خروج سفياني


همچنين در کتاب نامبرده از هشام بن سالم از امام صادق عليه السلام روايت نموده که فرمود: سفياني و يمني هنگام خروج مانند دو اسب که مسابقه مي دهند، هر يک سعي مي کند بر ديگري سبقت جويد. نيز در آن کتاب از مغيره بن سعد از حضرت باقر عليه السلام روايت ميکند که فرمود: وقتي دو نيزه دو سر کرده لشکر با هم کشمکش نمودند، علامتي از علامات الهي ظاهر ميگردد عرض شد يا اميرالمومنين آنعلامت چيست؟ فرمود: زلزله اي است که در شام پديد ميايد و بيش از صد هزار نفر در آن سانحه جان ميدهند. خداوند آن زلزله را براي مومنين رحمت و براي کفار عذابي قرار مي دهد، هنگامي که اين زلزله واقع شد، منتظر سواران اسبهاي محذوفه و پرچمهاي زرد باشيد که از سمت غرب آمده وارد شام مي شوند و اين بهنگام ناله بزرگ و مرگ سرخ است. در آنموقع يکي از دهات دمشق بنام حرشا را بنگريد که چگونه در زمين فرو ميبرد. بعد از آن پسر هند جگر خوار سفياني از بيابان مکه خروج مي کند و آمده بر منبر



[ صفحه 1036]



دمشق مي نشيند. چون کار باينجا کشيد منتظر قيام مهدي باشيد. مولف: شايد مقصود از اسبهاي محذوفه اسبهائي باشد که گوش يادم آنها کوتاه يا بريده شده است. و نيز در کتاب مذکور از يونس بن يعقوب روايت کرده که گفت: از حضرت صادق عليه السلام شنيدم مي فرمود: وقتي سفياني خروج مي کند يک لشکر بسوي ما شهر مدينه و يک لشکر بجانب شما شهر کوفه ميفرستد. چون اينمطلب بوقوع پيوست بر شتران چموش و آرام سوار شده بسوي ما بشتابيد. وهم در غيبت نعماني از محمد بن مسلم از امام باقر روايت نموده که فرمود سفياني مردي سرخ و سفيد و کبود چشم است، اصلا در فکر بندگي خدا نيست و مکه و مدينه را نديده، با اين وصف پي در پي ميگويد: خدايا انتقام از خونم خدايا انتقام از خونم.