مسئوليت امام عسکري در برابر فرزندش


پس از ولادت امام مهدي (ع) پدر در قبال فرزند با دو وظيفه هماهنگ روبرو گرديد:

1-ثابت کردن وجود مهدي (ع) در برابر تاريخ و در برابر امت اسلام و مقابل طرفداران و پيروانش،با احتياطي که در مقابل حکومت مرعي ميداشت بي آنکه اين پنهانکاري و احتياط طوري باشد که وادار به مخفي کردن کامل او باشد و به محو کردن نامش و انکار وجودش منجر گردد.و بالاخره به استدلال و اقامه حجت به وجود مهدي (ع) نزد پيروان خاص و عموم مسلمانان و رد کردن ادعاهائي که مبتني بر عدم وجود مهدي (ع) بود يا مدعي بود که امام عسکري (ع) را فرزندي نيست.

2-برنامه ريزي و طرح نقشه براي پشتيباني از مهدي (ع) در مقابل کوششهائي که براي تعقيب و قتل او از طرف مقامات دولتي که توجه بسياربه او معطوف ميداشتند،مي شد.نيز مقابله با کوششهاي مرگزاي دولت وبسيج همه نيروها و جاسوسان و خبر گذاران براي ست يافتن به او.زيرا،ولادت او (ع) به معناي حکم مرگ نظام موجود و رسوا کردن و فاش ساختن برنامه هاي آنان و نشان دادن انحرافشان از فرمانهاي اسلام به شمار ميرفت.

هر اندازه دقت و احتياط امام عسکري (ع) براي صورت تحقق دادن به دوهدف مزبور يا دو وظيفه مشروح روياروي فرزندش افزايش مي يافت،بيشتر در معرض تعقيب دولت و مراقبت دائمي آنان قرار ميگرفت و به اين اعتبارکه قائد اسلام بود و پايگاههاي مردمي گسترده مسلمانان را زير نظر و فرمان داشت و نماينده جبهه معترض و مخالف با قدرت حاکم آنروز بود،دائم زير نظر و توجه دولت و جاسوسان او بسر مي برد.

از اينجا بود که برنامه ريزي امام (ع) در پشت سر گذاشتن آن تنگناهابه سلامت،يا ترک کردن علني نمودن و آشکار ساختن تولد فرزندش (ع) بود.

ولادت امام مهدي (ع) طوري اتفاق افتاد که گوئي اصولا-هيچ چيز روي نداده است حتي خدمتکار خانه امام (ع) نيز متوجه نشد و هيچ نفهميد. [1] .

توفيق امام (ع) به پنهان کردن مساله تولد فرزندش مساله اي مهم بود.

ولادت وي را پنهان داشت و او را از ياران و دوستان جز بوسيله مراسله،در پرده نگاه داشت. پايگاهها و دوستان،با انديشه در پرده بودن و پيوندداشتن با امام از راه نظام نوابي و تسلسل هرمي که از راس به قاعده مي رسيد،عادت کردند.

نيز سرگرم شدن دولت به مساله جنبش «زنگ »(صاحب الزنج)به سال 255 هجري،به امام عسکري مساعدت کرد تا اين قضيه را مستور بدارد.

تا اينجا امام عسکري (ع) توانست فرزندش را از حمله و قهر و غضب حکومت و از هر که در حول و حوش آن وجود داشت حمايت فرمايد.

امام (ع) هر کس را که از امر ولادت فرزندش مهدي (ع) آگاه ميگرديد،ملزم مي ساخت که قطعا آن را کتمان کند.امام عسکري به احمد بن اسحاق نوشت:«ما را مولودي متولد شده است.بايد اين امر را نزد خود پوشيده بداري و از همه مردم مکتوم نمائي ». [2] و تاکيد ميفرمود که هيچکس نبايد ازنام او (ع) و آگاه شود و آگاهي بر آن حرام است.

عثمان بن سعيد عمري به هر کس که از نام امام (ع) مي پرسيد،ميگفت:

«زنهار که درين باب پي جوئي کني » [3] .

امام (ع) بسي احتياط ميکرد و نام او را نمي برد و به اسم تصريح نمي فرمودو تنها به اين گفته بس ميکرد که:«هذا صاحبکم ».اما نام او را به عده بسياراندکي از اصحاب گفته بود.

به نظر امام،آن اندازه اطلاع کافي بود،اگر چه نام مجهول و غير علني بود.بعلاوه کافي بود که به وجود امام ايمان داشته باشند تا بتوانند در احکام و مشکلات به او رجوع کنند و اين امر وقتي به وجود شخص امام آگاه بودندو رابطه با امام از طريق سفيران امام ممکن بود،به دانستن نام او (ع) احتياج نبود.

امام عسکري (ع) چند روز پيش از وفات،بين دوستان خود در مجلسي که چهل تن از ياران وفادارش حضور داشتند و از جمله آنان محمد بن عثمان و معاوية بن حکيم و محمد بن ايوب... بودند به بزرگترين اعلان و افشاگري درباره ولادت فرزندش اقدام کرد و به آنان چنين گفت: «او بعد از من صاحب شما و خليفه شماست.او قائمي است که گردنها در انتظار،به سوي او کشيده شده است.پس وقتي زمين از ستم و ناروائي پر شد،خروج ميکند و زمين رااز قسط و عدل سرشار ميسازد. [4] .


پاورقي

[1] تاريخ غيبت از صدر به نقل از اکمال الدين مخطوط.

[2] همان مدرک ص 276.

[3] مدرک سابق ص 278.

[4] مدرک سابق ص 283.