توضيح مرحوم کاظمي


مرحوم سيدمصطفي کاظمي، متوفاي حدود سال 1236 هجري قمري، يعني: در حدود 69 سال پيش در کتاب «بشارةالاسلام» بعد از آنکه حديث مورد بحث را از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل کرده، در توضيح آن چنين نوشته است:

«بيان» مراد و مقصود از خون حرامي که ريختن آن حرام است «محمد بن الحسن» (نفس زکيه) است، و قيام کننده ي در خراسان، مردي است که مردم را بسوي مهدي عليه السلام دعوت مي کند، سپس در مورد کلمه ي (ملتان) که در حديث مزبور آمده است، چنين اظهار مي دارد که اين کلمه، (ملتان) بکسر ميم و فتح لام است و به حسب ظاهر مراد از آن ملت اسلام و ملت کفر مي باشد.

سپس درباره ي مطالب ديگر حديث چنين مي نويسد:

(جزيره بني کاوان) جزيره اي در اطراف بصره است و اهل (آبر) گروهي هستند در نزديک «استرآباد» و مقصود از: (ديلم) قزوين، و اماکن مجاور آن است و (حرمات)



[ صفحه 502]



اعتاب مقدسه مي باشد، و معناي اينکه: (آنها در اين گيرو دارها باشند) اين جمله، کنايه از جنگهاي بزرگ و حوادث فراوان است. [1] .

توضيح:

همانگونه که مرحوم کاظمي عليه الرحمه، درباره ي ريخته شدن خون حرام توضيح داده است مقصود از ريختن خون حرام (نفس زکيه) مي باشد، چه آنکه شهادت آن سيد بزرگوار چنانکه سابقا هم در اين باره سخن گفته ايم و مفصلا توضيح داده ايم، از علائم حتمي ظهور موفورالسرور حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) مي باشد، و قيام کننده ي در خراسان سيدي حسيني است که بعدا در دنباله ي بحث، به تفصيل درباره ي او سخن خواهيم گفت: و اما قيام سيد ديگري که از اهل گيلان باشد ظاهرا او همان سيدحسني است که مردم پس از چندي، بعد از زمان انقلاب، باوي دست بيعت مي دهند، و با او همفکر و همگام و همصدا مي گردند و او نيز سيدي هاشمي و حسيني است که مطابق بسياري از روايات، در دست راست و يا کتف راست او علامت و نشانه اي است که فرمانده سپاه او هم مردي ناشناخته و مجهول القدر بنام «شعيب بن صالح» است.

اما مقصود از: (آبر) و (ديلم) به حسب ظاهر، -والله اعلم-، همه ي مردم ايران است و اما اينکه در برخي از کتابها در حديث مورد بحث، کرمان، بجاي (کوفان) نوشته شده است ظاهرا اشتباه است و (کرمان) نيست بلکه همانگونه که مرحوم علامه ي مجلسي (ره) حديث را نقل کرده است (کوفان) است. زيرا: آنچه با جزيره ي بني کاوان تناسب دارد لفظ (کوفه) مي باشد چه آنکه مطابق اخبار وارده، ايرانيان بر اثر جنگ تحميلي براي قطع حملات دشمن به داخل ايران، با زور و فشار و جنگ و مبارزه وارد خاک عراق مي شوند و در نتيجه، براي سرکوبي سپاه سفياني به هنگام ظهور بسوي کوفه مي روند.

و اما اينکه، در برخي از نسخه ها در مورد قيام خراساني و تسلط او بر سرزمين کوفه نوشته اند (و غلب علي ارض کوفان و الملتان) و (ملتان) را به ضم ميم خوانده اند، ظاهرا درست نيست زيرا: اين کلمه، قاعدتا همانگونه که مرحوم کاظمي در



[ صفحه 503]



«بشارةالاسلام» به آن اشاره نموده بايد (ملتان) يعني: دو ملت، که مقصود از آن، ملت عراق، و ملت ايران باشد. چه آنکه به حسب ظاهر- والعلم عندالله- آنچه با تصرف جزيره ي بني کاوان مناسبت دارد مسلط شدن بر عراق، و زير نفوذ درآمدن مردم عراق است. و از اينرو اگر (ملتان) که به معني دو ملت عراق و ايران است خوانده شود، معناي حديث مقرون به صحت بيشتري است.


پاورقي

[1] بشارةالاسلام ص 49.