نجمه 04


بدانکه چهارم از تکاليف عباد در زمان غيبت صدقه دادنست بانچه ميسر شود در هر وقت براي حفظ وجود مبارک امام عصر عليه السلام و ما اينمطلب را در کتاب کلمه طيبه توضيح نموديم باينکه هر صدقه که انسان ميدهد بهر کس براي هر فائده و غرضيکه در نظر گرفته يا براي نفس خود است يا براي محبوب عزيزيکه گرامي است در نزد او و متوقف است بحسب ظاهر اصلاح بسياري از امور معاش و معاد او بوجود و سلامتي او چون معلم ناصح و والدين و فرزند و عيال واخوان و امثال ايشان مثلا در حالت مرض يا سفر کردن يکي از ايشان صدقه ميدهد بجهه صحه و سلامتي او و خير آن بالاخره راجع ميشود بخود چه صحت عالم سبب سلامتي دين او است و سلامتي فرزند باعث قلت يا برطرفشدن زحمت و کلفت و بقاي نام نيک او و استمرار طلب مغفرت براي او است و هکذا و چون ببرهان عقل و نقل و وجدان هيچ نفسي عزيزتر و گرامي تر نيست و نبايد باشداز وجود مقدس امام عصر بلکه محبوبتر از نفس خويش که اگر چنين نباشد در ايمان ضعف و نقصان و در اعتقاد خلل وسستي است چنانچه باسانيد معتبره از رسولخدا صلي الله عليه و اله مروي است که فرمود ايمان نياورده احداي از شما تا اينکه بوده باشم من و اهلبيت من محبوبتر نزد او از جان و فرزند و تمام مردم و چگونه خير نباشد و حال آنکه وجود و حيات و دين و عقل و صحت و عافيت و ساير نعم ظاهريه و باطنيه تمام موجودات از پرتو آنوجود مقدس و اوصياء او است صلوات الله عليهم و چون ناموس عصر و مدار دهر و منير آفتاب و ماه و صاحب اينقصر و بارگاه و سبب آراي زمين و سير افلاک و رونق دنيا از سمک تا سماک حاضر در قلوب اخيار و غايب از مردمک اغيار در اين اعصار حضرت حجه بن الحسن صلوات الله عليهما است و جامه صحت و عافيت اندازه قامه موزون



[ صفحه 26]



آن نفس مقدس و شايسته قد معتدل آنذات اقدس است پس بر تمامي خودپرستان که تمامي اهتمامشان در حفظ و حراست و سلامتي نفس خويش است چه رسد بانانکه جز آنوجود مقدس کسيرا لايق هستي و سزاوار عافيت و تندرستي ندانند لازم و متحتم است که مقصود اولي و غرض اهم ايشان از چنگ زدن به دامان هر وسيله و سببي که براي بقاي صحت و استجلاب عافيت و قضاي حاجت و دفع بليت مقرر شده چوندعا و تضرع و تصدق و توسل سلامتي و حفظ آنوجود مقدس باشد و از مضامين ادعيه سابقه و آنچه ذکر نکرديم معلوم ميشود شدت اهتمام و تاکيد در طلب حفظ و سلامتي آنوجود معظم ارواحنا فداه از شر جن و انس و طول عمر و ساير نعم الهيه دنيويه و اخرويه بلکه گذشت که سالها قبل از ولادت آنمولود مبارک در عقب نماز و غير آن چنين ميکردند و فرقي نيست در وسيله ميان دعا و صدقه و از اينجا است که سيد جليل علي بن طاوس که افعال و اقوال او در امثال اينمقام مقبول و متبع بلکه برهان و حجه است در کتاب کشف المحجه بعد از وصاياي چندي بفرزندش و امر بتمسک و راستي درموالاه آن جناب فرموده که مقدم دار حوائج آن جناب را بر حوائج خود در وقتيکه نماز حاجه ميخواني و صدقه از جانب او را پيش از صدقه از جانب خود و از هر کس که گرامي است نزد تو و دعا کردن براي آن جناب را پيش از دعاي براي خود و مقدم دار آن جناب را در هرچيز که اينعمل وفا است براي او يعني وفا است بعقد بيعت و عهد بندگي که بستي يا او و مقتضي است بر اقبال او را بر تو و احسان آن جناب را بسوي تو الخ و در کتاب امان الاخطار در ضمن دعائيکه براي صدقه دادن وقت سفر کردن ذکر کرده چنين فرمود اللهم ان هذه لک و منک و هي صدقه عن مولانا م ح م د عجل الله فرجه و صلي عليه بين اسفاره و حرکاته و سکنايه في ساعات ليله و نهاره و صدقه عما بعينه امره و ما لايعينه و ما يضمنه و ما يخلفه و مخفي نماند که رسولخدا و ائمه طاهرين صلوات الله عليهم بجهه سلامتي و حفظ وجود مقدس خود از شر ارضي و سمائي و جني و انسي و براي جلب منافع دنيويه و اخرويه در صبح و شام و نيم شب و اول ماه و اول سفر و غير اينها از حالات و اوقات صدقه ميدادند و در آن اهتمام داشتند چنانچه اخبار آن در کلمه طيبه استيفا شده با علم ايشان به منايا و بلايا و اجال و ساير حوادث و هر کدام براي ديگري ميدادند و در اينجهه فرقي نباشد در صدقه دادن خود براي دفع بليه يا دادن يکي از دعايا براي براي دفع آن بليه از آنوجود مقدس جز در دارا بودن اول تمامي شروط تاثير صدقه را و تخلف بسياري از آن در بسياري از صدقه ديگران و اينمانع نتواند شد از حجان اينفعل و اداي تکليف پس توهم نرود که حضرت حجه عليه السلام مستغني و بي نياز بلکه منزه و مبراست از صدقه رعايا چه اين تکليف از شئون بندگي و اداي حق بزرگي و تربيت آن جنابست پس هر چه مقام ولي منعم بالاتر و مرتبه رعيت پست تر اهتمام اين تکليف و سايرآداب عبوديت بيشتر خواهد بود چنانچه بر صاحب دانش پوشيده نيست.