زيارت شهدا


به اسنادمان از جدم ابي جعفر محمد بن حسن طوسي [رحمه الله عليه] روايت شديم. گفت: شيخ ابو عبدالله محمد بن احمد بن عياش ما را حديث کرد. گفت: شيخ پرهيزگار ابومنصور بن عبدالمنعم بن نعمان بغدادي [رحمه الله عليه] مرا حديث کرد. گفت: از ناحيه - مقدسه - در سال 252 به دست شيخ محمد بن غالب اصفهاني در هنگام وفات پدرم [رحمه الله عليه] خارج گرديد، در حالي که من نوجوان بودم و نوشتم که به من در زيارت مولايم ابي عبدالله عليه السلام و زيارت شهدا اجازه فرما. پس از حضور حضرتش برايم خارج گرديد:



[ صفحه 25]



بنام خداي بخشنده بخشايشگر هر گاه خواستي شهدا رضوان الله عليهم را زيارت کني نزد [پائين] پاهاي حسين عليه السلام بايست، و آنجا قبر علي بن الحسين صلوات الله عليهما مي باشد. پس رويت را به طرف قبله کن. پس آنجا مکان و محدوده شهدا است، و به علي بن الحسين عليه السلام اشاره کن و بگو:

[1] سلام بر تو اي اولين کشته از نسل بهترين فرزند از سلاله ابراهيم خيل، درود خدا بر تو و بر پدرت باد، آنگاه که درباره تو گفت: خدا بکشد قومي را که تو را کشت. اي پسرم چه چيز ايشان را بر (خداي) بخشنده و به بريدن حرمت رسول جري نمود. بر دنيا پس از تو نابودي باد. گوئي که من [مي بينم] که تو در پيش روي او (حسين عليه السلام) جنگيدي و به دشمنان گفتي: من علي فرزند حسين بن علي هستم. و ما به خانه خدا سوگند که به پيامبر شايسته تريم.



[ صفحه 27]



شما را با نيزه مي زنم تا اينکه خم شود. (و) بر شما شمشير را فرود مي آورم، (و) از پدرم حمايت مي کنم. (ضربتي فرود مي آورم آن هم) ضربت زدن جوان هاشمي عرب (سيرت)، بخدا سوگند فرزند پدر ناشناخته، درباره ما نمي تواند فرمان براند. تا اينکه مرگت فرا رسيد و مالک (وجود)ات را ديدار کردي. گواهي مي دهم که تو بر خدا و رسولش شايسته تري مي باشي. و همانا تو فرزند رسولش و پسر حجت و امين او هستي، خدا نسبت به تو در باره قاتلت مره بن منقذ بن نعمان عبدي حکم نمايد. خدا بر او نفرين فرستد و خوار نمايد و تمام کساني که در کشتن تو با او همراهي کردند. و بر عليه تو او را ياري کردند (نفرين فرستد). و خدا ما را از کساني قرار دهد که ترا ديدار مي کنند و با تو دوستي مي نمايند و با نيايت و پدرت و عمويت و برادرت و مادر مظلومت (فاطمه زهرا) دوستي و همنشيني مي کنند. و به سوي خدا از کشندگانت بيزاري مي جويم. و از خدا دوستي و همنشيني با تو را در خانه جاودانگي درخواست مي کنم. و به سوي خدا از دشمنانت، همان کافران تکذيب کننده بيزاري مي جويم. سلام و آسايش و رحمت و برکتهاي خدا بر تو باد.

[2] سلام بر عبدالله بن حسين، کودک شيرخوار تير خورده به زمين افتاده به خون غلتيده، (که) خونش بسوي آسمان بالا رفته و در آغوش پدرش به وسيله تير ذبح شده است



[ صفحه 29]



خدا تيرانداز به او پژمرده کننده اش حرمله بن کاهل اسدي را لعنت کند.

[3] سلام بر عبدالله فرزند امير مومنان، گرفتار به بلا و آزمايش، و نداگر به ولايت و حاکميت (برادرش و خاندانش) در پهنه کربلا، که از پيش رو و پشت سر به وسيله دشمنان بر او زخم وارد شده (بود) خدا قاتل او هاني بن ثبيت حضرمي را لعنت کند.

[4] سلام بر عباس فرزند امير مومنان، که به جانش برادرش را همياري و کمک کننده (بود و) از امروزش براي فردايش بهره ها برد، (آن) فدا کننده (خود براي امامش) و نگاهبان شتابگر به سوي او با (مشک) آبش، (که) دو دستش بريده شده، خدا قاتلانش يزيد بن وقاد، و حکيم بن طفيل طائي را لعنت کند.

[5] سلام بر جعفر فرزند امير مومنان شکيباي بر نفس اش و حسابگر (کردارهايش)، و به تنهائي از زادگاههاي (خويش) دور شده، تسليم جنگ شده پيشتازي در ستيز گرفته، (که) به خاطر زيادي دشمنان و مردمان حمله ور بر او شکست خورده است. خدا قاتلش هاني بن ثبيت حضرمي را لعنت کند.

[6] سلام بر عثمان فرزند امير مومنان همنام عثمان بن مظعون، خدا تيرزنندگانش خولي بن يزيد اصبحي ايادي و اباني دارمي را لعنت کند.



[ صفحه 31]



[7] سلام بر محمد فرزند امير مومنان کشته شده به وسيله اباني دارمي که خدا او را لعنت کناد و عذاب دردناک را بر او بيفزايد، و درود و توجه خدا بر تو اي محمد و بر اهل بيت شکيبايت.

[8] سلام بر ابي بکر فرزند حسن [پاکيزه دوستدار خدا]، که به وسيله (سه شعبه) که از کمان رها شده باشد، تير خورده است. خدا قاتلش عبدالله بن عقبه غنوي را لعنت کند.

[9] سلام بر عبدالله فرزند حسن بن علي [پاکيزه] خدا قاتلش و تيرانداز به او حرمله بن کاهل اسدي را لعنت کند.

[10] سلام بر قاسم فرزند حسن بن علي (آنکه) جثه اش ضربت خورده و ابزار جنگي اش به تاراج رفته، آنگاه که عمويش حسين (عليه السلام) را فرا خواند، عمويش بسان عقاب تيز پرواز بسوي او شتافت، و مردم را از کنار او دور کرد، و خود را به او رسانيد، در حالي که او - قاسم - پاهايش را (از شدت زخمها) به زمين مي کشيد. و حسين عليه السلام مي فرمود: گروهي که ترا کشتند (هماناني که) در روز قيامت نيايت و پدرت با ايشان دشمني مي کنند را خدا از رحمت خويش دورشان کناد. سپس فرمود: به خدا سوگند بر عمويت گران است که تو او را بخواني ولي او



[ صفحه 33]



ترا جواب نگويد، يا بسوي تو آيد و به تو رو کند، در حالي که تو کشته شده و مورد حمله قرار گرفته (باشي). پس (اين شتافتن عمويت بسوي تو) در روزي که ستم کنندگان به او زياده شده و ياري کننده اش اندک مي باشد، ترا سود نمي بخشد. خدا در روزي که شما دو نفر را گرد هم مي آورد، مرا همراه شما دو نفر قرار دهد و مرا در سکونت گاه شما ساکنم گرداند، و خدا کشنده ات عمرو بن سعد بن نفيل ازدي را لعنت کند و به دوزخ افکند و برايش عذابي دردناک آماده کند.

[11] سلام بر عون فرزند عبدالله بن جعفر [پرواز کننده در بهشت ها]، همراه و همگام ايمان، همسفر با خويشان، نصيحت گر براي (خداي) بخشنده، همتاي مثاني و قرآن، خدا قاتلش عبدالله بن قطبه نبهاني را لعنت کند.

[12] سلام بر محمد فرزند عبدالله بن جعفر شهودگر جايگاه پدرش، دنبال رو برادرش و نگاهدارش به وسيله بدنش، خدا قاتلش عامر بن نهشل تميمي را لعنت کند.

[13] سلام بر جعفر بن عقيل، خدا قاتلش (و تيرانداز به او) بشر بن خوط همداني را لعنت کند.

[14] سلام بر عبدالرحمن بن عقيل، خدا قاتلش و



[ صفحه 35]



به او) بشر بن خوط همداني را لعنت کند.

[14] سلام بر عبدالرحمن بن عقيل، خدا قاتلش و تيرانداز به او عمر بن خالد بن اسد جهني را لعنت کند.

[15] سلام بر کشته شده فرزند کشته شده، عبدالله بن مسلم بن عقيل و خدا قاتلش عامر بن صعصعه را لعنت کند و گفته شده اسد بن مالک.

[16] سلام بر ابي عبدالله فرزند مسلم بن عقيل و خدا قاتلش و تيرانداز به او عمرو بن صبيح صيداوي را لعنت کند.

[17] سلام بر محمد فرزند ابيب سعيد بن عقيل و خدا قاتلش لقيط بن ناشر جهني را لعنت کند.

[18] سلام بر سليمان غلام حسين بن امير المومنين و خدا قاتلش سليمان بن عوف حضرمي را لعنت کند.

[19] سلام بر قارب غلام حسين بن علي.

[20] سلام بر منجح غلام حسين بن علي.

[21] سلام بر مسلم بن عوسجه اسدي، همان گوينده به حسين (عليه السلام) آنگاه که حضرتش به او اجازه بازگشت داد: آيا ما از تو روي برتابيم و براي خدا در بجا نياوردن حق



[ صفحه 37]



تو چه بهانه اي بياوريم، نه بخدا سوگند (روي برنتابم) تا اينکه نيزه ام را در سينه هايشان خرد کنم، و تا آنگاه که اين شمشير در دستم باشد، آنرا بر ايشان مي کوبم، و از تو جدا نمي شوم. و اگر اسلحه اي نداشته باشم تا به وسيله آن با ايشان کارزار کنم، به آنها سنگ پرتاب مي کنم. و از تو جدا نمي شوم تا اينکه همراه تو بميرم. و تو اول کسي هستي که جانش را بفروخت، و اولين شهيد از شهيدان خدا هستي که پيمان خويش را به انجام رسانيدند. پس به خداي کعبه که رستگار شدي. خدا به پايداريت و کمکت بر امام خود پاداش فراوان دهاد، هنگامي که (حضرتش) به سوي تو آمد و تو به زمين افتاده بودي. پس فرمود: خدا ترا اي مسلم بن عوسجه رحمت کناد و (اين آيه) را قرائت کرد: و از ايشان کساني هستند که پيمان خويش را به انجام رسانيدند، و از ايشان گروهي هستند که چشم انتظارند و چيزي را بجاي آن دگرگون نمي کنند. (سوره احزاب آيه 23) خدا شرکت کنندگان در کشتنت عبدالله ضبابي و عبدالله بن خشکاره بجلي را لعنت کند.

[22] سلام بر سعد بن عبدالله حنفي گوينده به حسين (عليه السلام) در هنگامي که به او در بازگشتن اجازه داد:



[ صفحه 39]



ترا رها نمي کنيم تا اين که خدا بداند که همانا ما پنهاني رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم را در حق تو پاس داشته ايم. به خدا سوگند اگر بدانم کشته مي شوم، سپس زنده مي شوم، سپس به آتش سوزانيده مي شوم، سپس در هوا پراکنده مي شوم، و اين کار را هفتاد مرتبه با من انجام مي دهند، از تو دست نمي کشم تا اينکه مرگم در پيش رويت فرا رسد. و چرا اين کار را نکنم در حالي که اين يک بار مردن يا کشته شدن است. و سپس (بعد از آن) کرامتي است که براي آن نهايتي نيست. پس مرگت را ديدار کردي و امامت را ياري نمودي، و در خانه هميشگي از سوي خدا کرامت (بيکران) را ملاقات کردي. خدا ما را در زمره شهادت خواهان با شما برانگيزد، و دوستي و همراهي شما را در اعلي عليين روزيمان فرمايد.

[23] سلام بر بشر بن عمر حضرمي، خدا به خاطر سخنت که به حسين (عليه السلام گفتي) پاداش فراوان ارزاني فرمايد، در حالي که در بازگشتن به تو اجازه داده بود: اگر از تو روي برتابم، حيوانات درنده مرا زنده زنده بخورند. و (من) از تو اجازه سواري براي برگشت بگيرم و ترا با کمکي ياوران خوارت نمايم؟ اين کار ابدا نخواهد شد.

[24] سلام بر يزيد بن حصين همداني مشرقي قاري



[ صفحه 41]



(قرآن)، (دشمن را) به زمين زننده.

[25] سلام بر عمران بن کعب انصاري.

[26] سلام بر نعيم بن عجلان انصاري.

[27] سلام بر زهير بن قين بجلي گوينده به حسين عليه السلام در حالي که در بازگشتن به او اجازه فرموده بود: نه بخدا سوگند اين کار نخواهد شد. آيا فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم را گرفتار و اسير در دست دشمنان رها کنم، و من رهائي يابم؟ خدا اين روز را بر من نياورد.

[28] سلام بر عمر بن قرطه انصاري.

[29] سلام بر حبيب بن مظاهر اسدي.

[30] سلام بر حر بن يزيد رياحي.

[31] سلام بر عبدالله بن عمير کلبي.

[32] سلام بر نافع بن هلال بجلي مرادي.

[33] سلام بر انس بن کاهل اسدي.

[34] سلام بر قيس بن مسهر صيداوي.



[ صفحه 43]



[35-36] سلام بر عبدالله و عبدالرحمان فرزندان عروه بن حراق غفاري.

[37] سلام بر جون غلام ابي ذر غفاري.

[38] سلام بر شبيب بن عبدالله نهشلي.

[39] سلام بر حجاج بن يزيد سعدي.

[40 و 41] سلام بر قاسط و کرش فرزندان زهير تغلبي.

[42] سلام بر کنانه بن عتيق.

[43] سلام بر ضرغامه بن مالک.

[44] سلام بر جوين بن مالک ضبعي.

[45] سلام بر عمرو بن ضبيعه ضبعي.

[46] سلام بر زيد بن ثبيت قيسي.

[47 و 48] سلام بر عبدالله و عبيدالله فرزندان يزيد بن ثبيت قيسي.

[49] سلام بر عامر بن مسلم.



[ صفحه 45]



[50] سلام بر قعنب بن عمرو نمري.

[51] سلام بر سالم غلام عامر بن مسلم.

[52] سلام بر سيف بن مالک.

[53] سلام بر زهير بن بشر خثعمي.

[54] سلام بر زيد بن معقل جعفي.

[55] سلام بر حجاج بن مسروق جعفي.

[56 و 57] سلام بر مسعود بن حجاج و فرزندش.

[58] سلام بر مجمع بن عبدالله عائدي.

[59] سلام بر عمار بن حسان بن شريح طائي.

[60] سلام بر حيان بن حارث سلماني ازدي.

[61] سلام بر جندب بن حجر خولاني.

[62] سلام بر عمر بن خالد صيداوي.

[63] سلام بر سعيد غلام او (عمر بن خالد صيداوي).

[64] سلام بر يزيد بن زياد بن مظاهر کندي.



[ صفحه 47]



[65] سلام بر زاهر غلام عمرو بن حمق خزاعي.

[66] سلام بر جبله بن علي شيباني.

[67] سلام بر سالم غلام بني مدينه کلبي.

[68] سلام بر اسلم بن کثير ازدي.

[69] سلام بر قاسم بن حبيب ازدي.

[70] سلام بر عمر بن جندب حضرمي.

[71] سلام بر ابي تمامه، عمر بن عبدالله صائدي.

[72] سلام بر حنظله بن اسعد شيباني.

[73] سلام بر عبدالرحمن بن عبدالله بن کدر ارحبي.

[74] سلام بر عمار بن ابي سلامه همداني.

[75] سلام بر عابس بن شبيب شاکري.

[76] سلام بر شوذب غلام شاکر.

[77] سلام بر شبيب بن حارث بن سريع.

[78] سلام بر مالک بن عبدالله بن سريع.



[ صفحه 49]



[79] سلام بر زخمي اسير گرفتار سوار بن ابي حمير فهمي همداني.

[80] سلام بر زخمي همراه او عمرو بن عبدالله جندعي. سلام بر شما اي بهترين ياران، سلام بر شما به خاطر آنچه شکيبائي ورزيديد. پس چه نيکو جايگاه و خانه آينده اي داريد. خدا شما را در جايگاه نيکان سکنا دهد، و شهادت مي دهم که خدا پرده را از (برابر ديدگان) شما برداشته و برايتان فرش و بستر گسترده است، و براي شما عطا و بخشش فراوان داده است. و شما از حق درنگ نکرده ايد، و شما بر ما پيش افتاده ايد. و ما - مي خواهيم - با شما در خانه هميشگي همنشين و همراه باشيم. و سلام و رحمت و برکات خدا بر شما باد.



[ صفحه 50]



بررسي در مورد انتساب اين زيارت شريف به امام زمان عليه السلام آقاي محمد مهدي شمس الدين در کتاب انصار الحسين عليه السلام تحقيقي کرده اند که ما گزيده اي از آنرا به نقل از ترجمه اين کتاب بنام شهيدان کربلا در اينجا مي آوريم: علامه مجلسي رضوان الله عليه بر اين زيارتنامه شرحي آورده است: اين زيارت را شيخ مفيد و سيد بن طاوس در زيارات خود آورده اند، بدون اين که اشاره اي به زيارت عاشورا کرده باشند، و نويسنده مزار الکبير گفته است: زيارت شهدا رضوان الله عليهم در روز عاشورا را، شريف ابوالفتح محمد بن محمد جعفري ادام الله عزه به نقل از عماد الدين محمد بن ابي القاسم طبري به نقل از شيخ ابوعلي حسن بن محمد طوسي به من گفت: و نيز شيخ ابو عبدالله حسين بن هبه الله بن ربه به نقل از شيخ ابوعلي به نقل از پدرش ابو جعفر طوسي به نقل از شيخ محمد بن احمد بن عياش و ديگران گفته اند، که به اين دليل در زيارات مطلقه



[ صفحه 51]



آورده ايم که در اخبار، آنرا اختصاص به وقت معين و مشخصي نداده اند. و بدان که در تاريخ خبر، اشکالي وجود دارد، زيرا چهار سال قبل از ولادت حضرت حجت عليه السلام نقل گرديده است، و احتمال دارد که تاريخ آن سال دويست و شصت و دو بوده و يا آنکه در زمان امام حسن عسکري عليه السلام صادر شده باشد. (بحار الانوار، چاپ جديد، جلد 101 صفحه 274(سپس نويسنده کتاب، با بررسي در سلسله سند زيارت مي گويد که: و اين سند، همانطور که ملاحظه مي شود به ابن عياش خاتمه مي پذيرد، و دو شخص نامعلوم ديگر، ابومنصور، و محمد بن غالب (در اين سلسله هستند). پس زيارت از نقطه نظر سنديت ضعيف و سست است. (پايان سخن کتاب انصار الحسين عليه السلام). در اينجا تذکر چند نکته ضروري است:

1- بزرگاني چون، شيخ مفيد، سيد بن طاوس، شيخ ابوجعفر محمد بن حسن طوسي رضوان الله عليهم اين دعا را منتسب به ناحيه مقدسه دانسته اند، و آنرا نقل نموده اند و علامه مجلسي (ره) در کتاب بحارالانوار اين دعا را در بخش ادعيه ماثوره از امام زمان عليه السلام نقل کرده است، و علماي متاخر نيز آنرا



[ صفحه 52]



منتسب به حضرت بقيه الله الاعظم حجه بن الحسن عليهما السلام دانسته اند، و اين خود دليل اجماعي بر انتساب اين دعا به امام زمان عليه السلام است.

2- به صرف وجود ضعف در رجال سند حديث، نمي توان حديث را طرح نمود و آنرا بي بهره دانست، و چه بسيار رواياتي وجود دارد که محدثان اماميه قدس سرهم بدان اعتماد کرده و نقل نموده اند، و حتي بر اساس آن فتوا داده اند، در حالي که بر اساس مباني متاخران ضعف سند در آنها وجود دارد. چرا که حديث صحيح بر مبناي متقدمان با حديث صحيح بر مبناي متاخران متفاوت است. به هر جهت نقل محدثان اماميه با توجه به دقت نظر آنان و نزديکيشان به عصر صدور حديث و حتي هم عصري آنان با نواب اربعه درجه اعتماد را نسبت به منقولات آنان بالا مي برد.

3- لزوم بررسي دقيق سلسله سند حديث در صدور احکام فقهيه مي باشد، و آن هم در واجبات و محرمات، و بر اساس قاعده اصول عمليه ميان فقها تسامح در ادله سنن وجود دارد، و فقهاي اماميه در بررسي سند روايات مستحبات بنابر برخي اجازات متخذ از روايات، با ديده تسامح برخورد کرده اند. و نيز روش بزرگان محدثان در کتب دعا نوعا بر اين است که گاه نام معصوم عليه السلام را هم نقل نکرده اند، چه رسد به سلسله سند آن، و وجود دعاهائي که بدين گونه که سلسله سندشان نقل شده



[ صفحه 53]



باشد، محدود است.

4- بر مبناي روايت نقل شده از حضرت صادق عليه السلام که فرمودند: کلمات ما را به ديگران از ما امامان مي توانيد نسبت دهيد. لذا اگر در واقع اين زيارت از امام حسن عسکري عليه السلام نيز صادر شده باشد، بر اساس فرمايش حضرت صادق عليه السلام ما اجازه داريم آنرا به امام زمان عليه السلام نيز انتساب بدهيم.



[ صفحه 55]