يک نمونه روشن


مؤيد گفتار فوق، حديث بسيار مفصلي است که «مفضل بن عمر» آن را از امام صادق عليه السلام روايت نموده و در آن حديث بطور صريح و روشن، شعيب بن صالح امير لشکر، و فرمانده سپاه سيدحسني معرفي گرديده است.

و اينک اين شما خواننده ي عزيز، و اين هم حديث مفضل.

«قال المفضل، ثم يکون ماذا يا سيدي: فقال: ثم يخرج الحسني الفتي الصبيح الذي من نحو الديلم فيصيح بصوت له فصيح يا آل أحمد أجيبوا الملهوف و المنادي من حول الضريح، فتجيبه کنوز الله بالطالقان، کنوز لا من ذهب و لا من فضة، بل رجال کزبر الحديد، لکأني أنظر اليهم علي البرازين الشهب بأيديهم الحراب يتعاوون شوقا الي الحرب، کما تتعاو الذئاب، أميرهم رجل من تميم يقال له: شعيب بن صالح». [1] .

مفضل عرضه داشت اي آقاي من ديگر چه مي شود؟ امام صادق عليه السلام فرمود:

آنگاه (سيدحسني) آن جوانمرد خوبروي نيکو منظر، که از طرف (ديلم) فرياد برمي آورد قيام مي کند و با صداي بلند فرياد برمي آورد که اي (آل محمد) غمگين محزون و متأسف دردمند را اجابت کنيد. و منادي يعني: فريادگر از اطراف ضريح فرياد خواهد کرد، پس گنجهاي خدا در طالقان دعوت او را اجابت خواهند نمود، و آنها گنجهائي هستند که نه از طلاست و نه نقره بلکه دليرمرداني هستند مانند پاره هاي آهن گويا من هم اکنون آنها را مي نگرم که بر مرکبهاي تيره رنگ بسيار سخت و محکم سوارند و ابزار و آلات جنگي خود در دست دارند، و از شدت شوق، و علاقه اي که به جنگ دارند همچون گرگهائي که در وقت حمله فرياد برمي آورند، آنها نيز فرياد مي زنند، فرمانرواي آنان مردي از بني تميم است که به او شعيب بن صالح مي گويند.

بنابراين با ملاحظه ي اين روايت و روايات ديگري که در موارد مختلف درباره ي (شعيب بن صالح) آورديم نتيجه اي که از مجموع آنها بدست مي آيد اين است که:

نه قيام کننده از خراسان فعلي معهود است، و نه شعيب بن صالح صاحب اصلي



[ صفحه 538]



دعوت و نهضت است. بلکه همانطوري که گفتيم از مجموع روايات وارده چنين فهميده مي شود که قيام کننده، همان سيد معروف ملقب به حسني است که البته او هم (چنانکه در سابق ثابت نموديم) حسني نيست، و بلکه «حسيني» است و شعيب بن صالح سردار لشکر، و فرمانده سپاه اوست. و اين نام ظاهرا عنواني است که ائمه ي معصومين عليهم السلام براي فرمانده لشکريان سيدحسني و يا هاشمي خراساني انتخاب فرموده اند. حال، چرا امامان معصوم عليهم السلام او را بدين صورت معرفي فرموده اند معلوم نيست.


پاورقي

[1] منتخب بصائرالدرجات ص 189، 188 ط - نجف سال 1370 هجري و بحارالانوار ج 53 ص 35 و الانوار النعمانيه ج 2 ص 87 و 88.