توضيحي کوتاه پيرامون خطبه و ستاره دنباله دار


خواننده ي عزيز! در اين خطبه ي مفصل آن چنانکه ملاحظه نموديد اميرالمؤمنين عليه السلام به مقدار کافي از اتمام حجت خداوند با ستمکاران و عبرت گيري از گذشتگان و خطاکاران، و غاصبين حقوق اهل بيت عليهم السلام و سفارشات رسول الله صلي الله عليه و آله و اختلافات شيعه و انقلاب آنها عليه بني اميه، و انقراض سلطنت آنان، و هم چنين از



[ صفحه 297]



غيبت صاحب غيبت (يعني حضرت ولي عصر - عجل الله تعالي فرجه-) و علامات ظهور آن حضرت و ستاره ي دنباله داري که از شرق طلوع مي نمايد از همه ي آنها سخن گفته و بر همه ي اهل عناد و لجاج حجت را تمام نموده و براي کسي که جوياي حق و يافتن راه حقيقت باشد همين مقدار از سخنان درربار مولاي متقيان عليه السلام او را کفايت مي کند.

و اگر انساني با فکر و انديشه ي سالم و به دور از هواهاي نفساني و خواهشهاي دل و آرزوهاي دراز، در اين حديث دقت کند و مقداري تأمل نمايد نيازي به تصريح و توضيح نيست، چه آنکه اميرالمؤمنين عليه السلام پس از بيان انقراض بني العباسي با صراحت کامل به يکي از علائم مهم ظهور حضرت ولي عصر ارواحنا له الفداء که طلوع ستاره اي دنباله دار، و کنايه از ظهور شخصي در آخرالزمان و پيش از ظهور مبارک و منتقم حقيقي است اشاره نموده و پيدايش شخصيت کم نظيري را که زمينه ساز حکومت عدالت پرور حضرت صاحب الزمان عليه السلام است به مردم گوشزد فرموده است.

و براي هر انسان و انديشمندي واضح و روشن است که اين «ستاره ي دنباله داري» که اميرالمؤمنين عليه السلام به ظهور آن خبر داده و فرموده است (اگر شما از طلوع کننده ي مشرق پيروي کنيد، او بار سنگين و کمرشکن اطاعت زورمداران ستم پيشه را از روي دوش شما برمي دارد) اين ستاره، آن ستاره ي دنباله داري که در آسمان طلوع مي کند نخواهد بود، و گرچه آن ستاره ي دنباله دار نيز از علائم قريب به ظهور است و درباره ي آن روايات فراواني رسيده است، ولي پر واضح است که ستاره اي که مردم را به راه حق رهبري مي نمايد و آنان را از جهل و بي خردي نجات مي دهد و چشمها را بينا و گوشها را شنوا و زبانهاي گنگ و بسته را باز مي کند، ستاره ي فروزان علم و دانش و اختر تابناک تقوي و فضيلت و زداينده جهل و بي خبري است و چنان مي نمايد که او عالمي بزرگوار و رهبري دراک و پرمايه است و چگونه مي توان پذيرفت که يک ستاره که يک جسم نوراني جامدي بيش نيست بتواند مردم بي خرد و جاهل را از کوري و کري و گنگي نجات بخشد.

بنابراين ترديدي نيست که (طلوع ستاره ي دنباله دار از مشرق) اشاره به همان قيام پرشور (سيدحسني) و يا نهضت پر طنطراق (هاشمي خراساني) است. جز اين تفسير و تأويل ديگري ندارد.



[ صفحه 298]