خروج شروسي از ارمنيه و آذربايجان


علي بن مهزيار که به خدمت حضرت مهدي عليه السلام رسيد، آن حضرت از وي احوال شيعيان را در عراق پرسيد، عرض کرد:

«همه در تنگي زندگي مي کنند و شمشيرهاي بني شيبان (بني العباس) همواره بر سر ايشان است.

فرمود: خدا بکشد ايشان را».

سپس فرمود: «گويا مي بينم اين جماعت را که در ديار خود کشته شوند و امر خدا ايشان را در شب يا روز بگيرد».

عرض کرد: «يابن رسول الله چه وقت خواهد بود اين امر؟»

فرمود: «وقتي که بين شما و بين کعبه حائل شود به جمعي که هيچ بهره اي ايشان را نسبت (يعني قرامطه)، خدا و رسول از ايشان بري است و سرخي در آسمان پيدا شود که در ميان سرخي عمودهايي باشد مانند عمودهايي از نقره که متلألأ، و با نور باشد و سه شب



[ صفحه 191]



پيدا شود (يعني در وسط سرخي خطهاي سفيدي درخشنده پيدا شود) و شروسي از ارمنيه و آذربايجان خارج شود و قصد وراي ري کند، آن کوهي را که مجاور با کوه سرخي است که متصل به کوههاي طالقان است پس بين او و بين مروزي جنگ عظيمي رخ دهد که صغير پير و کبير ساقط گردد و کشتار در ميان ايشان زياد شود، پس در آن وقت متوقع باشيد خروج او را به بغداد، پس درنگ نکند تا اينکه به ماهان رسد پس حرکت کند، تا به واسط عراق برود، پس يک سال يا کمتر زيست کند، پس به سمت کوفه حرکت کند. پس بين ايشان از نجف تا حيره جنگ سختي باشد که عقول را مدهوش کند، در آن هنگام هلاکت و نابودي هر دو گروه است». [1] .

و در خبري که از کعب الاحبار منقول است گفت:

«و جنگ اولاد عباس با جوانان ارمنيه و آذربايجان». [2] .

اميرالمومنين عليه السلام نيز به سرخي که در آن حديث بود اشاره فرمود، در آن حديثي که عمر بن سعد را مخاطب قرار داده، فرمود:

«قائم قيام نخواهد کرد تا اينکه چشم دنيا کور شود و سرخي در آسمان نمايان شود و اين علامت گريه ي حاملين عرش است بر اهل دنيا». [3] .

سپس بني العباس و انقراض ايشان را ذکر فرمود، و در «الزم الناصب» از کتاب عبد الله بن بشار رضيع حضرت سيدالشهداء عليه السلام چنين گفته:

«و خروج شروسي از بلاد اروميه به سمت آذربايجان که او را تبريز مي نامند و از آنجا اراده کند وراي ري را (مانند حديث ابن مهزيار تا: کبير ساقط شود) سپس گفته: پس منتظر باشيد خروج او را به زوراء و آن بغداد است و آن ارض شوم و ملعون است، لشکري بالغ بر صد و سي هزار براي تسخير بغداد بفرستد و تا سه روز بر جسر بغداد جنگ کند چنانکه هفتاد هزار از طرفين بر روي جسر کشته شود به طوري که آب دجله از خون رنگين و از اجسام متعفن گردد و دوازده هزار باکره را بکارت بردارند». [4] .



[ صفحه 192]



بالجمله اينها اموري است که راجع به بني العباس و انقراض ايشان است و غير اين نيز بسيار است که اخبار از احوال ايشان و اختلاف ما بين ايشان و ضعف و انکسارشان نموده، الا اينکه اين چند امر شبهه انداز است لهذا به آنها اشارت شد.

بلي اگر بر وجه بعيد احتمال داده شود که از امارت قيام است يا احتمال تجدد شبه اين حوادث داده شود، پس از حوادث قريبه خواهد بود که بعدا ذکر مي شود.


پاورقي

[1] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 160:5 ح 1583- ص 432 ح 1868، بحار: 45:52 ب 18 ح 32.

[2] معجم احاديث الامام المهدي عليه السلام: 266:1 ح 168، اثباة الهداة: 532:3 ب 32 ف 27 ح 464.

[3] الزام الناصب: 129:2، بحار: 226:52 ب 25 ح 90، بشارة الاسلام: ص 45 ب 2.

[4] الزام الناصب: 67:1، بشارة الاسلام: ص 99 ب 4.