جواب اسحاق بن يعقوب


و نيز در احتجاج طبرسي از شيخ کليني و او از اسحاق بن يعقوب نقل ميکند که گفت: من از محمد بن عثمان رحمه الله عليه [1] خواهش کردم نامه مرا که مشتمل بر پاره اي از مسائل مشکله است بناحيه مقدسه تقديم کند بعد از آنکه وي پذيرفت و تقديم کرد توقيعي بدين مضمون در جواب سوالات من بخط مولي صاحب الزمان عليه السلام بافتخارم صادر گشت.



[ صفحه 1251]



خداوند تو را هدايت کند و بر اعتقاد حق ثابت بدارد اما اينکه پرسيده اي که بعضي از افراد خاندان ما سادات و عموزادگان ما منکر وجود من هستند، بدانکه بين خداوند و هيچکس قرابت و خويشي نيست هر کس منکر وجود من باشد از من نيست و راهي که او ميرود راه پسر نوح است. [2] و راهي را که عمويم جعفر و اولاد او نسبت بمن پيش گرفته اند، راه برادران يوسف است اما فقاع آبجو نوشيدنش حرام است ولي نوشيدن شلماب اشکالي ندارد، و ما اموالي که شما بما ميرسانيد، ما آنرا براي پاک شدن شما از گناهان قبول ميکنيم. بنابراين هر کس ميخواهد بما برساند و هر کس نميخواهد قطع کند، آنچه خداوند بما داده است از آنچه شما ميدهيد بهتر است. و اما ظهور فرج، بسته باراده خداست. آنها که وقت آنرا تعيين ميکنند دروغگو هستند و اما کسيکه عقيده دارد که حسين عليه السلام کشته نشده، عقيده وي کفر و تکذيب حقيقت است و ضلالت و گمراهي ميباشد. و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الي رواه حديثنا فانهم حجتي عليکم و انا حجه الله عليهم: يعني حوادثي که براي شما پيش ميايد، براي دانستن حکم آنها رجوع کنيد براويان حديث ما [3] زيرا آنها حجت من بر شما هستند، و من حجت خدا بر آنها ميباشم. و اما محمد بن عثمان عمري که خداوند از وي و پيش از او از پدرش خشنود گردد، مورد وثوق من و نوشته او نوشته من است و اما محمد بن علي بن مهزيار اهوازي، عنقريب خدا دل او را صلاح ميگرداند و شک را از وي برطرف ميسازد و اما آنمالي را که براي ما فرستاده اي، نميتواند مورد قبول ما واقع شود.



[ صفحه 1252]



مگر اينکه از حرام پاک و پاکيزه گردد، پول زن خواننده، هم حرام است. و اما محمد بن شاذان بن نعيم، او مردي از دوستان ما اهلبيت است. و اما ابو الخطاب محمد بن ابي زينب اجدع، پس او و اصحاب او همه ملعون هستند، و تو با آنها که عقيده اينان را دارند، نشست و برخاست مکن. زيرا من از آنها بيزارم و پدران من هم از آنها بيزار بوده اند و اما کسانيکه اموال ما را ميگيرند، اگر چيزي از آنرا براي خود حلال بدانند و بخورند، مثل اينست که آتش خورده اند، و اما خمس براي شيعيان ما مباح است و براي ايشان تا هنگام ظهور ما حلال گشته است. تا بواسطه آن ولادتشان پاک باشد و پليد نشوند. و اما مردمي که از فرستادن آن اموال بنزد ما پشيمان شدند و در دين خدا شک کردند هر کس بخواهد آنچه بما داده بوي پس ميدهيم و ما احتياجي به بخشش مردمي که درباره ما شک دارند نداريم و اما علت غيبتي که بوقوع پيوسته، خداوند ميفرمايد: يا ايها الذين آمنوا لا تسئلوا عن اشياء ان تبد لکم تسوکم يعني: اي کسانيکه ايمان آورده ايد از چيزهائي که اگر براي شما آشکارا شود شما را آزرده ميکند، سوال ننمائيد: هر يک از پدران من در زمان خود بيعت سلطان طاغي زمان خود را بگردن گرفت، ولي من زماني که ظهور ميکنم، بيعت هيچ يک از طاغيان روزگار را بگردن ندارم. [4] .



[ صفحه 1253]



و اما کيفيت انتفاعي که مردم در غيبتم از من ميبرند، مانند انتفاع از آفتاب پنهان در ابرهاست، من امان مردم روي زمين هستم، همانطور که ستارگان امان اهل آسمان ميباشند پس درهاي سوال را از چيزهائي که مورد لزوم نيست، ببنديد و خود را براي دانستن چيزهائي که از شما نخواسته اند، بمشقت نياندازيد، زياد دعا کنيد براي تعجيل فرج، زيرا دعا کردن در تعجيل فرج خود فرج است و السلام عليک يا اسحق بن يعقوب و علي من اتبع الهدي در غيبت شيخ طوسي از علما از ابن قولويه و ابو غالب زراري و غير آنها از کليني از اسحاق بن يعقوب نيز اين توقيع را نقل کرده است. و در کمال الدين هم از ابن عصام از کليني روايت شده است.


پاورقي

[1] نائب دوم حضرت امام زمان عليه السلام.

[2]



پسر نوح با بدان بنشست

خاندان نبوتش گم شد



.

[3] اين راويان در زمان بعد ازغيبت منحصر بفقها و مجتهدين و مراجع تقليد شيعه است.

زيرا آنها در سايه اجتهاد و تسلط مدارک احکام از هر کس ديگر در استنباط احکام شرعي استاد ترند و بعبارت ديگر کارشناس اين فن هستند.

[4] در صفحه 1067 گفتيم: که تطبيق اين معني به ميرزا علي محمد شيرازي که بهائيان از آن سوء استفاده نموده، هيچگونه مناسبتي ندارد. زيرا اولا سيد باب مخالفتي با سلطان زمان خود محمد شاه قاجار ننمود. بلکه در دست او اسير و دربدر مي گردد، در شيراز از ادعاي خود بيزاري جست و در زندان توبه نامه نوشت. و آخر هم تير باران گرديد. بعلاوه در اين جا مي خوانيد که امام زمان حجت بن الحسن العسکري يعني امام غائب شيعيان سخن مي گويد.

ولي فرقه بهائي که عقيده بامامت پسر امام حسن عسکري وامام غائب ندارد. اين امام که بيعت کسي را بگردن نمي گيرد، کجا و پسر ميرزا رضاي بزاز شيرازي؛ امام زمان تيره بخت بابي و بهائي و ازلي کجا - چه نسبت خاک را با عالم پاک؟.