سينماي صهيونيستي، سينماي زر و زور



بل از تشکيل دولت صهيونيستي: کاردگردانان صهيونيست از اوايل قرن حاضر تا کنون دهها فيلم در داخل و خارج فلسطين اشغالي ساخته اند.

فيلمهايي چون «زندگي يهوديان در سرزمين موعود» (1912)، و «لشگر يهوديان» (1923) به کاردگردان يژاکوپ ين دوف که پس از انقلاب سال 1905 روسيه از آن کشور مهاجرت کرد منظور از گر يهوديان در فيلم ژاکوب گروه هايي از يهوديان است که در جنگ جهاني اول در کنار انگلستان با آلمان جنگيدند.

وي دراين فيلم به شکلي وقيحانه تاريخ را تحريف کرده و مي خواهد اين گونه تلقين کند که يهوديان اکثريت جمعيت فلسطين را تشکيل مي دادند و قوي ترين ارتش را در اختيار داشتند.

اين در حالي است که يهوديان در سال 1811 تنها 8% جمعيت فلسطين را تشکيل مي دادند.

نکتة ديگر آن که اين لشگر خيالي يهود در واقع گروه هاي تروريستي بودند که به منظور تهديد ساکنان عرب فلسطين زير نظر انگلستان و سازمانهاي صهيونيستي آموزش مي ديدند.

ديگر فيلم ها عبارتند از: «اورد» ساخته «ناتان آلسفورد» (1932) که مورد مزارع و کشتزارهاي يهوديان و به زبان عبري بود.

فيلم «اين سرزمين توست» ساختة با روخ اجداتي» (1932) دربارة سرزمين يهوديان، فيلم «صابرا» (1933) از کارگردان صهيونيست لهستاني «الکساندر فورد» دربارة مهاجرت يهوديان اروپا به فلسطين از جمله آثار يهوديان در مورد بازگشت به سرزمين موعود است.

«فورد» پس از شکست اعراب در سال 1967 به فلسطين اشغالي مهاجرت کرد و از طريق سينما اين گونه تبليغ کرد که يهوديان بايد به سرزمين آبا و اجدادي خود يعني فلسزين بازگردند.

البته وي به جز اين فيلم، سه فيلم ديگر نيز ساخت.

در سال 1947 سه فيلم توسط کارگردانان صهيونيست در خاک فلسطين فيلمبرداري شد که عبارتند از: «هاملري ادما» که دربارةيک جوان يهودي است که از بازداشتگاههاي نازي ها فرار کرد و بيماري روحي اش تنها در سرزمين موعود بهبود مي يابد! «خانه پدرم» از هربرت کلين که شباهت زيادي به فيلم «سرزمين» دارد.

اين فيلم دربارة يک جوان يهودي است که از بازداشتگاههاي آلمان نازي فرار کرده و به دنبال بدرش مي گردد، و سرانجام او را در سرزمين اجدادي خود يعني فلسطين پيدا مي کند! و فيلم «وعده بزرگ» از ژوزف ليتبز.

لازم به ذکر است فيلمهاي صهيونيستي زيادي در خارج از فلسطين فيلمبرداري شده اند.

مانند فيلم «خانوادة روچيلد» از فردورکر (1934) با بازيگري جرج اوليس، لوريتايونگ، ادريس کارلوف، رابرت يونگ، روچليدها از سرمايه داران بزرگ يهود بودند که نسبشان به آلمان در قرن شانزدهم مي رسيد.

در هيمن سالها در ايالات متحدة آمريکا نوعي سينماي صهيونيستي به نام سينماي «يديشي» به وجود آمد که در آن از لهجه جنوب آلمان يعني لهجة يهوديان شرق اروپا استفاده مي شد.

برخي از اين فيلمها عبارتند از: مازل توف (1924) دلهاي شکسته (1925) بخش شرقي (1929).

که اين آخري را سيدني گلدوين کارگرداني کرده است.

در دهة 3 حدود 100 فيلم داستاني بلند و 35 فيلم سينمايي کوتاه ساخته شد که اکثر آنها آمريکايي و برخي لهستاني يا اروپايي بودند.

بعد از تاسيس دولت صهيونيستي: سينماي صهيودنيستي همواره در تلاش براي مقابله با اين بحران دائمي خود يعني بحران تاسيس رژيم اشغالگر قدس بوده و مي باشد.

با نگاهي به سينماي صهيونيستي درمي يابيم که اين سينما نه تنها خالي از مضامين و ارزشهاي انساني است، بلکه از مفاهيم تحريف شده، نژادپرستانه، مستکبرانه و فساد اخلاقي پر است.

توليدات اين سينما، به بازارهاي بين المللي نيز راه يافته اند مانند فيلم «سحر امروز» از زنيف راج، و فيلمهاي «جراغ کوچک» و «سراب» ازابي ناشر.

لازم به ذکر است تا کنون فيلم هاي زيادي با سرمايه سازمانهاي بين المللي يهود، موسسات خصوصي صهيونيستها و ادارات دولتي رژيم اشغالگر قدس ساخته شده که در آن اعراب به عنوان افرادي ترسو نشان داده شده و جنايات رژيم صهيونيستي به عنوان اقداماتي قهرمانه و عقلايي مورد ستايش واقع شده است!! صهيونيست ها از سينماي جهان به عنوان پيشرفته در جهت تأثيرگذاري بر ذهن و فکر مردم استفاده مي کنند به همين دليل سنديکاي يهوديان براي تزريق زهر صهيونيسم در فيلم هاي سينمايي جهان هاليوود را قبضه کرده و در جهت تحريف تاريخ و هماهنگ ساختن آن با تفکرات و اهداف خود تلاش مي کند.

در حال حاضر صهيونيست ها شرکت هاي عمدة توليد فيلم و اغلب ستارگان سينما و دستگاههاي تبليغاتي را در اختيار داشته و هنرمندان را در جهت تبليغ صهيونيسم به خدمت گرفته اند.

اين امر به جشنواره هاي جهاني فيلم از جمله «جشنواره کن» در فرانسه و «برلين» در آلمان سرايت کرده و فيلم هاي زيادي دربارة مظلوميت يهوديان در اين دو جشنواره به نمايش درمي آيد.

سينماي صهيونيستي يهوديان فلسطين را چونان ملتي غيور در برابر تجاوزات و جنايات اعراب و فلسطينيان!! به تصوير مي کشد و به اين نکته اشاره دارد که صهيونيسم يک جنبش تروريستي نيست بلکه جنبشي است که تنها قصد پس گرفتن حق خيالي خود يعني سرزمين موعود را دارد و مي خواهد از آينده و موجوديت اسرائيل (البته رژيم اشغالگر قدس) دفاع کند! برجسته ساختن فيلمهايي که به مسايل و مصائب يهوديت د رتاريخ مي پردازد، از جمله ديگر وظايف اين جشنواره هاست.

پس از فهرست شيندلر ساختة استيون اسپيلبرگ که جايزه اسکار را در سال 1994 دريافت کرد، سال گذشته فيلم «زندگي زيباست» ساخته کارگردان ايتاليايي روبرتوبنيني در جشنواره «کن» مورد استقبال قرار گرفت و جايزه ويژه هيأت داوران را دريافت کرد.

اين فيلم داستان يک خانواده يهودي دراردوگاههاي نازي است و کارگردان آن بلا فاصله پس از دريافت جايزه جشنواره کن از سوي شهردار آورشليم به اسرائيل دعوت شد تا به پاس پرداختن به مسايل يهوديان مورد ستايش و تقدير قرارگيرد.

در پايان مي توان گفت صهيونيست ها چونان اختاپوسي عظيم و حشتناک بر سينماي جهان سايه افکنده و خطري بوجود آورده اند که سينماگران مسلمان بايد براي مقابله با آن تلاش زيادي به علم آورند.

به نقل از مجله «البلاد» شماره 372 مي گويند،