چرا تلاش...!؟



آنچه بسيار شنيده مي شود سؤالي است که غالبا هم دلسوزان و علاقه مندان به اسلام و قرآن مطرح مي کنند.

گرچه اين پرسش جوابهاي بسيار دارد اما در وهله اول منطقي و غيرقابل پاسخ به نظر مي رسد.

بعضي مي پرسند: «واقعا اين همه تلاش و کوشش براي چيست؟ مگر نه اين است که در روايات متواتر شيعي و غيرشيعي آمده است که جهان به سوي «ملئت ظلما و جورا» (1) پيش مي رود و مگر نه اين است که گرداب زشتي و ناحقي و هواپرستي بر همه خواهد تاخت و بر نابودي همه تلاش خواهد کرد (2) و مگر نه اين است که تنها معدودي خواهند توانست از اين هياهوي آخرالزمان جان بدر ببرند!؟ (3) و مگر نه اينکه پيامبر اکرم، صلي الله عليه وآله، فرمودند: مثل آنان (اهل حق در مقابل اهل باطل) در ميان امت من مثل يک تار موي سفيد بر بدن گاوي سياه در شب يلداست (4) و مگر رسول خدا، صلي الله عليه وآله، حال آن عده را که مي خواهند دين خود را در آخرالزمان حفظ کنند به کساني که آهن گداخته در کف دست دارند تشبيه نکرده اند!؟ (5) پس چرا براي نشر معارف حقه الهيه تلاش مي کنيم و چرا در گسترش نام و ياد امام عصر، ارواحنافداه، از همه چيز بگذريم!؟»به جهت رعايت اختصار پاسخ اين سؤال را در سه بخش عرض مي کنيم گرچه مي دانيم در برابر اين سؤالات بسيار سخنها و دردها و غصه ها قابل بيان است که بايد در فرصتي ديگر به آن بپردازيم.

الف) اولا ما در يک مقدمه که مبناي سؤال است توافقي نداريم.

سؤال زماني مطرح شده که فرض مسلمي در تقدير بوده و آن «تلاش بسيار» است. بزرگواران! آيا واقعا باور داريد که اگر تلاش بسياري صورت مي گرفت ما همين وضعيت را داشتيم؟! آيا تلاش عده معدودي دلسوز از خودگذشته براي به اهتزاز درآوردن نام ولي عصر، ارواحنافداه، در گستره جهان مادي بي احساس تلاش بسياري است؟! آيا اگر در ميان ميليونها نوشته ضدديني يا حداقل غيرديني يک نوشته به نام صاحب العصر و الزمان حضرت مهدي، عليه السلام، بود يعني تلاش بسيار!؟

آيا اگر همانقدر که دشمنان اسلام علوي و قرآن و حضرت مهدي، عليه السلام، تلاش کرده اند و در همه جوانب راههايي را براي انحراف افکار مهيا ساخته اند ما لااقل به همان ميزان تلاش کرده بوديم اينقدر از معنويات و معارف الهي دور بوديم!؟

آيا اگر عده اي چون شمع سوخته اند و عده اي نيز آخرين نفسهاي وجوديشان را مي کشند، تلاش همه جانبه همگاني است! ؟

آيا خونهايي که براي اسلام و پاسداري از حريم ها ريخته شده يعني فداکاري همه!؟

ب) ما هم قبول داريم که گرداب نافهمي و غفلت از امام عصر، ارواحنافداه، و دوري از اسلام علوي و قرآن، غران و بي مهابا در حرکت است و همانگونه که مي توان در روايات مشاهده نمود اين حرکت تا آغاز دولت کريمه دوازدهمين جانشين رسول الله، صلي الله عليه وآله، ادامه خواهد داشت.

پس اين گفته نه سخن ما که تمامي احاديث متفقا گوياي همين مطلب است. اما در کنار اين روايات، گفته هايي از معصومين، عليهم السلام، وجود دارد که با تامل در آنها جاي هيچ شبهه و سؤالي نمي ماند.

از آن ميان به روايتي از سيدالمظلومين و اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب، عليه السلام، تمسک مي جوييم:

عليک بالجد و ان لم يساعد الجد. (6)

بر توست که کوشش نمايي هر چند بخت با تو يار نباشد و آن امر حاصل نشود.

عليک بالسعي و ليس عليک بالنجح. (7)

تو موظف هستي به سعي و تلاش اما پيروزي و غالب آمدن با تو نيست.

با اندکي تامل بر اين دو حديث شيوا از مولا و مرادمان در خواهيم يافت که:

اميرالمؤمنين، عليه السلام، در حدود 1400 سال پيش ما و تمامي دوستدارانش را مخاطب قرار داده است که بدانيد تا تحقق آيه:

و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين. (8)

و تا درخشش خورشيد مهدوي در آسمان سياه و ظلماني (و اشرقت الارض بنور ربها) (9) بايد تلاش کنيد و براي رشد معنويات و زدودن ظلمات بکوشيد و بدانيد که شما موظف به کوشش و تلاشيد و البته آگاه باشيد و هشيار که:

و اخري تحبونها نصر من الله و فتح قريب و بشر المؤمنين (10)

ج) حال بياييم و تنها با منطق عقل بينديشيم:

آيا اگر با عنايت به آنچه تاکنون گفته شد همه تلاش کنيم و دست در دست يکديگر براي گسترش نام و ياد امام عصر، ارواحنافداه، بکوشيم و همه در اطاعت از آنچه آن عزيز مي پسندد و آنچه آن بزرگوار کراهت دارد جد و جهد نماييم آيا نخواهيم توانست لااقل خود و جمعي از اطرافيان را از فرو رفتن بيشتر در مرداب دنيا و دنيايي شدن حفظ کنيم!؟

اگر عقل را بر انديشه خود قاضي کنيم جواب درستي خواهيم يافت.

و در اين حال درمي يابيم که قرآن نيز بيان صريح روشني دارد که:

ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم. (11)

در اين مجال جواب يک سؤال مي ماند که با هم درباره آن خواهيم انديشيد و آن اين است که: حال چگونه بايد تلاش کرد و از چه طريقي مي توانيم دل مولا و صاحبمان حضرت مهدي، عليه السلام، را شاد کنيم و خود و ديگران آنگونه شويم که او مي خواهد؟! اين سؤال پاسخ مهمي دارد زيرا:

جواب اين سؤال مشخص کننده و راهگشاي اهداف و افکار و اعمالمان در زندگيمان خواهد بود.



پي نوشتها:

1. در اين زمينه مي توان به کتابهاي زير مراجعه نمود: مهدي موعود، عليه السلام،

ترجمه ج 13 بحارالانوار مرحوم مجلسي، رضوان الله تعالي عليه. اصول کافي، مرحوم

کليني، اعلي الله مقامه، کتاب الحجه، عليه السلام. اتفاق در مهدي موعود،

سيدعلي اکبر قرشي، انتشارات جامعه مدرسين. کمال الدين و تمام النعمة، مرحوم صدوق،

به عنوان نمونه حديثي در ص 287 اين کتاب. منتخب الاثر، آية الله صافي گلپايگاني.

2. در اين زمينه مي توان به کتابهاي زير مراجعه نمود: مهدي موعود، عليه السلام،

ترجمه ج 13 بحارالانوار مرحوم مجلسي، رضوان الله تعالي عليه. اصول کافي، مرحوم

کليني، اعلي الله مقامه، کتاب الحجه، عليه السلام. اتفاق در مهدي موعود،

سيدعلي اکبر قرشي، انتشارات جامعه مدرسين. کمال الدين و تمام النعمة، مرحوم صدوق،

به عنوان نمونه حديثي در ص 287 اين کتاب. منتخب الاثر، آية الله صافي گلپايگاني.

3. يکي از منابع اشاره شده در بالا کتاب منتخب الاثر است.

در اين کتاب در 318 روايت طول عمر آن حضرت مطرح شده که در برخي از آنها تصريح شده

که عمر شريفش آنقدر طولاني مي شود که جز مؤمنان راستين کسي در اعتقاد خود استقرار

نمي ماند.

4. عيون اخبارالرضا، عليه السلام، ج 2، ص 130.

5. ر.ک: معجم احاديث الامام المهدي، عليه السلام، ج 1، ص 307، ح 200.

6. غررالحکم و دررالکلم مرحوم آمدي، ج 4، انتشارات دانشگاه تهران، بهمن 1366، ص 298

و ص 299.

7. غررالحکم و دررالکلم مرحوم آمدي، ج 4، انتشارات دانشگاه تهران، بهمن 1366، ص 298

و ص 299.

8. سوره قصص، آيه 5.

9. سوره زمر، آيه 69، امام رضا، عليه السلام، در تاويل اين آيه مي فرمايند: «او

چهارمين فرزند من، پسر بهترين کنيزان است که زمين را از هر جور و ستمي پاکيزه

مي کند. مردم در ولادت او دچار ترديد مي شوند. او را غيبتي طولاني است چون ظاهر شود

زمين با نور پروردگارش روشن مي گردد. (ينابيع الموده، ص 448)

10. سوره صف، آيه 13.

11. سوره رعد، آيه 11.