توسل






وادي عشق، بسي دور و دراز است، ولي

طي شود جاده صد ساله به آهي، گاهي



(اقبال لاهوري)

اي عزيز فاطمه! ما، غفلت کرديم و متوجّه نشديم و غافلانه و جاهلانه، تو، آن يوسف عزيز را، بدون اين که حتّي ثمن بخسي نصيب مان شود، از دست داديم و اينک، در هجران تو، کنعان زندگي ما، در خشک سالي سوزان، فرو رفته است و زندگي بر ما سخت شده است و با شرمندگي، دست تمنّا به سوي تو گشوده ايم و عرضه مي داريم: «يا أيّها العزيز مسّنا وأهلنا الضرّ وجئنا ببضاعة مزجاة فاوفِ لنا الکيل و تصدّق علينا إنّ الله يجزي المتصدقين». [1] .

آشکار است که فرزندان انتظار، فلسفه ي غيبت آن منجي غائب را درک کرده و آن را ناشي از فاصله ي فرهنگ اين دوران از فرهنگ مهدويّت و عدم آمادگي براي حضور آن امام همام مي دانند. آنان، خوب مي دانند فاصله ي آن چه بايد باشند و آن چه هستند، به عمق يک عمر زندگي است که بدون راهنمايي از عالم وحياني و توسّل به ساحت مقدّس يک وجود نوراني، ميسّر نيست.

آنان دريافته اند که توسّل، تقرّب است و وسيله ساختن براي رسيدن به محبوب و معبود: «وابتغوا إليه الوسيلة». [2] .

بايد دانست که اهل بيت، وسيله ي تقرّب انبيا هستند. [3] اساساً، عقل حکم مي کند که براي رسيدن به هر مقصدي، به دنبال وسيله اي بايد بود، امّا هر وسيله اي براي مقصد خاصّي ساخته شده است، امام، وسيله ي قرب، [4] وسيله ي هدايت [5] وسيله ي رضا و رضوان [6] و راه رسيدن به بهشت موعود است. [7] .

اين درست که نمک طعام را هم بايد از آنان خواست، ولي وقتي مي شود بيش ترها را به دست آورد، براي طرح درخواست هاي پايين تر، مجال توسّل نمي ماند، هر چند آنان که به خواسته هاي بزرگ دست مي يابند و با هستي، هماهنگ مي شوند، نظام هستي هم با آنان هماهنگ مي شود و درخواست هاي کوچک آنان هم برآورده مي شود.

آري، مي شود از وليّ خدا، کشت و زرع و تجارت و فرزند و عيال و... خواست و آنان نيز خاندانِ بذل و بخشش اند و يقيناً، انسان، از توسّل اش بهره مند مي شود، ولي بهره ي بيش تري را از دست مي دهد.

صحبت اين جا است که از هر وسيله اي بايد متناسب با توانايي او درخواست داشت. از حجت خدا، بايد کاري را خواست که از دست ديگران ساخته نيست. در بحثي درباره ي مشکلات حوزه هاي علميّه، يکي از اساتيد مي گفتند: «کار اصلي مرجع، ساختن مسجد و مدرسه و بيمارستان نيست. اين ها، کارهايي است که از يک ثروت مند هم ساخته است. کار مرجع، تربيّت عالم عادل و عاقل است. اين، کاري است که از يک ثروت مند و ديگران ساخته نيست. بايد به هر کس، در کاري که براي آن ساخته شده، توسّل جست و بهره گرفت.». [8] .

آري، آنان خود، معرِّف خويش اند. آنان، انقلاب در عقل ها و انديشه ها ايجاد مي کنند. [9] آنان، قفل و زنجير را از پاي آدمي بر مي دارند تا خوب حرکت کنند. [10] به هر طرف، چه شرق و چه غرب برويم، هدايت، فقط در نزد آنان است. [11] .

خدا، به عزّت و جبروت خود قسم خورده که اگر کسي او را آن قدر عبادت کند، به طوري که همانند چربي در ديگ، آب شود، از او نخواهد پذيرفت، مگر از همان طريقي که خودش امر کرده او را بخواند. [12] .


پاورقي

[1] يوسف: 88.

[2] مائده: 35.

[3] بحارالأنوار، ج 91، ص 27.

[4] نحن الوسيلة إلي الله. (مکيال المکارم، ج 1، ص 352 - 353).

[5] واژه ي «النجم» در آيه ي «وبالنجم هم يهتدون» به ائمه عليهم السلام تفسير شده است.

[6] و في دعاء الندبه: «وجعلتهم الذرايع إليک والوسيلة إلي رضوانک.». (مکيال المکارم، ج 1، ص 352 - 353).

[7] و في دعاء سيد الساجدين في يوم عرفه: «وجعلتهم الوسيله إليک والمسلک إلي جنتک».

[8] تو مي آيي، علي صفايي حايري، ص 23.

[9] «ليثيروا لهم دفائن العقول». (نهج البلاغه، خ 1).

[10] اعراف: 157 «يضع عنهم إصرهم والاغلال التي کانت عليهم» پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: «... بالمهديّ... يخرج ذلّ الرق من أعناقکم...»؛ (بحارالانوار، ج 51، ص 57)... به دست مهدي عليه السلام بندهاي بردگي از گردن همه ي شما گشوده مي گردد....

[11] شرّقوا أوْ غرّبها (يا در تعبير ديگر: فليشرق الحکم ولينرب) أمّا - والله! - لايصيب العلم إلاّ من أهل البيت. (کافي، ج 2، ص 252).

[12] عن أبي عبدالله عليه السلام، قال: عَبَّدَالله حِبرٌ من أحبار بني اسرائيل، حتّي صار مثل الخلال. فأوحي الله عزّوجلّ إلي نبيِّ زمانه: «قل له: و عزّتي و جلالي و جبروتي! لو أنّک عبدتَني حتّي تذوبَ الألية في القدر ما قبلتُ منک حتّي تأتيني من الباب الذي أمرتک». (بحارالأنوار، ج 27، ص 176).