صبيحه 11


در بصائر الدرجات باسناد خود از حضرت باقر روايت نموده که فرمود روزي رسولخدا درحالتيکه جماعتي از اصحاب در خدمتش بودند بدرگاه الهي عرضنمود در آنحال اصحاب عرض کردند يا رسول الله آيا ما برادران تو نيستيم فرمودند نه شما اصحاب من هستيد و برادران من جماعتي هستند که در آخر الزمان ميباشند ايشانند که بمن ايمان مياورند و حال آنکه مرا نديده اند بدرستيکه خدايتعالي ايشانرا بنامهاي خودشان و نامهاي پدرانشان پيش از آنکه ايشانرا از پشتهاي پدران و بچه دانهاي مادران بيرون آورد بمن شناسانيد هر آينه باقي بودن هر يکي از ايشان بر سر دين خود شديدتر و دشوارتر است از خرط قتاد در شب تار يا اينکه هر کسي از ايشان که در سر دين خود باشد مانند کسي استکه اخگر درخت غضا را در دستش نگاه دارد ايشان مانند آن چراغهاي شب تارند خداوند عالم همه ايشانرا از فتنه هاي تيره و تار نجات ميدهد اين ناچيز گويد که در ترجمه جلد سيزدهم بحار است که مترجم گويد که درخت غضا بنابر آنچه که نقلشده درختي استکه آتش آن بغايت تيز ميشود که از شدت گرمي و تيزي تا چهل روز خواموش نميباشد پس اخگر آنرا بسبب تيزيش بدست گرفتن بغايت دشوار است و از اين جهه رسولخدا باقي بودن برادران خود را در سر دين خودشان بان تشبيه نمود و في المجمع الغضا بالقصر شجر ذو شوک و خشبه من اصلب الخشب و لذا يکون في فحمه صلابه و کذا في غيره من کتب اللغه.