حکايت 084


خبر داد ما را عالم عامل و فاضل کامل قدوة الاتقياء و زين الصلحاء سيد محمد بن العالم سيد هاشم بن مير شجاعت علي موسوي رضوي نجفي معروف به سندي که از اتقياي علما و ائمه جماعت حرم امير المومنين عليه السلام است و او را خبرتي است در بسياري از علوم متعارفه و غريبه نقل کرد که مرد صالحي بود که او را حاجي عبدالله واعظ مي گفتند و او بسيار تردد مي کرد به مسجد سهله ومسجد کوفه و نقل کرد باري من عالم ثقه، شيخ باقر بن شيخ هادي کاظمي، مجاور نجف اشرف و او عالم بود در مقدمات و علم قرائت و بعضي از علم جفر و دارا بود ملکه اجتهاد مطلق را و لکن به جهت تحصيل امر معاش زياده از مقدار حاجت اجتهاد نمي کرد و قاري تعزيه بود و امام جماعت نقل کرد از شيخ مهدي زريجا. وي گفت: وقتي در مسجد کوفه



[ صفحه 625]



بودم پس ديدم آن عبد صالح، حاجب عبد الله، را که عازم نجف شده بعد از نصف شب که در اول روز به آنجا برسد پس من به همراه او رفتم. چون رسيديم به چاهي که در وسط راه است شيري را ديديم که در وسط راه نشسته وصحرا خالي از مترددين غير از من و او پس من ايستادم. گفت: تو را چه شده؟ گفتم اين شير است گفت بيا و باک مدار. گفتم: چگونه مي شود اين؟ پس اصرار کرد. امتناع نمودم گفت: هرگاه ديدي مرا که رسيدم به او و در مقابلش استادم و مرا اذيت نکرد خواهي رفت؟ گفتم: آري. پس، پيش افتاد و نزديک شير رفت و دست خود را بر پيشاني او گذاشت پس من چون چنين ديدم به سرعت شتافتم با ترس و بيم از او و شير گذشتم. پس او به من ملحق و شير در مکان خود باقي ماند. شيخ باقر گفت: وقتي در ايام جواني با خال خودم شيخ محمد قاري مصنف سه کتاب در علم قرائت و مؤلف کتاب تعزيه رفتيم به مسجد سهله و در آن زمان موحش بود و اين عمارتهاي جديد را نداشت و راه ميان مسجد سهله و کوفه بسيار صعب بود قبل از آن که آن را اصلاح کنند. پس چون در مقام مهدي عليه السلام نماز تحيت را به جاي آورديم، خال من سبيل و کيسه توتون خود را فراموش کرد چون بيرون رفتيم و به در مسجد رسيديم متذکر شد. پس يک جمره آتش بزرگي ديدم که مشتعل بود در وسط مقام. پس ترسيدم و هراسان بيرون رفتم. خالم چون مرا هراسان ديد پرسيد ترا چه شده؟ پس خبر جمره آتش را به او دادم. پس به من گفت مي رسيم به مسجد کوفه و از عبد صالح حاجي عبد الله مي پرسيم زيرا که او بسيار تردد کرده به آن مقام و نبايد



[ صفحه 626]



خالي باشد از علم به آن چون خالم از او سوال کرد. گفت بسيار اوقات شده که آن جمره آتش را در خصوص مقام مهدي عليه السلام ديدم نه در ساير مقامامت و زاويه ها.