اميد


انتظار فرج، از آن جهت مورد تأکيد و توصيّه ي اهل بيت عليهم السلام قرار گرفته است که در شيعه ي منتظر، اميد به آينده ايجاد خواهد کرد و همين اميد، نقش بزرگي را در سعي و کوشش ايفا مي کند؛ چون، اگر پندار کسي، اين باشد که هيچ تلاشي براي اصلاح امور ثمر ندارد و به نتيجه نمي رسد، انگيزه اي براي مبارزه با طاغيان و مقاومت در برابر دشواري ها نخواهد داشت، امّا اگر کسي به آينده اميدوار باشد و بداند که دير يا زود، حکومت زمين، به صالحان خواهد رسيد و امور جامعه اصلاح خواهد شد و حق به صاحبان اش خواهد رسيد و ظلم و ستم و بيداد، رخت بر خواهد بست و...، براي رسيدن به چنان جامعه اي تلاش مي کند تا با دگر سازي، زمينه ي تشکيل آن دولت کريم را فراهم آورد.

اساساً، حالت انتظار و اعتقاد به حضور امام، اثر عميقي در اجتماع خواهد داشت. هر گاه اين رهبر، در دل اجتماع باشد، مداخله ي او در رهبري امّت و نظارت بر سازمان ها، لازم و ضروري است، ولي هر گاه اين رهبر، به عللي زنداني يا تبعيد شد و دور افتاد و يا مريض و بيمار شد، باز هم مردم به اميد وجود آن رهبر، دست به دست هم داده، کارها را ادامه مي دهند. در طول تاريخ، در ميان ملل زنده که قيام و نهضت هايي داشتند، تا زماني که رهبر نهضت، زنده بوده است، هر چند از نزديک موفّق به رهبري نمي شد، تشکيلات اين گروه، باقي و پايدار مي ماند، امّا لحظه اي که زندگي او به پايان مي رسيد، تفرقه و دو دستگي ميان نيروها، و پراکندگي و ناساماني، در ميان جمعيّت، به وجود مي آورد.

بنابراين حالت انتظار و اعتقاد به وجود امام حيّ و زنده و حاضر و ناظر، در حفظ وحدت مردم و آماده کردن افراد براي نهضت و قيام ضد ظلم و ستم مؤثر است.