بهانه دل






بيا که بي تو دل من بهانه مي گيرد

به اين نشان که ز کويت نشانه مي گيرد



به دل ز هجر جمال تو آتشي دارم

که هر نفس به هوايت زبانه مي گيرد



نشسته مرغ دلم روي بام خانه تو

گمان مبر که جز اين گوشه لانه مي گيرد



شدم گداي در خانه اي که جبرائيل

هميشه اذن ازين آستانه مي گيرد



امام عصر، ولي خدا، عزيز رسول

که دل سراغ رخش عاشقانه مي گيرد



فداي مادر مظلومه اش که در محشر

سراغ شيفتگان دانه دانه مي گيرد





[ صفحه 74]





تو انتقام بگير از عدوي خونخواري

که راه فاطمه با تازيانه مي گيرد



بيا و مادر پهلو شکسته ات را بين

ز کوچه با چه دلي راه خانه مي گيرد



بيا که ناله جانسوز هاشمي هر شب

به سوز و آه ز کويت نشانه مي گيرد