زني که حامله نبود


شيخ صدوق در کمال الدين از علي بن محمد بن اسحاق اشعري نقل کرده که گفت من کنيزي داشتم که مدت مديدي از وي دوري نموده بودم. روزي نزد من آمد و گفت: اگر مرا طلاق گفته اي بمن اطلاع بده. من گفتم نه طلاق نداده ام، و در همان روز با وي نزديکي نمودم. سپس او بعد از يکماه نامه اي براي من نوشت که از تو حامله شده ام. من نامه اي در خصوص حامله شدن اين زن و هم درباره خانه اي که دامادم طبق وصيت آنرا بامام زمان عليه السلام داده بود، خدمت حضرت نوشتم که آن خانه را بخودم بفروشد و پولش را بمرور و با مهلت بپردازم. جواب آمد که راجع بخانه همانطور که ميخواهي اجازه داديم، و از گفتگو درباره زن و حامله بودنش خودداري کن.



[ صفحه 651]



چيزي نگذشت که زن نامه اي بمن نوشت که آنچه نوشته بودم بيخود بود و حامله نيستم و الحمد لله رب العالمين.