مهدي منتظر در نهج البلاغه


با توجه به اينکه مجموعه «نهج البلاغه» از ديدگاه حديث، ادب و تاريخ از عالي ترين درجه ي اعتبار و سنديت [1] برخوردار مي باشد، و سخنان برگزيده باب مدينه العلم رسول الله، امام اميرالمومنين ارواحنا فداه در اين کتاب،



[ صفحه 42]



بيانگر اسلام راستين و بر گردان شيوائي است از قرآن کريم، اين سوال مطرح مي شود که: موضوع مهدويت در اسلام به طور لکي و انطباق آن با امام دوازدهم شيعه «حجه بن الحسن العسکري عليه السلام» از نظر « نهج البلاغه» چگونه و تا چه حد از واقعيت برخوردار و قابل قبول است ؟

به ديگر سخن: آيا با چشم پوشي از همه آنچه در احاديث اسلامي و منابع تاريخي راجع به حضرت «مهدي (ع)» باز گو شده، و به طور عموم در اختيار همگان به ويژه پژوهشگران و محققان سني و شيعه قرار گرفته، کتاب شريف «نهج البلاغه» تا چه اندازه باز گوي اصل مهدويت و روشنگر مشخصات و ويژگيهاي حياتي آن حضرت، و ارائه دهنده نقش وجودي او در جهت سازندگي اسلامي مي باشد ؟

اين کتاب با حجم کم و بياني هر چه ساده و روشن و به دور از تعصب، شامل تحقيق و بررسي موضوع است و پاسخ آن به فضلا و علاقمندان واگذار مي گردد.

ضمنا براي روشن شدن موضوع بحث، قبلا توجه خوانندگان را به اين حقيقت جلب نموده که هر چند که در کشمکش هاي عقيدتي و بحث و مجادله هاي مذهبي بين شيعه و سني خلافت خود امير مومنان علي (ع) موضوع بحث و گفتگو است، ولي بعد ديگر امام که او نمونه انسان کامل ، و داور عادل، و مثل اعلاي انساني و بيدار کننده وجدان هاي انسان هاي دردمند و دادگر مي باشد. جاي بحث و گفتگو نيست.

از اين جهت گفتار او مي تواند جدا کننده ي حق از باطل



[ صفحه 43]



و روش او نمايانگر اسلام اصيل باشد ، و بدين ترتيب آنچه را که با زبان بيان و با عمل نشان داده معيار و الگوئي باشد که هر کس با اتکاء به آن و پيروي از آن راهش را پيدا کند، و در تصميم گيريهاي عقيدتي، و روشهاي فقهي، سياسي، اجتماعي، اخلاقي، و ديگر شون حياتي و ديني بدان گردن نهد.

کوتاه سخن آنکه: سخنان برگزيده امام امير مومنان در کتاب شريف «نهج البلاغه» يک سند بزرگ اسلامي، و حجتي است از طرف خدا بر همه ي مسلمانان جهان.

بر اين اساس حتي برادران اهل تسنن که پاي بند به مقام رهبري و خلافت امير مومنان در مرتبه چهارم هستند ، گفتار و رفتار حضرتش براي آنها حجت است، و ناگزير بايد در برابر آن، سر تسليم فرود آورند.

اکنون ياد آوري اين مطلب بجاست که موضوع مهدي منتظر در «نهج البلاغه » منشعب از دو رشته از سخنان امام اميرالمومنين علي (ع) در اين کتاب مي باشد.

بديگر عبارت: مسئله مهدويت امام دوازدهم، و ظهور حضرتش در آخر الزمان در کتاب «نهج البلاغه» از دو نظر قابل بررسي و داراي زمينه براي مطالعه و تحقيق است.

نخست از ديدگاه ملاحم و پيشگوئيهاي امام که قسمتي (امثال روي کار آمدن بني اميه، حکومت حجاج بن يوسف، سقوط بني اميه افتادن زمام امور بدست بني العباس، قيام زنج در بصره، فتنه مغول و...) در گذشته بوقوع پيوسته و قسمت ديگر مربوط به آينده جهان است از قبيل ظهور



[ صفحه 44]



حضرت مهدي و قيام جهاني آن بزرگوار که به خواست خدا در آينده به وقوع خواهد پيوست.

و از آن پس از ديدگاه مسائل امامت که باز سخنان امام پيرامون آن شامل دو بخش است.

بخشي ويژه امامت و رهبري اهل بيت و... از نظر کلي.

و بخش ديگر ويژه امامت و رهبري مطلقه و جهاني حضرت مهدي بخصوص، بديهي است اين بحث با مدد و ياري خدا و استعانت از مقام والاي ولايت، در فرصتي بسيار کوتاه تنظيم گرديده مايه نهايت خوشحالي نويسنده است که محتواي آن با دقت مورد توجه صاحب نظران ارجمند قرار گرفته، و به حکم «فذکر فان الذکري تنفع المومنين» موارد نقص و اشتباهش را تذکر دهند، تا در فرصت چاپ مجدد ترميم، و مومنان را سود بخشد.


پاورقي

[1] کتاب «مصادر نهج البلاغه و اسانيده» تاليف علامه محقق دانشمند گرانقدر سيد عبدالزهراء حسيني عراقي شامل پژوهش و تحقيق از اسناد حديثي تاريخي و ادبي «نهج البلاغه» مي باشد که براي يک يک از خطبه ها، نامه ها، کلمات امام 1 تا 12 سند حديثي تاريخي و ادبي از منابع سني و شيعه ارائه نموده و به حق از عالي ترين و ارزنده ترين کاري است که پيرامون شناخت کتاب و استناد آن به امام اميرالمومنين (ع) انجام گرفته و اهميت و ارزش کتاب را در اختيار همگان قرار داده و ضمن چهار مجلد براي دومين بار در بيروت به چاپ رسيده و در همين زمينه است مصادر «نهج البلاغه» به قلم دانشمند لبناني شيخ عبدالله نعمت رئيس دادگاه جعفري بيروت که در يک جلد چاپ و منتشر گرديده. و جز اين دو کتاب «مدارک البلاغه و دفع الشبهات عنه» بقلم علامه جليل شيخ هادي کاشف الغطاء است که ضميمه مستدرک نهج البلاغه همان مولف در بيروت به چاپ رسيده.