مردم را از آنچه بر سر رفقا و همراهانشان آمده خبر ميکنند.

عليرغم اين که بنابر تقدير الهي بخشي از سپاه سفياني به زمين فرو ميروند از آنجا که سوريه، عراق، اردن، فلسطين و منطقه وسيعي از شبه جزيره عربستان تحت سيطره سفياني است، حکومتش در منطقه پابرجا ميماند.

مدتي کوتاه پس از بلعيده شدن سپاه در بيابان حضرت مهدي(ع) حرکت ميکند و او را با سپاهش به عراق بازميگرداند. پس از آن با هم درگير شده و حضرت بر او فايق آمده و او را به هلاکت ميرساند. که اين جريان در منطقه رمله اتفاق ميافتد. حضرت بر تمام منطقهاي که سفياني بر آن حکومت ميکرد تسلط مييابند و از اين به بعد فرصت مناسبي براي پيروزي جهاني حضرت مهدي(ع) فراهم ميشود. 14

در ادامه بعضي از احاديثي را که بر حرکت سفياني تأکيد دارند ـ به قدري که با توجه به منابع حديثي براي ما مقدور است ـ بيان ميکنيم.

حضرت علي(ع) فرمودند:

فرزند هند جگرخوار از وادي يابس (دره خشک وبيآب و علف) شورش ميکند. مردي است که قامتش متوسط، چهرهاش زشت و کريهمنظر است، چهارشانه و درشت هيکل ميباشد و در صورتش آثار آبله ديده ميشود. ظاهرش يک چشم به نظر ميرسد نامش عثمان و فرزند عنبسه است و از فرزندان ابيسفيان، وارد شام شده و منبر آن را تصاحب ميکند. 15

امام باقر(ع) در حديثي طولاني فرمودند:

ناچار بني فلان حکومت را به دست خواهند گرفت و پس از آن دچار اختلافات شده و حکومتشان از هم ميپاشد و پراکنده ميشوند تا اينکه سيد خراساني از مشرق و سفياني از مغرب خروج ميکنند و هر کدام از منطقة خود به سمت کوفه مانند اسبان مسابقه ميشتابند تا اينکه بنيفلان به دست آنها هلاک ميشوند و از آنها حتي يک نفر باقي نخواهد ماند. 16

جابر جعفي از آن حضرت طي حديث طولاني ديگري نقل ميکند که فرمودند:

... و منادي که از آسمان ندا ميدهد 17 و صدايي از ناحيه دمشق حکايت از پيروزي ميکند ] سر و صداها خبر از اجتماعات و برخوردهايي است که در دمشق رخ ميدهد و بيانيههايي که پس از اين جريانات صادر ميشود [ قريهاي در شام به نام جابيه محو و ناپديد ميشود 18 . بخشي از سمت راست مسجد دمشق فرو ميريزد (مسجد اموي) و شورشيان مرتد از منطقه ترکها خروج ميکنند و فتنة شام هم به دنبال آن ميآيد. سر و کله برادران ترکها هم پيدا شده و در جزيره فرود ميآيند و شورشيان و از دين برگشتگان رومي ميآيند تا اينکه در رمله مستقر ميشوند. جابر! در آن سال درگيريهاي زيادي در مغرب زمين رخ خواهد داد. ابتداي مغرب زمين که شام است به فرمان سه پرچم ] سپاه [ اصهب و ابقع و سفياني با هم درگير ميشوند. که سفياني با ابقع روبرو شده و با هم ميجنگند و نهايتاً سفياني او و لشکريانش را ميکشد. سپس اصهب را هم به هلاکت ميرساند. ] سفياني [ در اين زمان تمام همش لشکرکشي به عراق ميشود که سپاهيانش در قرقيسيا درگير شده و ] در اين جنگ [ 000/100 نفر از جباران و ستمکاران هلاک ميشوند. سفياني لشکري هفتاد هزار نفري را به سمت کوفه گسيل ميدارد و آنها هم به قتل و کشتار و اسير کردن مردم کوفه ميپردازند در اين زمان که اينها به چنين اعمالي مشغولند پرچمهايي از سوي خراسان نمايان ميشود که منازل را به سرعت پشت سر ميگذارند و در ميان آنها عدهاي از ياوران حضرت مهدي(ع) وجود دارند. يکي از اهالي کوفه به همراه جمعيتي ضعيف قيام ميکند که فرمانده لشکر سفياني، او را در بين حيره و کوفه شهيد ميکند. سفياني جمعيتي را به سوي مدينه اعزام ميکند و حضرت مهدي(ع) ] به جهت خلاصي از شر آنها [ به سمت مکه هجرت ميکند. خبر خروج ايشان به فرمانده سپاه سفياني ميرسد او هم عدهاي را به دنبال ايشان ميفرستد که نميتوانند به آنها دست يابند تا اينکه حضرت همانند موسي بن عمران بيمناک وارد مکه ميشود.

حضرت در ادامه فرمودند:

پس از استقرار فرمانده سپاه سفياني در بيداء (صحرا) ندايي از آسمان ميآيد که: اي صحرا اين قوم را در کام خود فرو بر! دشت هم آنها را ميبلعد به جز سه نفر که چهره ايشان به پشتشان برگشته نجات پيدا نميکنند آنها از قبيلة کلب هستند و در مورد آنها اين آيه نازل شده که:

يا أيُّهاالَذينَ اوُتُوا الکِتابَ آمِنُوا بِما انزَّلنا مُصَدِقّاً لِما مَعَکُم مِن قَبلِ اَن نَطمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدّها عَلي اَدبارِها 19 .

اي کساني که به شما کتاب داده شده در عين حال که آنچه را که در ميان شماست تصديق ميکنيد به چيزي که آن را نازل کرديم ايمان بياوريد قبل از آنکه چهرههايي را محو کرده و آنها را به پشت برگردانيم. 20

امام صادق(ع) فرمودند:

وقتي سفياني بر مناطق پنجگانه مسلط شد، نه ماه بشمريد که به زعم هشام آن مناطق پنجگانه دمشق، فلسطين، اردن، حمص و حلب هستند. 21

اميرالمؤمنين (ع) فرمودند:

... سفياني خروج ميکند و به اندازه مدت حمل يک زن يعني نه ماه حکومت ميکند. از شام قيام ميکند و اهل شام به جز عدة کمي از ساکنان آنجا که اهل حقند بقيه مطيع او ميشوند با سپاهي درنده و خونآشام به مدينه ميآيد تا اينکه به صحراي مدينه ميرسد و خداوند آنها را در آن فرو ميبرد. و اين است معناي اين آيه که:

وَ لَوتَري اِذ فَزِعُوا فَلافَوتَ وَاُخِذُوا مِن مَکانٍ قَريبٍ 22 .

در هنگام بيچارگي اگر آنها را ببيني بدون هيچ وقفهايازمکاننزديکيدچار ] عذاب [ ميشوند. 23

و امام صادق(ع) فرمودند:

گويي سفياني و ياران او را ميبينم که بساطش را در محلههاي شما در کوفه پهن کرده و منادي او ندا ميدهد که هر کس سر شيعه علي را بياورد هزار درهم ميگيرد. (به دنبال اين حرف) همسايه به همسايهاش حمله ميکند و ميگويد اين از آنهاست و گردنش را ميزند و هزار درهم ميگيرد. و فرمانروايي بر شما در آن روز تنها از آن زنازادگان است. گويي من به صاحب برقع (روبند) مينگرم.

راوي پرسيد: صاحب برقع کيست؟ فرمودند:

مردي که خودتان خواهيد گفت او روبند زده است به سمت شما ميآيد، شما را ميشناسد و شما او را نخواهيد شناخت از تکتک شما عيبجويي خواهد کرد؛ چرا که او زنازادهاي بيش نيست. 24

پس از تبيين جنبش سفياني با کمک روايات شريفه و با توجه به کثرت اشاره و مطالب راجع به آن و اينکه بعضي از آيات قرآن کريم در مورد اين جريان است تأکيد ميشود که: سفياني واضحترين، محکمترين و قابل اعتمادترين نشانه در روايات است که نيرويش تا پيش از شنيدن شدن نداي آسماني و فرو رفتن در بيابان کم نميشود و همانطور که در آينده نزديک خواهيم ديد برخي ديگر از نشانهها مختص به اوست خصوصاً بلعيده شدن در زمين که مخصوص سپاهيان اوست. 25

قول به حتمي بودن سفياني در ميان نشانهها مستدل و مورد قبول همه است. شکي نيست که نمايان شدن سفياني به بروز خسف و بلعيده شدن توسط زمين ميانجامد که روايات صحيحه را اگر به روايات خسف و سفياني ضميمه کنيم تواتر مطلب را ميرساند به علاوه که بروز سفياني نمايان شدن اصهب و ابقع و جريان قرقيسيا را به دنبال خواهد داشت و همينطور فتنة شام و فتنههاي ديار عراق و حتي بخشي از حوادث مربوط به يمني و سيد خراساني و ديگر نشانهها هم با سفياني در ارتباط است و از اينروست که تأکيد ميکنيم که سفياني از علايم حتمي است که البته خداوند عالم واقعي به اشيا و حوادث است.

در پايان ميتوان حديثي را که شيخ طوسي در امالي و شيخ صدوق در معانيالاخبار آوردهاند ذکر کرد. از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند:

ما و خاندان ابوسفيان دو خانوادهايم که همواره به خاطر خدا درجنگيم؛ ما ميگوييم خدا راست است و راست گفته و آنها ميگويند دروغ است و دروغ گفته. ابوسفيان با رسولالله(ص) جنگيد، معاويه هم با عليبن ابيطالب (ع) و يزيدبن معاويه با حسين بن علي(ع) جنگيدند و (در نهايت هم) سفياني با قائمآلمحمد(ص) پيکار خواهد کرد. 26



پي نوشتها:

1. بحارالانوار، ج52، ص337؛ الزامالناصب ج2، ص159؛ تاريخ مابعدالظهور ص137.

2. الارشاد،شيخمفيد،ج2،ص370؛تاريخ مابعدالظهور ، ص137.

3. العجب کل العجب مابين جمادي و رجب .

4. الممهدون للمهدي(ع)، ص40.

5. تاريخ مابعدالظهور، ص137.

6. السفياني، محمدفقيه، ص118.

7. الغيبة، نعماني، ص202.

8. همان، ص178.

9. همان، ص171؛ اعلامالوري، ص429؛ بحارالانوار،

ج52، ص232.

10. «حرستا» در اکثر نسخ.

11. الغيبة، نعماني، 206؛ الغيبة، شيخ طوسي، ص 277؛ بحارالانوار ج502،

ص253.

12. سوره مريم(19) ص37.

13. بشارةالاسلام، ص21؛ يومالخلاص، کامل سليمان ص293.

14. تاريخ بعدالظهور، ص167-165.

15. کمالالدين، شيخ صدوق، ص651؛ بشارةالاسلام، ص46.

16. الغيبة، نعماني 171؛ بحارالانوار، ج52، ص234؛ الزامالناصب، ج2، ص130.

17. اشاره است به سه ندايي که در ماه رجب شنيده ميشود و به زودي به آن

خواهيم پرداخت.

18. احتمالاً به خاطر جنگهاي داخلي يا ميان کشورها باشد. سواي اينکه شکافها

و گسلههاي طبيعي هم از جمله علل فرو رفتن در زمين و ناپديد شدن است اين

احتمال با توجه به ظاهر روايتي است که قبلاً درباره معرکه قرقيسيا پيش از

رسيدن ترکها و روميان بيان شد.

19. سوره نساء(4) آيه47.

20. الغيبة، نعماني، ص187؛ بحارالانوار ج52، ص238.

21. الغيبة، نعماني، ص 205؛ الزامالناصب، ج2، ص116.

22. الغيبة، نعماني، ص187؛ بحارالانوار، ج52، ص238.

23. سورة سبأ(34) ص51.

24. الغيبة، شيخ طوسي، ص273؛ بحارالانوار، ج52، ص251؛ بشارةالاسلام ص124.

25. السفياني، محمد فقيه، ص106.

26. بحارالانوار، ج52، ص190؛ الزامالناصب، ج2، ص131، السفياني، فقيه؛

ص125؛ يومالخلاص، ص694.