ذکر


دوران انتظار، دوران هجوم فتنه ها و مشکلات و گرفتاري ها است. آن چه باعث آرامش قلبي و قدرت روحي شيعه ي منتظر مي شود و وي را از غفلت و زينت و وسوسه، نجات مي دهد، همين ذکر و هوشياري است.

اساساً، آدميّت آدمي، در گروِ دو دستاورد بزرگ، يعني علم و ذکر است. با علم، از جهل ها آزاد مي شويم و با ذکر، از غفلت ها. انسان، در يک مرحله، جاهل است و در اين مرحله، محتاج دانستن است. پس بايد به دنبال اش برود، در هر کجا باشد.

از طرفي، تأکيد فراوان برفراگيري علم و دانش، اهمّيّت آن را دو چندان مي کند، ولي بايد توجّه داشت که دانستن، شرط لازم براي موفّقيّت و سعادت آدمي است، امّا شرط کافي براي اين مهم نيست؛ چون، پس از يافتن و فهميدن، خطر ديگري بر سر راه است و آن، در غفلت و بي خبري به سر بردن است. در اين مرحله، علم، کارساز نيست، بلکه ذکر و تذکّر، کارساز است و چاره ي درد.

مؤمنِ منتظر نيز از اين امر، مستثنا نيست؛ چرا که فتنه ها و جلوه ها و وسوسه ها و زينت ها [1] در دنيا وجود دارند و در دوران غيبت، شديدتر هم شده اند و طبيعي است که هر کدام از اين ها، دل را مي لرزاند و غفلت ايجاد مي کند، بنابراين، شيعه ي منتظر با ذکر و هوشياري، بايد اُنس گيرد و از اين «قوّت روح» و «کليد حيات قلب» و «نور و شفاي دل» [2] مدد جويد.

راستي، عجب حکمتي دارد آفرينش و خدا، چه زيبا انسان را تربيّت مي کند! در دل، هجوم زينت ها و جلوه ها و دنيا زدگي ها، ذکر و يادآوري نورانيّت و هوشياري و حلاوت و شيريني عبادت و خود باوري را به انسان منتظر هديه مي کند و اين، نتيجه ي آمادگي و انتظاري است که وي حاصل کرده است.


پاورقي

[1] حديد: 20 اعلموا انّما الحياة الدنيا لعب و لهو و زينة و تفاخر بينکم.

[2] ميزان الحکمة، ج 3، ص 417 - 418. در روايت از ذکر به قوت روح و کليد و حيات قلب و نور و شفاي دل تعبير شده است.