معرفي دعاي در زمان غيبت



عالم بزرگ شيعه جناب « سيدبن طاووس » در کتاب « جمال الاسبوع » مي نويسد :

« اگر تعقيبات نماز عصر روز جمعه را به هر دليل يا به جهت عذري بجا نياوردي , خواندن اين دعا را ترک مکن , چرا که ما براستي آنرا از فضل خداوند جل جلاله شناختيم که ما را بدان اختصاص داده , پس بر آن اعتماد کن . (1 )

دعايي که سيد بن طاووس اينگونه از آن به بزرگي ياد مي کند , دعايي است به نام « دعا در زمان غيبت » که در کتاب شريف مفاتيح الجنان در قسمت ملحقات آمده است . اين دعا را « عثمان بن سعيد » نايب اول از نواب چهارگانه امام عصر عليه السلام روايت کرده است . اين شخص بزرگوار محضر امام هادي و امام عسگري عليهماالسلام را درک کرده بود. در عظمت ايشان همين بس که سه امام معصوم يعني امام دهم , يازدهم و دوازدهم او را از مقربان و محرمان راز خود قرار داده اند.

دعاي عصر غيبت با اين عبارات آغاز مي شود :

« اللهم عرفني نفسک , فانک ان لم تعرفني نفسک لم اعرف رسولک »

اللهم عرفني رسولک , فانک ان لم تعرفني رسولک لم اعرف حجتک .

اللهم عرفني حجتک , فانک ان لم تعرفني حجتک ظللت عن ديني »

خدايا خود را به من بشناسان زيرا اگر خود را به من نشناساني من پيامبرت را نمي شناسم .

خدايا پيامبرت را به من بشناسان زيرا اگر پيامبرت را به من نشناساني حجتت را نخواهم شناخت .

خدايا حجت خود را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناساني از دينم گمراه مي گردم » .



هدف خلقت و پايه بندگي , معرفت ذات منزه پروردگار عالم است . معرفت خدا آنگونه که در کلام حضرت اميرالمومنين علي عليه السلام آمده , پايه دين و دينداري است .

حضرت در خطبه اول نهج البلاغه مي فرمايند :

« اول الدين معرفته »

« پايه و اساس دين معرفت خداست » .

از منظر عقل نيز اين سخن بسيار دلنشين و پذيرفتني است زيرا دينداري و عبادت آنگاه معنادار و ثمربخش و مورد قبول درگاه ربوبي است که انسان بداند چه کسي را مي پرستد و سر بر آستان عبوديت چه کسي مي سايد. اگر هدف دينداري , قرب خداست پس مي بايست شروع آن دين , شناخت معبودي باشد که مي خواهيم در طريق قرب او قدم برداريم .

امام صادق عليه السلام در اهميت « شناخت خدا » مي فرمايند : « اگر مردم فضيلت معرفت خدا را مي دانستند هرگز به شاديها و نعمتهاي دنيوي که به دشمنانشان رسيده چشم نمي دوختند و دنياي آنها در نظرشان از چيزهايي که قدم بر آن مي نهند کمتر جلوه گر مي شد و در عوض از معرفت الله بهره مند مي شدند و از آن لذت مي بردند , همانند کسي که در باغهاي بهشت با اولياي خدا همنشين بوده و در آنجا در خوشي و لذا به سر مي برد.

همانا معرفت خدا , انيس انسان در هر وحشت , مصاحب و همنشين او در هر تنهايي , روشنايي در تاريکي , توانايي در هرگونه ناتواني و شفا و تندرستي از هر نوع بيماري است . (2 )



آري ! انساني که متولد گشته و با نعمت خدادادي « وجود » , از « عدم » پا به دنياي پررمز و راز خلقت نهاده است و با نعمت خدايي عقل و نعمت هاي ديگر الهي همچون تندرستي و توانايي , زندگي را از ضعف کودکي به قدرت جواني رسانده است , سزاوار اين است که اولين سوال زندگي خويش را اين گونه آغاز کند :

« خالق من و همه آنچه با من است کيست و چگونه مي توان او را شناخت »

با اين سئوال , کتاب تمايز انسان و حيوان ورق مي خورد و فصل تفاوتي ميان آدمي و حيوانات رقم زده مي شود.

پروردگار متعال , از راههاي مختلف خود را به بندگانش مي شناساند. سير در آفاق عالم و مشاهده نظم خلقت و اجرام و سازه هاي موجود در هستي , راهي است که عقل در آن به وجود خالق و صانع حکيم پي مي برد.

انسانها وقتي مظاهر قدرت خدا را در طبيعت و انسان مشاهده کنند و جهان هستي را از دريچه عقل بنگرند حتما وجود آفريدگاري مدبر و حکيم را در وراي اين جهان منظم خواهند يافت . مانند زماني که مشاهده يک بنا ما را به وجود سازنده اش رهنمون مي کند.

اثبات وجود خدا , انتهاي راهبرد و توان عقل است اما معرفت مقوله اي فراتر از اثبات وجود است .

خدايي که نه جسم است و نه روح , نه در وهم مي آيد و نه عقل مي تواند به ذات مقدس او احاطه يابد , بعد از تجلي به عقول که همان اثبات وجود باري تعالي است , ذات مقدسش معرفتي از خود به بندگان فرمانبردار خويش مي دهد که دين و عبادت برپايه آن قرار مي گيرد.

اين که خداوند بنا به فضل , معرفت خويش را به بندگان عطا کند در بسياري از روايات بر آن صحه گذاشته شده است چرا که بشر ابزاري براي احاطه و شناخت بر خالق خود ندارد.

اين شناخت که نتيجه آن عبوديت بيشتر است , نه مادي است و نه حسي و نه وهم در آن راه دارد.

به ديگر سخن آنچه از احاديث ائمه هدي عليهم السلام برمي آيد اين است که :

معرفت خدا شناختي حسي و در محدوده حس و عقل نيست بلکه نوري است که خداوند در قلب بندگان خويش قرار مي دهد که راه دست يافتن بدان نور , عبوديت و بندگي و عبادت خداوند است .

هر چه انسان بندگي و عبادت خويش را در درگاه الهي بالاتر برد و هر چه در راه اطاعت از دستورات الهي که اطاعت ائمه هدي عليهم السلام گام بردارد , و هر چه شرط تقوا را بيشتر بجا آورد , خداوند عبادت خويش را وسيله اي براي افزايش معرفتش قرار مي دهد و نور معرفت الرب در قلب او بوسيله خداوند هر روز افزون تر مي شود.

و دعا يکي از مصاديق عبادت است . که با خواندن دعا نور معرفت خداوند در نهاد انسان روشنتر مي گردد.

ما در اينجا فقط به تبيين فقره اول دعا که در باب معرفت پروردگار است پرداختيم و علاقمندان را به مطالعه ساير فقرات دعا در مفاتيح دعوت مي کنيم .

روزنامه جمهوري



پاورقي :

1 ـ مفاتيح الجنان

2 ـ کافي ج 8 ص 247 ح 347

به نقل از نشريه نرگس انتظار

حسين بشارت