گفتگو درباره امام مهدي ع



اشاره:

در شماره قبل گفتيم که شهيد صدر براي اثبات اينکه، انديشه مهدي عليه السلام به عنوان رهبري که براي رساندن طرح جهان به وضعيتي برتر انتظار کشيده مي شود، در شخص خاصي که همان امام دوازدهم شيعيان باشد متبلور مي شود به دو دليل تمسک مي جويد: 1-دليل اسلامي، 2-دليل علمي.

ايشان در شرح دليل اول صدها روايت را که از رسول اکرم صل الله عليه وآله و ائمه اهل بيت عليه السلام وارد شده مورد توجه قرار داده مي گويد: اين روايات مشخص مي کند که مهدي از اهل بيت عليهم السلام، از فرزندان فاطمه سلام الله عليها از نسل حسين عليه السلام و نهمين فرزند امام حسين عليه السلام است.

اينک به بررسي کلمات ايشان در شرح دليل دوم مي پردازيم:



دليل علمي

اما دليل علمي که وي آن را با نام «دليل علمي » براي اثبات وجود تاريخي مهدي مي آورد اين که وي شخص معيني بوده، متولد شده، زندگي کرده و با پايگاههاي مردمي و نزديکان خود در ارتباط بوده است.



اين دليل همان گونه که شهيد صدر(رض) مي گويد از يک تجربه واقعي مايه مي گيرد. تجربه اي که دسته اي از مردم مدت هفتادسال تقريبا با آن زندگي کرده اند، يعني زمان غيبت صغري. شهيد صدر(رض) در اين جا نگرشي از اين غيبت به دست مي دهد و مباني آن را بيان مي کند. وي نقش امام مهدي عليه السلام و نقش سفيران چهارگانه را توضيح مي دهد. توقيعاتي که از آن حضرت وارد شده يعني نامه ها و جوابها همگي به يک اسلوب و با يک خط و نظم خاص است. اين هماهنگي در طول نيابت نمايندگان چهارگانه وجود داشته است. اين مساله نشان دهنده وجود حتمي آن «شخصيت » است، چون در مجامع ادبي ثابت شده است که «روش » همان «شخص » است و همه کساني که اهل تحقيق و ذوق ادبي هستند بخوبي اين حقيقت را درک مي کنند. پس از ذکر اين شاهدهاي قوي بر وجود امام مهدي عليه السلام که بسيار بر آن تاکيد دارند، متوجه استقراء و نظريه احتمال مي شوند تا مساله را محکم کنند آنگاه مي گويند:



«از قديم گفته اند که طناب دروغ کوتاه است، منطق هم حکم مي کند که از نظر احتمال محال است عملا يک دروغ آن هم با اين شکل بتواند باقي بماند. در طول اين مدت و در ضمن اين همه روابط و بده و بستان و در عين حال به دست آوردن اطمينان همه کساني که در گرد او بودند، [همگي حکايت از حقيقت جريان مي کند.]شهيد صدر(رض) در آخر چنين نتيجه گيري مي کند:



«مساله غيبت صغري را مي شود به مثابه يک تجربه علمي براي اثبات يک موضوع خارجي قلمداد کرد و سر بر آستان آن امام پيشوا گذاشت. بايد پذيرفت که به دنيا آمده، زنده است ولي غايب و خود اعلان عمومي کرده است که به غيبت کبري مي رود. و در نتيجه از ديدها مخفي گشته و جمال خود را به کسي ننموده است.» (1)



تا اينکه خداوند متعال اجازه ظهورش دهد و نقش خود را در انقلاب بزرگ به انجام رساند «زمين را پر از عدل و داد کند، پس از آنکه پر از ظلم و ستم شده باشد.» چنان که پيامبر ما رسول گرامي اسلام صل الله عليه وآله بدان مژده داده است.



اماميه، چنين عقيده اي دارد و مفهوم توقيع امام دوازدهم که در آن اعلان غيبت کبري مي کند، همين است.



در آخر براي تکميل سخن، گاهي درباره روشي که شهيد صدر(رض) دنبال کرده است - چنانکه توضيح داديم و در واقع هست - سؤال مي کنند که:



چرا شهيد صدر همان روش گذشتگان را که بحث روايي باشد در پيش نگرفتند تا با نوگراييها و نکته يابيهاي خود مايه از بين رفتن شک و شبهه و اشکالاتي که در سند روايات و تضعيف آن ها مي گردد، بشوند.



در جواب اين سؤال ملاحظات ذيل را مي آوريم:



1. شهيد صدر در همين زمينه گفته است: در اين باره شمار زيادي از روايات وجود دارد با آمار بالا که هيچ يک از مسائل اسلامي مشابه آن، چنين شماري از روايات را ندارد. بلکه، بعضي از علما در اين مساله، سخن از «تواتر» گفته اند. بنابراين هيچ مسلماني توان انکار يا معتقد نبودن به مفاد آن را ندارد مگر اين که علت ديگري در کار باشد و آن هم نيست مگر از جهت درک عقلي مساله که با اهتمام ايشان و تمرکز روي مساله به جاي خوبي رسيده است.



2. بيشتر منکران معاصر، علت انکارشان يا از جهت عدم درک اين انديشه است يا از جهت اينکه وي را شخص خاصي بدانند که قرنها قبل به دنيا آمده و اينک زنده و داراي شخصيتي حقيقي است. از اين روي - که اين قضيه در حقيقت، اسلامي است نه فقط وابسته به مذهبي خاص - شهيد صدر به عقلي کردن آن از هر جهت چه تصور چه قبول و چه واقع، روي آورده است.



3. مساله ايمان به مهدي در رديف ايمان به همه غيبهايي است که از طريق روايات به ما رسيده است. مانند: سؤال نکير و منکر در قبر و مانند آن که در بخاري و مسلم (2) نيامده در عين حال هيچ يک از مسلمانان نمي توانند آن را انکار کنند.



4. اختلاف ميان کساني که خبر صحيح را حجت مي دانند و به مقتضاي آن ايمان دارند و به خود اجازه تکذيب آن را نمي دهند، اختلاف در مصداق قضيه است که چه شخصي است نه در اصل مهدويت. و اين چيزي است که لازم است توجيهات منطقي و علمي براي آن آورده شود.



5. کساني که روايات مهدي را انکار کرده اند يا مورد شک و ترديد قرار داده و تضعيف کرده اند، اهل فن و دانش حديث نيستند. (3) از اين روي لازم نيست خيلي به خود زحمت دهيم. لازم است به تثبيت عقيده در ميان مؤمنان روي آوريم و اين کار با عقلي کردن قضيه و کاربرد عقيده براي اصلاح امور، حاصل مي شود.



برخورد شهيد صدر با قضيه مهدي به عنوان تجربه يک امت و مساله يک امت است و مانند يک حقيقت ثابت تاريخي است که امت با همه احساس و آرزو و انتظارش همراه آن است. انتظاري مثبت، فعال و مؤثر در زندگي و تلاش هميشگي، بدون سستي در مقابله با ستم و ستمکاران و جباران.



البته اين گذشته از آن است که علماي گذشته و حال کاملا درباره اين موضوع بحث و تحقيق کرده اندو همه اشکالات و حرفها و تضعيفات خيالي را مورد بررسي قرار داده اند که به آن اشاره کرديم.



6. تناقض و دوگانگي در نگرش، نسبت به کساني که به مفاد خبر صحيح ايمان مي آورند و همين که در صحيح بخاري آمد حتي اگر با برخي حقايق طبيعت منافات داشته باشد يا با عقل و ذوق جور در نيايد، مي پذيرند و ناچار بايد آن را تاويل کنند. (4) دسته اي از روايات در صحيح بخاري آمده است که با عقل و ذوق منافات دارد.



اما همين افراد وقتي نوبت به مساله «مهدي منتظر» مي رسد با اينکه از طرق مختلف نقل شده و اسناد آن در سنن و مسانيد، صحيح است و با شرط بخاري و مسلم تطابق دارد، مي بينيم که توقف مي کند يا احتياط مي کند يا شک مي کند و هيچ دليلي ندارد جز اين که مساله - بنابر فکر قاصرش - از اعتقادات شيعه است (5) با اينکه ثابت شده است اين عقيده همه امت در طول قرن هاست چنانکه شيخ منصور علي ناصف در کتاب غاية المامول علي التاج الجامع الاصول جزءپنجم، صفحه 361 به آن اشاره کرده است.



7. بحث شهيد صدر(رض) مقدمه اي است براي دائرة المعارفي بزرگ که در آن، بحث روائي درباره حضرت مهدي عليه السلام شده است. اين کتاب تاليف علامه سيدمحمد صدر است و شهيد صدر(رض) اظهار کرده که اميدوار است مؤلف، حق مساله را از هر نظر ادا کرده باشد. از اين روي نيازي به بحث روائي نبوده است.



پي نوشتها

1.ر.ک: همان.

2.ر.ک: عبدالمحسن العباد، مجلة الجامعة الاسلامية، مدينه منوره، سال 1969م.

3.ر.ک: همان ثامر العميدي، دفاع عن الکافي، ج 1، ص 205-523.

4.ر.ک: ابن قتيبه، تاويل مختلف الحديث، چاپ قاهره، 1326ه.ق. محمود ابوريه، اضواء علي السنة المحمدية هاشم معروف الحسني، دراسات في البخاري و الکافي.

5.ر.ک: به آنچه شيخ عبدالمحسن العباد در تحقيق خود ذکر کرده مراجعه کنيد.



ماهنامه

موعود شماره 7