سرچشمه ي فيض


«فاني لا اقدر لنفسي دفعا و لا املک لها نفعا». [1] .

اين دنياي فاني و زودگذر، به چشم ما طولاني و ماندگار آمده و چه فريبکارانه، دل ما را به خود مشغول داشته، چه پرده ي غفلتي بر وجود ما افکنده، تا آن جا که خود را از ياد برده ايم. از ياد برده ايم که حاجت محض و فقر تماميم، از ياد برده ايم که نبوده ايم و فيض او، ما را بود کرده، از ياد برده ايم که هر چه هست، اوست و ما هيچيم. نه توان به دست آوردن سودي داريم و نه قدرت دور کردن شري، گمان کرده ايم که جاودانه خواهيم بود و بر دنيا حکومت خواهيم راند. اگر در خود قدرتي گمان برده ايم، از آن جهت است که گناه مي کنيم، به آينده مان نمي انديشيم، ازترس او، از گناهان توبه نمي کنيم، غرق غفلت و مست لذت گناه گشته ايم. ديري نخواهد پاييد که غرورمان در هم شکند و پوچي گمانمان رخ بنمايد. و اگر آن روز عذر خواهي سودي نبخشد، [2] فرصت پشيماني هم



[ صفحه 163]



گذشته باشد، چه بايد کرد؟

بايد از هم اکنون بيش تر بينديشيم، جدي تر فکر کنيم، دقيق تر بنگريم، بفهميم فقر و ناچيزي مان را، درک کنيم حاجت محضمان را و به او پناه ببريم و به او توکل کنيم.

«فاني لا أقدر لنفسي دفعا و لا أملک لها نفعا؛ خدايا! مرا توان جلب سودي براي خودم يا دفع شري نيست».

توان بازگشت از گناه ندارم، [3] مرا قدرت مقابله با طوفان فريبکاري دنيا و اغواي شياطين نيست. جز به نور محبت تو، راه به سوي طاعت و هدايتت نخواهم برد، جز به مهر تو ريسمان رستگاري را نخواهم يافت. درهاي سعادت به ياري تو بر من گشوده مي گردد، حتي مرا قدرت آن نيست که کار نيکم را چون توشه اي گران بها حفظ و نگهداري کنم [4] و آن را از دست ندهم.

لطيفا! دستم را بگير و به ناچيزي ام رحم آور! ناتواني ام را ببين و مددم کن! عجزم را بنگر و ياري ام رسان؛ که اگر تو بخواهي، به سرچشمه ي زلال هدايت دست خواهم يافت و گرنه، به وادي سياهت هلاکت خواهم افتاد. نه سودي براي خودم مي توانم به دست آورم و نه ضرري را دور کنم، مگر آنچه را که تو بخواهي. [5] تمامي دارايي من دعايي است که به سودي تو عرضه مي دارم. آنچه دارم، دست طلبي است که به سوي تو دراز مي کنم و يک سينه اميد که با آن، رحمت و فيض تو را انتظار مي کشم. دست طلبم را کوتاه مکن و سينه ي اميدم را به نااميدي به درد نياور! ياري ام کن؛ که تو غني و



[ صفحه 164]



ستوده اي و من ناچيزم و فقير درگاهت. [6] نااميدم مخواه، و افتادن در ورطه ي هلاکت را بر من مپسند! مددم کن که اميدم به توست، اي تنها اميد اميدواران!


پاورقي

[1] بخشي از مناجات شعبانيه.

[2] غافر (40) آيه ي 52:(يوم لا ينفع الظالمين معذرتهم).

[3] مناجات شعبانيه:«لم يکن لي حول فانتقل به عن معصيتک».

[4] بقره (2) آيه ي 264: (لا يقدرون علي شي ء مما کسبوا).

[5] اعراف (7) آيه ي 188:(قل لا أملک لنفسي نفعا و لا ضرا الا ما شاءالله).

[6] فاطر (35) آيه ي 15:(يا أيها الناس أنتم الفقراء الي الله و الله هو الغني الحميد).