خبر جابر بن عبدالله انصاري و اوضاع عمومي آخرالزمان از زبان پ


در کتاب جامع الاخبار [1] از جابر بن عبد الله انصاري روايت ميکند که گفت:



[ صفحه 1046]



در سال حجه الوداع با پيغمبر صلي الله عليه و آله بحج رفتم، پيغمبر بعد از انجام اعمال حج آمد تا با خانه خدا توديع کند. حلقه در را گرفت و با صداي رسا فرمود: اي مردم با اين صدا تمام مردمي که در مسجد الحرام و بازار بودند، جمع شدند. آنگاه پيغمبر صلي الله عليه و آله فرمود: اي مردم آنچه را که بعد از من روي ميدهد و هم اکنون بشما ميگويم از من بشنويد و حاضران شما بغائبين خود برسانند. سپس پيغمبر گيست بطوريکه از گريه حضرت همه مردم گريستند، چون حضرت از گريستن آرام گرفت، فرمود: اي مردم خدا شما را بيامرزد بدانيد که شما از اين روز تا صد و چهل سال بعد مانند برگي هستيد که خار نداشته باشد، آنگاه تا دويست سال برگ و خار خواهد داشت و بعد از آن خار بدون برگ است [2] بطوريکه در آن زمان جز سلطان ظالم يا ثروتمند بخيل يا عالم دنياپرست يا فقير دروغگو يا پيرمرد زناکار يا بچه بي آبرو و يا زن احمق ديده نميشود آنگاه پيغمبر صلي الله عليه و آله گريست، سلمان فارسي برخاست و عرض کرد: يا رسول الله بفرمائيد بدانيم آنچه فرموديد کي واقع ميشود؟. فرمود: اي سلمان در زماني که علماي شما کم شوند و قاريان قرآن شما از ميان بروند، و زکوه خود را ندهند و کارهاي زشت خود را آشکار سازند و علت اصواتکم في مساجدکم و صداي شما در مساجد بلند شود [3] و امور دنيا را روي سر بگذاريد، و دانش را زير پا بنهيد، سخنان شما دروغ، و شيريني گفتارتان غيبت، و آنچه بدست مياوريد حرام باشد نه بزرگان شما بکوچکتر رحم کنند و نه کوچکتران احترام بزرگان را نگاه بدارند. در آن اوقات آثار غضب خدا بر شما فرود ميايد، و سختي شما را بهمان وضع در



[ صفحه 1047]



ميان شما قرار ميدهد، و درن ميان شما از دين جز لفظ آن که بزبان مياوريد، باقي نمي ماند هنگامي که اين خصلت ها را پيدا کرديد منتظر باد سرخ يا مسخ شدن يا سنگ باران باشيد آنچه اين را تصديق مي کند در کتاب خدا هست و آن اين آيه است: قل هو القادر علي ان يبعث عليکم عذابا من فوقکم او من تحت ارجلکم او يلبسکم شيعا و يذيق بعضکم باس بعض، انظر کيف نصرف الايات لعلهم يفقهون [4] يعني اي پيغمبر بگو: خداوند قادر است که عذابي از بالاي سر يا از زير پاهاتان بر شما بر انگيزد يا اينکه لباس تفرق با بپوشاند و مزه سختي بعضي از شما را ببعضي ديگر بچشاند ببين چگونه ما اين علامات را ميگردانيم، تا اينکه آنها بفهمند در اينوقت جمعي از اصحاب برخاستند، و عرضکردند يا رسول الله بفرمائيد بدانيم اينها که فرموديد کي پديد ميايد؟ فرمود: هنگاميکه نمازها را از اوقات خود بتاخير بياندازند، و شهوتراني و شرابخواري پيشه گيرند، و بپدران و مادران ناسزا بگويند، بطوري که مال حرام را غنيمت و پرداخت زکوه رازيان ببينند، و اطاع الرجل



[ صفحه 1048]



زوجته مرد از زن خود اطاعت کند [5] و بهمسايه اش آزار رساند و پيوند خويشي خود را قطع کند. رحم بزرگان از ميان برود، و حياي کوچکتران کم شود، و شيدوا البنيان ساختمانها را محکم سازند [6] و بنوکر و کلفت ستم کنند، و از روي هواي نفس شهادت دهند، و بظلم حکم کنند و مرد پدرش را لعنت نمايد، و ببرادرش حسد ورزد و شرکاء در معاملات خود خيانت کنند و وفاکم شود و زنا شيوع يابد و مردان خود را با لباس زنان بيارايند و روسري حيا از سر زنها برداشته شود و خود فروشي در دلها راه يابد، مانند زهر که در بدنها رخنه ميکند. کارهاي خوب کم شود، و گناهان آشکار گردد، و واجبات الهي از نظر بيافتد و با گرفتن مال، صاحبان مال را ستايش کنند، و ثروت را در راه خوانندگي صرف نمايند، و سرگرم دنيا گردند، و از توجه باخرت باز مانند، تقوي کم و طمع زياد شود، و هرج و مرج پديد آيد، مومنين خوار و اهل نفاق عزيز گردند، مساجد آنها با اذان گفتن آباد و دلهاي آنها از ايمان خالي باشد، قرآن را سبک شمارند، و شخص با ايمان هر گونه خواري از آنها به بيند. در آن اوقات مي بيني که صورت آنها صورت آدمي ولي دلهاشان دلهاي شياطين است. سخنان آنها از عسل شيرين تر و دلهاشان از حنظل تلخ تر است، آنها گرگاني هستند که لباس آدمي پوشيده اند، در آن موقع روزي نيست که خداوند بانها نفرمايد: آيا از رحمت من مغرور شده ايد؟ يا بر من جرات پيدا کرده ايد؟ افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الينا لا ترجعون [7] يعني آيا گمان کرديد که شما را بيهوده آفريده ايم و بسوي ما بازگشت نميکنيد؟ بعزت و جلال خودم سوگند اگر بخاطر آنها که از روي اخلاص مرا عبادت ميکنند نبود، باندازه يک چشم بهمزدن بکساني که نافرماني من ميکنند مهلت نميدادم.



[ صفحه 1049]



اگر بواسطه تقواي پرهيزکاران بندگان نبود، يک قطره باران از آسمان فرود نمي فرستادم، و يک برگ سبز از زمين نمي رويانيدم، شگفتا از مردميکه اموالشان را خدا ميدانند. و آرزهاشان طولاني و عمرشان کوتاه است در عين حال چشم دارند که در جوار رحمت حق منزل کنند، در صورتيکه جز با عمل بان نميرسند، و عمل هم بدون عقل کامل نميشود نيز در کافي از ابوالجارود از امام محمد باقر عليه السلام روايت ميکند که فرمود: آنکس که انتظار او را ميکشيد نخواهيد ديد، مگر موقعي که همچون بزهاي مردني باشيد که از بس ترسيده و از زندگي خود نااميد گشته است، باک ندارد که قصاب دست روي او بگذارد و چاقي و لاغري او را بيازمايد آن موقع عزتي نداريد که از آن راه ترقي کنيد و تکيه گاهي نداريد که باو تکيه نمائيد. نيز در آن کتاب از عبد الله بن سليمان از حضرت صادق عليه السلام روايت ميکند که اميرالمومنين عليه السلام فرمود: زماني بر مردم ميايد که زناکار بناز و نعمت برسد، و فرومايه مقرب ميشود و مرد با انصاف ضعيف ميگردد. عرضکردم: يا امير المومنين اين در چه وقت است فقال اذا تسلطن النساء و سلطن الاماء و امر الصبيان فرمود: بهنگاميکه زنان و کنيزان بر امور مردم مسلط گردند و بچه ها بحکومت برسند [8] و هم در آن کتاب از علي بن سويد روايت ميکند که وقتي حضرت موسي کاظم عليه السلام در زندان بود نامه اي نوشت و مسائلي چند از حضرت پرسيد و از جمله حضرت در ميان جوابهاي او مرقوم فرمود: هر وقت يک عرب زشت روي بياباني را در ميان لشکر جراري ديدي منتظر آزادي خود و ساير مومنين و شيعيان باش، و هنگاميکه آفتاب گرفت باسمان نگاه کن و ببين خداوند با اهل ايمان چه ميکند، من با اين بيان مطالب سربسته را براي تو تفسير کردم. و صلي الله علي محمد و آله الاخيار. همچنين در کافي از معلي بن خنيس روايت کرده که گفت: در موقع ظاهر شدن و پيش از قيام بني عباس، عبد السلام بن نعيم و سدير و ديگران نامه هاي براي حضرت صادق (ع) نوشتند که: ما قدرت داريم شما را بخلافت برسانيم، نظر حضرتت



[ صفحه 1050]



چيست؟ راوي گفت: حضرت نامه ها را بزمين زد، و فرمود: اف اف من امام اينها نيستم. آيا آنها نميدانند که تا سفياني کشته نشود خلافت بما نميرسد؟ در کفايه الاثر بسندهاي پيش که در باب روايات وارده در امامت دوازده امام مذکور شد، از جابر بن عبد الله انصاري روايت کرده که پيغمبر (ص) فرمود: مهدي اين امت از ماست، در وقتيکه دنيا هرج و مرج شود، و آشوبها ظاهر گردد، راه ها بسته شود و مردم يکديگر را غارت کنند. بطوريکه نه بزرگ بر کوچک رحم کند و نه کوچک احترام بزرگ را نگاهدارد. در آنموقع خداوند مهدي ما را که نهمين امام از نسل حسين است ميفرستد تا دژهاي گمراهي و دلهاي مهر شده را بگشايد، يقوم الدين في آخر الزمان کما قمت به في اول الزمان او در آخر الزمان دين را پايدار ميکند، چنانکه من در اول زمان آن اساس آنرا پايدار ساختم [9] و زمين را پر از عدل و داد مي کند. خبر علقمه بن قيس از اميرالمومنين (ع): و هم در کفايه الاثر با اسناد سابق در همان باب از علقمه بن قيس نقل ميکند که گفت: يا اميرالمومنين عليه السلام در منبر مسجد کوفه خطبه لولو را براي ما خواند و از جمله در آخر آن فرمود: آگاه باشيد من بزودي از ميان شما ميروم و بعالم غيب رهسپار ميگردم شما منتظر فتنه امويان و سلطنت کسروي [10] و از ميان بردن چيزي که خداوند آنرا زنده نمود، و زنده کردن چيزي که خداوند آنرا از ميان برد بدعت و بيديني باشيد.



[ صفحه 1051]



پس در گوشه خانه هاي خود قرار گيريد و آتش غضا [11] را لاي دندان بگذاريد و خدا را بسيار ياد کنيد که اگر بدانيد، ياد خدا از همه چيز بزرگتر است. آنگاه فرمود: شهري در بين دجله و دجيل و فرات ساخته ميشود که آنرا زوراء ميگويند. وقتي آنرا ديديد، مي بينيد که با گچ و آخر ساخته و با طلا و نقره و لاجورد و مرمر و رخام و درهائي از چوب عاج و آبنوس و چادرها و قبه ها و پرده ها زينت داده شده، و انواع درختان ساج و عرعر و صنوبر تازه، در هر طرف آنها بچشم ميخورد و با کاخها استحکام يافته است. قبلا نيز پادشاهان بني شيصبان که بيست و چهار نفر بودند يکي پس از ديگري در آنجا آمد و رفت کرده اند و اينان: سفاح، مقلاص، جموح، خدوع، مظفر مونث، نظار، کبش، مهتور، عثار، مصطلم، مستصعب، علام، رهباني، خليع. سيار مترف، کديد، اکتب، يا اکدب، اکلب، و سيم، ضلام و عينوق ميباشند و قبه خاکي در بيابان سرخ ساخته ميشود، و بعد از آن قائم بر حق در ميان اقاليم نقاب از چهره بر ميدارد، مانند ماه تابان در ميان ستارگان فروزان. آگاه باشيد که براي آمدن او ده علامت است: علامت اول طلوع ستاره دنباله دار است که بستاره حادي نزديک ميشود، و در آنموقع هرج و مرج و شرارت روي ميدهد و اينها علامت گشايش است. ما بين هر علامتي تا علامت ديگر تعجب آور است. وقتي علامات دهگانه تمام شد اذ ذاک يظهر القمر الازهر و تمت کلمه الاخلاص در آنموقع ماه تابان ظاهر ميگردد و کلمه اخلاص لا اله الا الله که دليل بر يگانگي خداست، کامل ميشود. [12] .



[ صفحه 1052]



شيخ الطائفه در کتاب تهذيب از سالم بن ابي خديجه روايت کرده که مردي از حضرت صادق عليه السلام سوالي کرد و من هم ميشنيدم. سائل پرسيد: من نماز صبح را ميخوانم، سپس خدا را بانچه بر من واجب است ذکر مي گويم و بعد ميخواهم دراز شوم و تا طلوع آفتاب بخوابم ولي اينرا ناخوش مي دارم حضرت فرمود: براي چه گفت دوست نمي دارم که آفتاب از غير محل طلوع خود طالع شود [13] حضرت فرمود: اين پوشيده نيست نگاه کن ببين صبح از کجا طلوع ميکند، از همانجا نيز آفتاب طلوع مينمايد، اگر نماز صبح را خوانده باشي و بعد بخوابي طوري نيست و در کتاب امامت و تبصره تاليف علي بن بابويه [14] از ابوعبيده حذاء روايت



[ صفحه 1053]



ميکند که گفت: از حضرت باقر عليه السلام پرسيدم صاحب الامر کي ظهور ميکند؟ فرمود: اگر شما آرزومند هستيد که او بيايد، منکر او نشويد و هم علي بن بابويه بسند خود از موسي بن ابراهيم از امام موسي بن جعفر عليه السلام از پدرش حضرت صادق عليه السلام از پدران بزرگوارش روايت کرده که پيغمبر صلي الله عليه و آله فرمود: پيدايش بواسير و مرگ ناگهاني سکته و مرض جذام از علائم نزديک قيامت است [15] مولف: بطائني در کتاب الملاحم از ابوبصير از امام ششم روايت کرده که فرمود: خداوند بزرگتر و مکرم تر و اعظم از اين است که زمين را بدون امام عادل بگذارد، ابوبصير گفت: قربانت گردم چيزي بما اطلاع دهيد که موجب آرامش خاطر ما باشد، فرمود: اي ابو محمد مادام که بني عباس بر اريکه سلطنت تکيه زده اند، امت محمد صلي الله عليه و آله فرج و راحتي ندارند.



[ صفحه 1054]



وقتيکه دولت آنها منقرض گرديد، خداوند مردي را که از دودمان ماست و براي امت محمد صلي الله عليه و آله نگاهداشته، ظاهر گرداند تا دستور تقوي دهد و بهدايت رفتار کند و در صدور حکمش رشوه نگيرد. بخدا قسم من او را باسم خود و پدرش ميشناسم. آنگاه مردي که گردني قوي دارد و داراي دو خال سياهست بسوي ما خواهد آمد. او قائم عادل و حافظ امانت الهي است، او زمين را پر از عدل و داد ميکند چنانکه فاجران آنرا پر از ظلم و ستم کرده باشند. سيد علي بن عبد الحميد بهاء الدين نيلي در کتاب سرور اهل ايمان از بريد روايت کرده که امام محمد باقر عليه السلام بوي فرمود: اي بريد بپرهيز از پيوستن بجمعيت سرخ و سفيد گفتم: سرخ و سفيد کيست؟ فرمود: سياه و سفيد است. گفتم: سياه و سفيد کيست؟ فرمود: کسي است که پيسي دارد و از سفياني پرهيز کن و از دو نفر آواره از اولاد فلان که بمکه ميايند و اموال بمردم تقسيم مي کنند و خود را شبيه بقائم مينمايند نيز بپرهيز. همچنين از معدودي از سادات هم دوري گزين. مقصود حضرت از اين معدود پيروان زيد بن علي بن الحسين بود که عقيده ضعيفي داشتند و البته سيد بودن آنها جاي شک نيست. همچنين در کتاب مزبور از سدير از حضرت صادق عليه السلام روايت کرده که بوي فرمود: اي سدير در خانه ات قرار گير و همچون پاره گليم گوشه خانه باش و مادام که آسمان و زمين آرام است، تو نيز آرام گير. وقتي خبر رسيد که سفياني خروج کرده بسوي ما بيا، هر چند پياده بيائي. عرضکردم: قربانت گردم آيا پيش از آن خبري هست؟ فرمود: آري و با سه انگشت مبارک، اشاره کرد بطرف شام و فرمود: در آنجا سه پرچم برافراشته ميشود: يک پرچم حسني و يک پرچم اموي، و پرچم سوم



[ صفحه 1055]



قيسي است. در اثناي آن گير و دار سفياني خروج ميکند و طوري آنها را درو ميکند که تا آنروز نظير آنرا نديده باشي. و نيز در کتاب مزبور از جابر جعفي از امام محمد باقر عليه السلام روايت کرده که فرمود: اي جابر قائم ظهور نميکند مگر هنگاميکه شهرها را فتنه و آشوب فرا گرفته باشد، و مردم راه فرار بجويند ولي راهي پيدا نکنند. اين آشوب در بين حيره و کوفه واقع ميشود، کشتگان آنها کنار نهر ميماند و گوينده اي از آسمان صدا ميزند. نيز در آن کتاب از حضرت صادق عليه السلام روايت کرده که در ضمن روايت مفصلي فرمود: اينها واقع نخواهند شد مگر اينکه يکي از خوارج آل ابوسفيان خروج کند و بمدت حمل يک زن که نه ماه باشد سلنطت کند، و اين واقعه روي نميدهد مگر اينکه شخصي از اولاد شيخ خروج کند و همه جا را گردش نمايد تا در زمين نجف بقتل رسد. بخدا قسم مثل اينکه من هم اکنون نيزه ها و شمشيرها و بار و بنه آنها را مي بينم که در روز يکشنبه در کنار ديواري از ديوارهاي نجف فرو ميايند و در روز چهارشنبه دو روز بعد بشهادت ميرسد. و هم در کتاب مزبور از ابوحمزه ثمالي روايت کرده که گفت: از حضرت امام باقر عليه السلام شنيدم ميفرمود: وقتي که از کشمکش و اختلافات داخلي شام اطلاع يافتيد بايد از شام گريخت، زيرا آشوب و جنگ در آنجاست عرضکردم: بکدام شهر فرار کنيم؟ فرمود: بمکه زيرا مکه در آنروز امن ترين شهرهاست که مردم از هر سو بانجا پناهنده ميشوند. عرضکردم: کوفه چطور؟ فرمود: مردم در کوفه چها خواهند ديد؟ مردان بسيار در آنجا کشته ميشوند، مگر يک نفر شامي که سالم ميماند. ولي واي بر کسانيکه در اطراف کوفه باشند چه سختيها بانها ميرسد، مردان و زنان در آنجا اسير ميشوند، آسوده ترين مردم کساني هستند که در آنموقع از نهر فرات عبور کنند و کسانيکه اصلا در آنجا حاضر نباشند.



[ صفحه 1056]



عرضکردم: ساکنين سواد کوفه را چطور مي بينيد؟ حضرت با دست مبارک اشاره کردند که خطري بانها نميرسد. سپس فرمود: بيرون رفتن از آنجا بهتر از توقف در آنجاست. عرضکردم: اين واقعه چقدر طور ميکشد؟ فرمود: در يک لحظه از روز. عرضکردم: کسانيکه اسير و گرفتار ميشوند چه حالي دارند؟ فرمود: باکي نخواهند داشت. زيرا بزودي مردمي که نزد اهل کوفه ارزشي ندارند آنها را نجات مي دهند، و بجاي ديگر نميبرند. هم در آن کتاب از ابوبصير نقل کرده که گفت: از حضرت صادق عليه السلام پرسيدم ماه رجب، چا ماهي بوده است؟ فرمود: ماه رجب را مردم عهد جاهليت بزرگ مي داشتند و آنرا شهر اصم مي ناميدند. سپس ساير ماهها را حضرت بدينگونه شرح داد. در ماه شعبان کارها از هم جدا شد، ماه رمضان ماه خداست، در آن ماه است که صاحب شما را بنام خود و پدرش صدا ميزنند. در ماه شوال کار دشمنان ما بالا ميگيرد، و در ذي العقده مي نشينند ماه ذي الحجه ماه خون است که مسلمانان قرباني مي کنند، و محرم ماهي است که در آن حلال حرام و حرام حلال ميگردد، و در ماه صفر و بيع خواري و رسوائي و امر عظيمي روي مي دهد و جمادي ماهي است که از اول تا آخر پيروزي است. و نيز از حضرمي روايت کرده که گفت: بحضرت صادق عليه السلام عرضکردم: وقتي سفياني خروج کرد ما چکنيم؟ فرمود: سران مردان بايد خود را از وي مخفي نگاهدارند، و زنان و بچه ها خطري نمي بينند، وقتي سفياني بولايات پنجگانه يعني ايالت شام غلبه يافت بجاني صاحب خود روي آوريد.


پاورقي

[1] کتاب جامع الاخبار از کتب مشهور و نفيس اخبار ماست. مولف در فصل اول مقدمه ي جلد يکم بحار الانوار مي نويسد: کساني که جامع الاخبار را تاليف شيخ صدوق مي دانند اشتباه نموده اند زيرا مولف اين کتاب خود با پنج واسطه از شيخ صدوق روايت مي کند صفحه 10

بعضي گمان کرده اند تاليف مولف مکارم الاخلاق است و احتمال هم دارد که تاليف علي بن سعد خياط باشد زيرا شيخ منتجب الدين در فهرست مي نويسد:‌فقيه صالح ابوالحسن علي بن ابي سعد بن ابي الفرج خياط؛ عالم پرهيز کار واعظ او راست کتاب الجامع في الاخبار

و نيز از بعضي موارد آن کتاب معلوم مي شود که نام مولف آن محمد بن محمد شعيري است صفحه 123 و در مورد ديگر صفحه 10 وي بيک واسطه از شيخ جعفر بن محمد دوريستي روايت مي کند مقدمه علامه مفضال آقاي حاج شيخ آقا بزرگ تهراني بر جامع الاخبار.

[2] برک بي خار کنايه از رفاه و آسايش مردم است و برک و خار کنايه از رفاه و سختي است و خار بدون برک سختي و مشقت مطلق است.

[3] مي بينيم که امروز مساجد جايگاه انتخابات و رأي ريزي و عربده کشي انتخابات چيان است.

[4] سوره انعام آيه 65 چون اين آيه ي شريفه در تاييد علائم آخر الزمان آمده است، بخوبي مي توان آنرا با وضع کنوني جهان تطبيق کرد.

باد سرخ و مسخ شدن يا سنگ باران، همه علائم جنگ کنوني است و آيه ي شريفه هم مؤيد آنست.

عذابي که از بالا مي آيد، بمباران يا سنگ باران است و عذابي که اززير مي آيد رگبارهاي ضد هوائي است که با شليک آن هواپيماها و سرنشينان آن مانند تگرگ فرو مي ريزد. در نتيجه اين عذاب دردناک تمدن و اجتماع از هم پاشيده مي شوند و ساکنان شهرها پراکنده و در بدر مي گردند.

اين آيه و روايت با جنگ اتمي بهتر تطبيق مي کند، بخصوص که مي نويسند: بازماندگان بمباران اتمي جزيره ي هيروشيما ژاپن؛ بر اثر تشعشعات اتمي قيافه اولي خود را از دست داده و بهيئت ديگر درآمده اند. و امروز جهانگردان از مسافتهاي دور بديدار آنها مي روند؛ آيا اين باد سرخ نيست که در نتيجه مردم مسخ مي شوند؟!.

[5] لازم بتوضيح نيست!.

[6] لازم بتوضيح نيست!.

[7] سوره مومنون آيه 117.

[8] درود بر روح پرفتوح مولاي متقيان با اين اخبار غيبي معجز نظام خود که از 14 قرن پيش عصر پر آشوب و خنده آور ما را مي نگريسته است و از آن خبر داده است.

[9] اين موضوع با صراحت مي رساند که امام زمان دين اسلام را پايدار نموده و آنرا رونق مي دهد چون الف و لام الدين عهد است و معهود هم دين مقدس اسلام است.

[10] عرب بپادشاهان ايران کسري مي گفتند در اين جا مقصود معاويه و خلفاي بعد از اوست که خلافت اسلامي را بصورت سلطنت شاهان ايراني با تجمل هر چه بيشتر درآوردند.

[11] نام درختي است که قبلا شرح داده شد و کنايه از حفظ زبان از خطر است.

[12] ستاره ي دنباله دار را مردم در سال 1914 ميلادي قبل از جنگ جهاني اول ديدند و بعد از آن هم هرج و مرج و بدبختي و مصائب بسياري بوقوع پيوست که تا کنون هم باقي است.

کامل شدن معني کلمه اخلاص که توحيد و يگانگي خدا باشد هم دليل است که ماديها و تشکيلات آنها از ميان خواهد رفت و بکلي نابود مي گردند کتاب من ذا تاليف مرحوم خالصي زاده.

آري اين روايت با صراحت مي رساند که بعد از ظهور مهدي موعود جهان، ديني جز دين مقدس اسلام که مردم را دعوت به يگانگي خداوند و کلمه اخلاص و ايمان خالص مي کند، در جهان نمي ماند و سرانجام تمام ماديها و مرامهاي ضد خدا از ميان خواهد رفت.

[13] شايد مقصود از نقل اين روايت در اين باب اين بوده که سائل عقيده داشته که يکي از علائم ظهور مهدي موعود طلوع آفتاب از سمت مغرب است. چنانکه در ضمن اخبار سابق گذشت و احتمال مي داده که امام ششم همان مهدي موعود است و لذا حضرت هم طوري بوي جواب دادند که او را از اين فکر منصرف کنند.

[14] کتاب امامت و تبصره تاليف فقيه عظيم الشان علي بن حسين بن موسي بن بابويه قمي پدر بزرگوار شيخ صدوق و مدفون در قم است.

علي بن بابويه از مشايخ نامدار و تجار قم و بگفته ابن نديم وي داراي دويست جلد تاليف و تصنيف بوده است.

مولف در فصل دوم مقدمه جلد يکم بحار در بيان توثيق مصادر بحار مي نويسد کتاب امامت مولفش از اعاظم محدثين و فقهاء است. دانشمندان ما فتاواي او را از جمله اخبار مي شمارند!

يک نسخه قديمي و تصحيح شده ي اين کتاب بدست ما رسيده و مشتمل بر اخبار شريف و محکم و اسانيد معتبره است که خود حاکي از جلالت قدر مولف آن مي باشد

و هم مولف در فصل اول مقدمه بحار که مصادر کتاب را نقل مي کند ضمن اين که آنرا تاليف علي بن بابويه مي داند مي گويد: از بعضي قرائن استفاده مي شود که آن کتاب تاليف شيخ ثقه بزرگوار؛ هارون بن موسي تلعکبري رحمة الله عليه است؟.

[15] شيوع بيماري بواسير و مرگ ناگهاني سکته و جذام، در عصر کنوني بهترين گواه بر درستي اين خبر غيبي پيغمبر اکرم و ائمه اطهار سلام الله عليهم اجمعين است.