نشانه هاي ظهور -2



يکي از موضوعاتي که از ديرباز ذهن بشر را به خود مشغول داشته اعتقاد به مصلح کل است. اينکه زندگي اجتماعي در اين جهان با تمام ظلم ها، ستم ها و نابرابري ها با تمام بهره دهي ها و بهره کشي ها با تمام تفاوت هاي نابحق بين طبقات اجتماعي سرانجام خوبي خواهد داشت و در نهايت کسي پيدا خواهد شد که به تمام اين نابرابري ها و ظلم هاپايان دهد و حق هر کسي را به او بدهد، و تمام آحاد جامعه در سايه حکومت عادلانه او با آسايش خاطر زندگي کنند و از رنج ستم و برتري طلبي و زياده خواهي طبقات خاص آسوده باشند، تمام قوا و نيروهاي انساني به جاي اينکه صرف درگيريهاي ناشي از تجاوزات و تعارضات برخواسته از فزون خواهي ها شود در راه رشد و شکوفايي استعدادهاي انسان و هموار کردن راه کمال او به کار گرفته شود از جمله مسائلي است که اعتقاد به آن همزمان با پيدايش اولين اجتماعات بشري پيدا شد، و هر مکتب و مرامي به تناسب تعاليم خود طرحي از اين زندگي مطلوب ارائه و شخصي را به عنوان مصلح معرفي کرده است.

تا آنجا که ستون موجود اديان مختلف نشان مي دهد اسلام روشن ترين طرح از اصلاح نهائي جهان را ارائه کرده است. در اين طرح شخص مصلح شناخته شده، با اصل و نسب معلوم، داراي ياراني با تعداد معلوم، با برنامه اي مدون و مشخص مي باشد.

اکنون طبق اخبار صحيح و مستند ما مي دانيم نام آن بزرگ مصلح چيست، پدرش کيست، مادرش کيست و اجدادش را به ترتيب تا جد سي و يکم (1) مي شناسيم، و درباره اکثر آنها اطلاعات دقيقي در دست داريم که تمام گفته ها و کرده هاي مهم و بسياري از امور جزئي زندگي ايشان را از زمان تولد تا لحظه وفات منعکس نموده است.

ما مي دانيم او در چه سالي، چه ماهي و چه روزي متولد شده چند سال به صورت عادي زندگي کرده، در چه سالي غايب شده و با چه کساني در ارتباط بوده است.

تنها نکته اي که در اين طرح تا حدودي مبهم مانده و به طور دقيق مشخص نشده زمان ظهور مصلح است البته اين ابهام اگر با کليت طرح سنجيده شود از نقاط قوت و کمال آن به حساب مي آيد. زيرا ممکن است قصور ذاتي يک عضو از يک مجموعه لازمه کمال محموعه باشد. آري عدم اطلاع دقيق از زمان ظهور هر چند به خودي خود نقص و نارسايي است ولي در مقايسه با طرح جامع اصلاح نهايي امري ضروري و اجتناب ناپذير است.

توضيح اينکه: اعتقاد به ظهور مصلح داراي دو اثر متفاوت در دو قطب اجتماع بشري است از طرفي موجب نشاط و زنده شدن روح اميد در قطب محروم و ستمديده جامعه مي شود و از طرفي مايه هراس و وحشت طبقه ستمگر و بهره کش مي باشد.

اعتقاد به ظهور مصلح در صورتي مي تواند اين دو نقش مهم را ايفا کند و طبقه محروم را در مقابل بهره کشان و ستمگران روي پا نگهدارد که وقوعش در هر روز و هر ساعت ممکن باشد. ولي اگر تاريخ ظهور معلوم باشد نسلهايي که عمر خود را متصل به آن زمان نمي دانند خود به خود از شعاع تاثير اين اعتقاد خارج، ستمکشان نااميد و ستمگران بي پروا مي شوند. و بديهي است که طرحي با اين اهميت نمي تواند تنها در يک نصل مؤثر باشد بلکه بايد به گونه اي باشد که هر کس در هر عصر و زماني خود را در شعاع ظهور بداند. به همين جهت در اسلام همه ابعاد اصلاح جهاني آخر الزمان با دقت مشخص شده ولي زمان هظور در هاله اي از ابهام باقي مانده است.

و درست به همين دليل از فرداي غيبت شيعيان در انتظار فرج بوده اند و مردم هر دوره اي خود را مردم آخر الزمان مي پنداشته اند.

بنابراين ابهام ظهور فرج از بعد زماني و عدم اطلاع از زمان دقيق آن يک ضرورت غير قابل اجتناب است ولي علاقه شديد مردم به اين موضوع از يک جهت و اهتمام معصومين(ع) به طرح اين مساله در جامعه از جهتي ديگر باعث شده که همزمان با طرح اصل مساله اصلاح براي تعيين اجمالي زمان ظهور علائم و نشانه هايي بيان شود.

علما و انديشمندان اين علائم را جمع کرده و تحت عناوين «علائم ظهور» و يا «ملاحم » (2) و «فتن » (3) تدوين نموده اند. به طوري که مرحوم «شيخ آغابزرگ طهراني » در کتاب «الذريعه » جمع آوري کرده است تنها علماي شيعه 42 کتاب تحت عنوان «ملاحم » (4) کتاب تحت عنوان «فتن » (5) و سه کتاب تحت عنوان «علائم الظهور» به رشته تحرير آورده اند که بسياري از آنها توسط اصحاب ائمه و در قرون اوليه اسلام تاليف شده است.

اين، تعداد کتبي است که مستقلا در اين موضوع نگاشته شده و گرنه در بسياري از کتب روايي و کلامي شيعه و حتي در کتب تاريخ براي اين منظور بابي در نظر گرفته شده است.

ما در اين بحث برآنيم تا سيري اجمالي در نشانه هاي ظهور داشته باشيم ولي قبل از ورود به اصل بحث و بررسي اين نشانه ها ذکر چند مقدمه ضروري است.

1 - همانطور که اعتقاد به ظهور مهدي اختصاص به شيعيان نداشته و پيروان مذاهب ديگر اسلامي همانند شيعيان به اين اصل معتقد هستند، توجه به ملاحم و فتن نيز مخصوص شيعيان نيست علماي بزرگ اهل سنت نيز روايات فراواني در اين زمينه نقل کرده اند. بعضي از کتب مهم اهل سنت که اخبار ملاحم در ضمن آنها روايت شده به قرار ذيل است:

1 - درالمنثور 2- مستدرک حاکم 3- جمع الجوامع 4- کنرالعمال 5- مجمع الزوايد 6- عقدالدرر 7- حلية الاولياء 8-تذکرة القرطبي 9- مقدمه ابن خلدون 10- الخصائص الکبري 11- ينابيع المودة 12- حليقة الابرار 13- صحيح بخاري 14- صحيح مسلم 15- سنن ابن ماجه 16- سنن ابي داود 17- سنن ترمذي به اضافه اينکه بعضي از علماء دانشوران اهل سنت در اين زمينه آثار مستقلي تاليف نموده اند چنانکه مؤلف کتاب «در جستجوي قائم عج » در تحقيقي ارزنده جمع آوري نموده تعداد پنج نفر از علماي اهل سنت در اين موضوع صاحب اثر مي باشند که نام ايشان به اين قرار است.

1 - ملاجلال الدين سيوطي شافعي داراي سه کتاب به نامها:

«علامات المهدي » (6) ، «نبذة من علامات المهدي » (7) «البرهان في علامة مهدي آخر الزمان » (8) مي باشد.

2 - ابن حجر هيثمي شافعي مکي داراي کتاب «علامات المهدي المنتظر» (9) 3 - ابن حجر هيثمي سعدي مصري شافعي صاحب کتاب «حاشية علي القول المختصر في علامات المهدي المنتظر» (10)

4 - علي بن حسام الدين متقي هندي مؤلف کتاب «البرهان في علامات المهدي » (11) و کتاب «تلخيص البيان في اخبار مهدي آخر الزمان » (12)

5 - ابن کمال پاشا حنفي صاحب کتاب «تلخيص البيان في علامات مهدي آخر الزمان » (13) و تعداد ديگري از بزرگان اهل سنت که کتابهايي در موضوع ملاحم و فتن از خود به يادگار نهاده اند.

2 - بديهي است که همه رواياتي که در اين زمينه وارد شده از نظر اعتبار سندي در يک مرتبه نيستند پاره اي از علائم در تعداد فراواني از روايات وارد شده به طوريکه مي توان گفت اخباري که بر آنها دلالت دارند در حد «تواتر» (14) يا بالاتر از حد تواتر هستند، و بعضي باخبر واحد «مستفيض » (15) به دست ما رسيده اند و برخي نيز با خبر واحد غير مستفيض نقل شده که تعدادي از آنها نيز سندهاي معتبري دارند. ما در آينده در ذيل هر يک از اين علائم اسناد آنها را به تفصيل نقد و بررسي خواهيم کرد.

3 - علائم ظهور را از جهات مختلفي مي توان تقسيم کرد ما به دو تقسيم که در آيند مورد بحث خواهند بود اشاره مي کنيم:

الف ) علائم و نشانه هايي که به زمان ظهور نزديک، و بعضي تقريبا متصل به آن هستند و علائمي که با زمان ظهور فاصله دارند.

ب ) علائم و نشانه هايي که از روايات استفاده مي شود وقوع آنها حتمي است و علائمي که وقوع آنها حتمي نبوده بداء در آنها هست.

4 - اخباري که در زمينه علائم ظهور به دست ما رسيده از جهتي به گذشته هاي دور ارتباط دارند و از جهتي به آينده متصل مي باشند به لحاظ ظرف صدور و قائل متون اخبار، به گذشته مربوط مي شدند و به لحاظ زمان وقوع موضوعات خود با آينده مربوط مي شوند و هر يک از اين دو جهت موجب مشکلاتي مي شود که براي اعتماد به اين اخبار قبلا بايد اين مشکلات حل شود.

زمان صدور و راويان اخبار

هر سخني که با واسطه به ما مي رسد تا زماني که به حد تواتر نرسد احتمال جعل و وضع در مورد آن معقول است به اضافه اينکه احتمال و وضع در اخبار مورد بحث ما از چند جهت قوي تر است.

1 - ايرن روايات درباره آينده سخن مي گويند و راوي مطمئن است معاصرين او و حتي چند نسل بعد از آنها نمي توانند بر جعلي بودن خبر واقف شوند.

2 - بسياري از روايات اين باب با بيان رمزي و عبارات مبهم وارد شده و به همين جهت هرکدام با وقايع و حوادث مختلفي قابل انطباق مي باشند و به همين دليل است که نمي توان فهميد که خبر جعلي است يا نه. و اين دو امر باعث مي شوند که افراد دروغپرداز در جعل خبر جرات بيشتري پيدا کنند.

3 - بعضي از اين اخبار از وقايعي خبر مي دهند که قبل از زمان ما اتفاق افتاده اند به همين جهت احتمال مي دهيم که بعضي از راويان به هر دليل پس از وقوع آن حوادث، اين اخبار را جعل کرده و به راويان قبل از خود نسبت داده باشند.

اينها اشکالاتي است که به خاطر ارتباط اين اخبار به گذشته با آن مواجهيم.

پي نوشتها:

1 - حقيقت اين است که تاريخ نام تعداد بيشتري از اجداد حضرت مهدي (عج) را حفظ کرده است ولي از رسول مکرم اسلام روايت شده که فرمود: «اذا بلغ نسبي الي عدنان فامسکوا» و شماره پدران آن حضرت تا عدنان بيست و يک نفر است که اگر با عدد ده (شماره اجداد حضرت مهدي تا پيامبر اکرم » جمع شود عدد سي و يک بدست مي آيد.

2 - «ملاحم » جمع «ملحمه » و در لغت به معناي جنگ بزرگ و حماسه عظيم است. اما در اصطلاح به فتنه ها و آشوبهاي آخرالزمان اطلاق مي شود.

3. «فتن » نيز جمع «فتنه » به معناي آزمايش، بلا و محنت، آشوب، اختلاف آرا و عقايد و جنگ و خونريزي است.

4 - الذريعه ، ج 22، ص 90-187 .

5 - همان، ج 16، ص 3-112.

6 - در جستجوي قائم (عج) ، ص 54، رديف 233.

7 - همان ، ص 72، رديف 398.

8 - همان ، ص 34، رديف 80.

9 - همان ، ص 54، رديف 236.

10- همان ، ص 39، رديف 122.

11 - همان ، ص 33، رديف 79.

12 - همان، ص 38، رديف 114

13 - همان، ص 38، رديف 115.

14 - خبر «متواتر» در اصطلاح به خبري اطلاق مي شود که راويان آن از نظر تعداد به حدي برسند که عادتا اتفاق آنها بر کذب محل باشد و اين خصوصيت در همه طبقات راويان وجود داشته باشد. ر.ک: العاملي، زين الدين (الشهيد الثاني)، الدراية في علم مصطلح الحديث، نجف، مطبقه النعمان، ص 12.

15 - خبر «مستفيض » خبري است که روايان آن را طبقه از 3 نفر (بنابر قول مشهور) و يا 2 نفر (بنابر قول ديگر) بيشتر باشند. ر. ک: العاملي، زين الدين (الشهيد الثاني) همان، ص 16.