بازشناسي مباني فکري انجمن حجتيه(3)





 


بر اين اساس انجمن معتقد است که حکومت نمي تواند بر مبناي عدالت شکل بگيرد و بايستي بر مبناي عصمت پايه ريزي شود. در اين باره موسس انجمن مي گويد:



اول شما يک افسر, يک پيشوا و رهبر معصوم...پيدا کنيد, يک رهبري که بتواند اداره اجتماع کند روي نقطه عصمت نه عدالت.

...الان هم مي گويي حکومت اسلامي خوب است, شما آن مصداق حاکم اسلامي را نشان بدهيد, اوني که معصوم از خطا باشد نشان بدهيد, اوني که هوا و هوس و حب رياست و شهرت و غضب و تمايلات نفسي به هيچ وجه در آن اثر نکند نشان بدهيد, او بيايد توي ميدون، جلو بيفتد ملت مي افتد به خاک پايش, تمام روحانيين قربان خاک پايش ميشوند.



...عادل گاهي اشتباه مي کند, خون مردم، مال مردم، عرض مردم, ناموس مردم رانمي توان به کسي داد که خطا مي کند نمي توان سپرد به کسي که هوي و هوس دارد, بايد به کسي سپرد ناموس مردم را عرض مردم را جان مردم را مال مردم را به کسي که گناه نکند به کسي که خطا و اشتباه نکند و خلاصه به کسي که معصوم باشد...انشاء ا...تعالي بياري خدا و لطف خدا آن حاکم اسلامي آن حاکم الهي که معصوم از هر خطا و اشتباه است و معصوم از هر گناه است. حضرت بقيه ا...الاعظم ولي ا...الاعظم امام زمان( ارواحنا لتراب مقدمه فدا...



مهمترين ايراد مطرح در استناد به حديث کنار گذاشتن حجم انبوهي از احاديث و روايات که بر مبارزه ي مسلمانان و منتظران تاکيد نموده اند و علم کردن حديثي است که در سند آن نيز ترديد است. جداي از ميزان صحت و سقم آن شهيد باهنر پاسخ مي دهد که:



...اين در مورد قيامهاي بداعيه مهدويت است يعني قيامهايي بنام مهدي( ارواحنا فداه) قبل از ظهور مهدي...



ما در قبال دليل دوم مبني بر ضرورت وجود معصوم بايستي گفت که بحث حکومت در اسلام بحث وظيفه است. حضرت امام خميني(ره) در کتاب شريف ولايت فقيه در يک فصل به طور مفصل به بحث پيرامون ضرورت تشکيل حکومت اسلامي مي پردازند. ايشان مهمترين دلايل ضرورت تشکيل حکومت اسلامي را ماهيت و کيفيت قوانين اسلام و ضرورت اجراي آن، نيازمندي اجراي احکام به وجود نظام و حکومت، سنت و رويه رسول خدا(صلوات ا...عليه) و اميرالمومنين(عليه السلام ) مي دانند.



ايشان در قبال لزوم انقلاب سياسي ميفرمايند:



شرع و عقل حکم مي کند که نگذاريم وضع حکومتها به همين صورت ضد اسلامي يا غير اسلامي ادامه پيدا کند



ايشان پيرامون اين مسئله به طرح ادله مختلف مي پردازند و من جمله بحث لزوم نجات مردم مظلوم و محروم را طرح مي نمايند:



ما وظيفه داريم مردم مظلوم و محروم را نجات دهيم. ما وظيفه داريم پشتيبان مظلومين و دشمن ظالمين باشيم. همين وظيفه است که اميرالمومنين در وصيت معروف به دو فرزند بزرگوارش تذکر ميدهد و مي فرمايد: "کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا" دشمن ستمگر و ياور و پشتيبان ستمديده باشيد. علماي اسلام موظفند با انحصار طلبي و استفاده هاي نا مشروع ستمگران مبارزه کنند؛ و نگذارند عده کثيري گرسنه و محروم باشند و در کنار آنها ستمگران غارتگر و حرامخوار در ناز و نعمت به سر ببرند. اميرالمومنين(ع) مي فرمايد من حکومت را به اين علت قبول کردم که خداوند تبارک و تعالي از علماي اسلام تعهد گرفته و آنها ملزم کرده که در مقابل پرخوري و غارتگري ستمگران و گرسنگي و محروميت ستمديدگان ساکت ننشينند و بيکار نايستند....



...وظيفه علماي اسلام و همه مسلمانان است که به اين وضع ظالمانه خاتمه بدهند و در اين راه که راه سعادت صدها ميليون انسان است, حکومتهاي ظالم را سرنگون کنند و حکومت اسلامي تشکيل دهند.



اکنون که شخص معيني از طرف خدا تبارک و تعالي براي احراز امر حکومت در دوره غيبت تعيين نشده است تکليف چيست؟ آيا بايد اسلام را رها کنيد؟ ديگر اسلام نمي خواهيم؟ اسلام فقط براي 200 سال بود؟ يا اينکه اسلام تکليف معين کرده است, ولي تکليف حکومتي نداريم؟ معناي نداشتن حکومت اينست که تمامي حدود و ثغور مسلمين از دست برود؛ و ما با بيحالي دست روي دست بگذاريم که هر کاري مي خواهند بکنند. و ما اگر کارهاي آنها را امضا نکنيم؛ رد نمي کنيم. آيا بايد اينطور باشد؟ يا اينکه حکومت لازم است و اگر خدا شخص معيني را براي حکومت تعيين نکرده است, لکن آن خاصيت حکومتي را که از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب(ارواحنا فداه) موجود بود بايد بعد از غيبت هم قرار داده است. اين خاصيت که عبارت است از علم به قانون و عدالت در عده بيشماري ار فقهاي عصر ما موجود است. اگر با هم اجماع کنند, مي توانند حکومت عدل عمومي در عالم تشکيل دهند.



لذاست که با اوصاف گفته شده اينکه نبود معصوم در دوران غيبت سبب اين مي شود که از تشکيل حکومت اسلامي صرف نظر شود چندان با مباني عقلي و شرعي سازگاري ندارد. در ديدگاه حضرت امام(ره) شرط عدالت کفايت مي کند تا در جهت زمينه سازي ظهور و اجراي احکام الهي حکومت اسلامي تشکيل شود.







ديدگاه انجمن نسبت به ولايت فقيه



همانگونه که در بحث قبل طرح گرديد انجمن در مباني اوليه و بويژه قبل از وقوع انقلاب اسلامي ايران هرگز معتقد به تشکيل حکومت اسلامي نبوده است ليکن موضع آن پس از انقلاب کمي نرمتر گشته گرچه حقيقت آن بواسطه روحيه نفاق با انقلاب چندان روشن نيست. انجمن مدعي آنست که به ولايت فقيه معتقد مي باشد و در اين راستا استناداتي را نيز آورده است ليکن با بررسي هاي صورت گرفته ولايت فقيه انجمن از جهات مختلف با آنچه که حضرت امام خميني(ره) تبيين مي نمايند متفاوت است.



ولايت فقيه مورد تاييد انجمن در حقيقت همان ولايت عامه مراجع است. يعني اعلم ترين فقها در عين اينکه همه مراجع ولايت دارند ايشان هم ولايت دارد. به عبارت ديگر مشروعيت رهبري فقط از کانال بقيه مراجع است. در نگاه آنان تزاحم بين نظر مراجع و رهبري به بحث تقليد و تکليف بر مي گردد. رهبري و پيروي از آن فقط در محدوده تبعيت از مراجع و تقليد از آنها محدود شده است. در حالي که در ولايت فقيه تبيين شده توسط حضرت امام خميني(ره) ولايت فقيه ناقض ولايت مراجع مي باشد و در موارد اختلافي نظر ولي فقيه اولي بر نظر مراجع مي باشد.



در ديدگاه انجمن مرجع براي غسل, نماز، و وضو و...است نه براي جهاد و امر به معروف و حکومت و...و رهبري براي اينهاست لذاست که تعارضي هم با هم ندارند(ريشه اين نگاه در نگاه جدايي دين از سياست است) حال آنکه در ديدگاه حضرت امام خميني(ره) اصولا از شرايط مرجع داشتن بينش سياسي و اجتماعي است و اصولا مرجع براي همه اينهاست و راي ولي فقيه در اين حوزه ها ناقض راي مراجع است.



ولايت فقيه مورد تاکيد انجمن بيشتر از آنکه ولي و حاکم جامعه اسلامي باشد ناظر بر اجراي احکام ديني است. يعني بايستي در قبال حکومت ببيند کجا خطاست, جلوي آن را بگيرد. اين ديدگاه متاثر از نظر مرجع انجمن, آيت ا...خوئي است که ولي فقيه را مذکِر مي داند. در اين ديدگاه ديگر چندان سخن از اختيارات ولي فقيه به ميان نمي آيد. اين ديدگاه نيز با معني ولايت در انديشه حضرت امام خميني(ره) متفاوت است.



انجمن هر گاه سخن از ولايت فقيه به ميان آورده بسرعت آن را به ولايت عامه مراجع سوق داده است. به عنوان مثال انجمن در اوايل انقلاب در بيانيه به اعتقاد خود به ولايت فقيه تاکيد کرد و مخاطبين رجوع به جزوه بسوي نور مي دهد اما با رجوع به جزوه فوق و تحليل آن مشخص مي گردد که منظور از ولايت فقيه مورد تاکيد انجمن همان ولايت عامه مراجع مي باشد.



در اين جزوه چنين طرح مي شود که:



تفويض اختيار آن است که رهبر معصوم بخشي از اختيارات خويش را واگذار مي کند و اداره قسمتي از کستره فعاليت خويش را به ديگران مي سپارد...



اما بلافاصله گفته مي شود که:



و در اين هنگام امام(عليه السلام ) رهبري مردم را به فقهاي خود نگهدار و با ايمان سپرده زمام امور شيعه را در غيبت خويش بدست با کفايت ايشان دادند. و انجمن چندان به دامنه اختيارات ولي فقيه اشاره اي ندارد. حتي در متن بالا آن را بخشي از اختيارات امام زمان(ارواحنا فداه ) مي شمارد که با نظر امام خميني(ره) مغاير است. امام خميني در کتاب ولايت فقيه مي فرمايند: " ولايت فقيه همان اختيارات رسول اکرم(صلوات ا...عليه) را دارد. " شهيد بهشتي در نقد اينگونه نگاه به ولايت فقيه مي فرمايد:



حتي مي نشينيم مسائل زمامداري و حکومت را مي خواهيم با فرمولهاي مربوط به مرجعيت معمولي حل کنيم و اين محال است. محال چون فرمولهاي مرجعيت کافي نيست...



اين گونه نگاه انجمن به ولايت فقيه را مي توان در پيشنهادهاي ايشان براي قانون اساسي نيز يافت. در اين پيشنهادها فقهاي شوراي نگهبان را مراجع تعيين مي کنند و فرماندهي کل قوا با رئيس جمهور است و رهبري عملا يک دکور و شئ زينتي است.



بخش فوق را با نظر امام خميني(ره) پيرامون ولي فقيه پايان مي دهيم:



اگر فرد لايقي که داراي اين دو خصلت(علم به قانون و عدالت) باشد به پا خواست و تشکيل حکومت داد, همان ولايتي را که حضرت رسول اکرم(ص) در امر اداره جامعه داشت دارا مي باشد؛ و بر همه مردم لازم است که از او اطاعت کنند.



اين توهم که اختيارات حکومتي رسول اکرم(ص) بيشتر از حضرت امير(ع) بود, يا اختيارات حکومتي حضرت امير(ع) بيش از فقيه است باطل و غلط است. البته فضائل حضرت رسول اکرم(ص) بيش از همه عالم است؛ و بعد از ايشان فضائل حضرت امير(ع) از همه بيشتر است؛ لکن زيادي فضائل معنوي اختيارات حکومتي را افزايش نمي دهد. همان اختيارات و ولايتي که حضرت رسول و ديگر ائمه، صلوات ا...عليهم در تدارک و بسيج سپاه داشتند، تعيين ولات و استانداران, گرفتن ماليات و صرف آن در مصالح مسلمانان داشتند, خداوند همان اختيارات را براي حکومت فعلي قرار داده است؛ منتها شخص معيني نيست روي عنوان " عالم عادل" است.



وقتي مي گوييم ولايتي را که رسول اکرم(ص) و ائمه(صلوات ا...عليهم) داشتند، بعد از غيبت, فقيه عادل دارد؛ براي هيچ کس اين توهم نبايد پيدا شود که مقام فقها همان مقام ائمه(عليهم السلام) و رسول اکرم(صلوات ا...عليه) است. زيرا اينجا صحبت از مقام نيست, بلکه صحبت از وظيفه است. ولايت يعني حکومت و اداره کشور و اجراي قوانين شرع مقدس, يک وظيفه سنگين و مهم است؛ نه اينکه براي کسي شان و مقام غير عادي بوجود بياورد و او را از حد انسان عادي بالاتر ببرد. به عبارت ديگر, "ولايت" مورد بحث, يعني حکومت و اجرا و اداره, بر خلاف تصوري که خيلي از افراد دارند، امتياز نيست بلکه وظيفه اي خطير است...



...مثلا يکي از اموري که فقيه متصدي ولايت آن است اجراي "حدود" است. آيا در اجراي حدود بين رسول اکرم(ص) و امام و فقيه امتيازي است؟ يا چون رتبه فقيه پائين تر است بايد کمتر بزند؟...



انجمن و اقتصاد

از آنجا که انجمن قبل از انقلاب تشکيلات گسترده اي داشته و براي اداره آن نيازمند مخارج سنگيني بوده لذا در تامين منابع مالي خمد هيچ حد و مرزي را نمي شناخته اند. بنابر ادعاي آقاي عماد الدين باقي در کتاب در شناخت حزب قاعدين زمان در راس انجمن بعضا جمعي از سرمايه داران و تجار بزرگ بوده اند و منظور ايشان آندسته از سرمايه داران و تجاري است که خارج از چهارچوب اسلامي و ديني به جمع آوري ثروت مشغولند. طبيعي است که در چنين تشکيلاتي اهداف نيز در خدمت خواست سرمايه داران قرار ميگيرد. از سوي ديگر انجمن در تامين منابع مالي خود متمسک به سرمايه داران وابسته به دربار از جمله خيامي(سهامدار شرکت ايران ناسيونال ) و...گرديده است و در چنين فضايي انتظار مبارزه و مخالفت با شاه غيرطبيعي به نظر مي رسد. مسئله مهمتر اينکه در جامعه اي که کوخ نشينان بسياري وجود داشت انجمني ها به بهانه ي اينکه در اين مکانها مجالس امام زمان(ارواحنا فداه) تشکيل مي شود و يا اينکه خداوند حس زيبايي دوستي و راحتي را در نهاد و فطرت انسان گذارده است در ساختمانهاي و بزرگ و تجملاتي مي زيسته اند. معني اين حرکت در حقيقت منحصر کردن حضرت ولي عصر(ارواحنا فداه) به قشر مرفه مي باشد. به عبارت ديگر فاصله ميان محرومين کوخ نشين ومجالس امام زمان(ارواحنا فداه) اجازه حضور به آنها را نمي دهد.



نکته جالب رغبت سرمايه داران و بازاريان به اين امر بود. چرا که گمان مي شد با پرداخت وجوهات شرعي تکليف از دوشمان برداشته مي شود و آرامش اخروي تامين مي گردد.



اقتصاد مورد نظر انجمن از جهات متعدد مورد نقد است ليکن بواسطه تخصصي بودن بحث نمي توان وارد آن شد. اما برخي شواهد من جمله مقابله با برخي اقدامات پس انقلاب که نفع آن به عموم مردم مي رسيده و يا برچسب زدن به برخي از علما که اقدام به تبيين مواضع اقتصادي اسلام مي نموده اند نشان از اختلافات ميان ديدگاههاي اقتصادي آنان مي باشد.



دين عوامانه

از جمله ايرادات تئوريک به انجمن ترويج نگاه عوامانه نسبت به دين است. يعني دنبال دادن تحليلي عوامانه از دين بوده و سعي مي کردند براي سوالات از برخي مسائل ديني توجيهات عوامانه بياورند. به عبارت ديگر مي کوشيدند ميان تقاضا و خواسته ها و تمايلات خودشان با مسائل دين جمع کنند و به دين داري که مورد قبولشان است برسند.



نمود اين عمل در درست کردن توجيهات عوامانه براي برخي فتاوا من جمله دو برابر بودن ارث مرد و يا فلسفه درست کردن براي برخي اعمال من جمله حج بوده است. حتي گفته مي شود که برخي بازاريان تفسير قرآن و يا فلسفه احکام مي گفته اند. البته بديهي است تفسير قرآن و احاديث کار متخصصان و دين شناسان است و همانگونه که جلوي انجام اين کار از سوي روشنفکران گرفته شده و خواهد شد، هر قشر ديگري نيز که متخصص در اين امر نيست نيز چنين است. البته اين به معني انحصاري کردن دين نمي باشد صحبت از وجود يک حقيقت حاکم بر قرآن و روايات است که تحليلي هر کسي به معناي صحت آن نيست.



يکي ديگر از نشانه هاي اين امر استناد بيش از حد انجمن به خواب و جايگزيني ادله عقلي با نقل خواب است. نوشته هاي انجمن سرتاسر پر از نقل خواب و کرامات مي باشد. معمول بوده که انجمن براي اثبات حقانيات و صحت اعمال خود مستند به خواب مي شده است. البته بديهي است که ما معتقد به کرامات و خواب هستيم اما سخن در جايگزيني آن به جاي ادله عقلي است. حذف ادله عقلي و جايگزيني آن با خواب قدرت تفکر و تعقل را گرفته و در نهايت انسانهايي را به بار مي آورد که ايمان منهاي معرفت دارند.



منابع

1- جاذبه و دافعه - شهيد مطهري

2- قيام و انقلاب مهدي شهيد مطهري

3- ده گفتار شهيد مطهري

4- حسين عقل سرخ حسن رحيم پور ازغدي

5- صحيفه نور مجموعه بيانات امام خميني(ره)

6- ولايت فقيه - امام خميني(ره)

7- منشور روحانيت - حضرت امام خميني(ره)

8- در شناخت حزب قاعدين زمان - عماد الدين باقي

9- روزنامه کيهان 6/2/82 مصاحبه با عباس سليمي نمين

10- شصت سال فراز و نشيب سلسله مقالات سايت خبري بازتاب - فتاح غلامي

11- جريانها و سازمانهاي مذهبي- سياسي ايران - رسول جعفريان

12- ماهنامه سوره دوره جديد شماره 3 مصاحبه با سيد عباس نبوي



متن کامل اساسنامه انجمن به شرح زير است:

مقدمه: به منظور فعاليتهاي علمي و آموزشي و خدمات مفيد اجتماعي، با الهام از تعاليم عاليه اسلام و مذهب شيعه جعفري براي پرورش استعداد و تربيت انسانهاي لايق و کاردان و مقيد به تقوي و ايمان و اصلاح جهات مادي و معنوي جامعه، مؤسسهاي به نام (انجمن خيريه حجتيه مهدويه) به قصد صد در صد غيرانتفاعي به شرح زير تأسيس ميشود.

فصل يکم: اسم، موضوع، هدف، مرکز و مدت و دارايي

ماده اول: اسم مؤسسه (انجمن خيريه حجتيه مهدويه ) است که اين اساسنامه به اختصار انجمن ناميده ميشود.

ماده دوم: موضوع و هدف: منظور از تشکيل انجمن، اجراي اموري است که ذيلا شرح داده ميشود:

تبليغ دين اسلام و مذهب جعفري و دفاع علمي از آن با رعايت مقتضيات زمان به روشهاي مختلف زير:

1ـ تشکيل کنفرانسها و سمينارهاي علمي و ديني در نقاط مختلف کشور با رعايت مقررات عمومي

2ـ چاپ و پخش جزوات و نشريههاي علمي و ديني با رعايت قوانين مطبوعاتي کشور

3ـ تأسيس کلاسهاي تعليم و تدريس اخلاقي و معارف اسلامي با رعايت مقررات عمومي

4ـ ايجاد کتابخانه و قرائتخانه و اماکن ورزشي با رعايت قوانين مربوطه

5ـ انجام امور خيريه عمومي و مساعدت فرهنگي مؤسسات اسلامي و اخذ تماس با مجامع مشابه بينالمللي با نظر مقامات ذيصلاحيت

6ـ تدارک جلسات آموزشي به منظور تربيت افراد براي مناظرات و مباحثات علمي، ادبي و مذهبي در محافل اسلامي با رعايت مقررات

7ـ تأسيس هر نوع مؤسسه فرهنگي نظير دبستان، دبيرستان، مدارس عاليه و پرورشگاه با رعايت قوانين

8ـ ايجاد هر نوع مراکز درماني نظير بيمارستان و درمانگاه با رعايت مقررات وزارت بهداري

9ـ تبصره

تبصره 1ـ موضوع و هدف انجمن، ثابت و تا زمان ظهور حضرت بقيهالله امام زمان «ارواحنا فداه» لايتغير خواهد بود اما برنامههاي آن با توجه به شرايط زمان و نياز جامعه، ميتواند بر اساس حفظ هدف ملي و رعايت مقررات اين اساسنامه تغيير و يا تعميم شود.

تبصره 2ـ انجمن به هيچوجه در امور سياسي مداخله نخواهد داشت و نيز مسؤوليت هرنوع دخالتي را که در زمينههاي سياسي از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گيرد، بر عهده نخواهد داشت.

ماده 3 ـ مراکز انجمن در تهران است و صندوق پستي شماره براي مکاتبات آن در اختيار ميباشد. در صورت اقتضا هيأت مؤسس ميتواند با نظر مقامات ذيصلاحيت، نماينده گروه يا شعب انجمن را در تهران يا ديگر نقاط، اعم از داخل يا خارج کشور داير نمايد و افراد نيکوکار را به نمايندگي انجمن براي اجراي اهداف اساسنامه به خدمت دعوت کند.