سوره طارق، آيه 15-17


انهم يکيدون کيدا و اکيدا کيدا.

فمهل الکافرين حيله مي کنند. و من هم در مقابل آنها حيله مي کنم حال که چنين است کافران را اندکي مهلت ده.

تا سزاي اعمالشان را ببينند.



[ صفحه 188]



در تعقيب آيات گذشته که استدلال بر مسأله ي معاد از طريق توجه به آفرينش نخستين انسان از نطفه داشت.

در آيه مورد بحث و چند آيه قبل از آن باز براي تأکيد در امر معاد و اشاره به بعضي از دلائل ديگر بحث را ادامه داده چنين مي فرمايد:

سوگند به آسمان پر باران. و سوگند به زمين که شکافته مي شود و گياهان از آن سر بر مي آورند که اين يک سخن حق است که شما سرانجام زنده مي شويد.

سخني است جدي و هيچ گونه شوخي در آن نيست.

آنگاه براي تسلي خاطر پيامبر و مومنان از يک سو و تهديد دشمنان اسلام از سوي ديگر مي افزايد:

آنها پيوسته حيله مي کنند و نقشه ها مي ريزند.

و من نيز در برابر آنها نقشه طرح مي کنم و نقشه هايشان را نقش بر آب مي سازم.

و حال که چنين است کافران را اندکي مهلت ده تا عاقبت کار خويش را ببينند.

آري آنها پيوسته نقشه هاي شومي براي مبارزه با تو طرح مي کنند.

گاه از طريق استهزاء وارد مي شوند. و گاه به محاصره اقتصادي دست مي زنند.

و گاه مومنان را شکنجه و آزار مي دهند.

گاه مي گويند به اين قرآن گوش فرا ندهيد. و به هنگام تلاوت آن غوغا و جنجال مي کنند تا پيروز شوند.

گاه تو را ساحر مي خوانند. گاه کاهنت مي گويند. گاه ديوانه ات



[ صفحه 189]



مي شمرند. گاه در آغاز صبح ايمان مي آورند و عصر گاهان کافر مي شوند. تا گروهي را به دنبال خود بکشند.

گاهي مي گويند کساني که دور تو را گرفته اند فقيرند و مستمند. آنها را دور کن تا ما با تو باشيم گاه مي گويند. لااقل بعضي از خدايان ما را به رسميت بشناس تا با تو همراه شويم و گاه نقشه تبعيد و يا قتل تو را مي کشند.

و خلاصه هر لحظه به شکلي و هر دم به لباسي در مي آيند تا جمع تو را متفرق سازند. و يارانت را در فشار بگذارند. يا تو را از ميان بردارند و نور خدا را خاموش کنند.

ولي اينها بايد بدانند خدا اراده کرده است اين نور عالمگير شود. اين نور الهي است که با پف کردن چند تن لجوج و کينه توز خاموش نمي شود.

اين خورشيد فروزان آسمان است با چشم پوشي خفاشان از ميان نمي رود. آنها نقشه مي کشند و ما هم نقشه مي کشيم.

واژه ها

کيد: به گفته ي راغب اصفهاني در کتاب مفردات نوعي چاره جويي است که جنبه ي پنهاني و از طريق آماده ساختن مقدمات بوده باشد) و آن دو گونه است (نکوهيده و پسنديده) هر چند استعمال آن در قسم اول يعني چاره جويي مذموم بيشتر است ولي در عين حال در چاره جويي ممدوح نيز به کار مي رود مانند: (کذلک کدنا ليوسف) ما اينگونه براي يوسف چاره جويي کرديم. [1] .

و منظور از کيد و چاره جويي دشمنان اسلام در آيه مورد بحث



[ صفحه 190]



واضح است زيرا نمونه هاي آن را مشروحا در قرآن مي بينيم. و قرآن پر است از نقل توطئه هاي موزيانه و نقشه هاي شرورانه آنها و اما در اينکه منظور از کيد الهي چيست؟

بعضي گفته اند همان مهلت دادني است که سرانجام منتهي به عذاب دردناک مي شود و بعضي آن را به معناي خود عذاب دانسته اند.

ولي مناسبتر اين است که گفته شود منظور همان الطافي است که شامل حال پيامبر و مومنان مي شد و دشمنان اسلام را غافلگير مي ساخت. کوششهاي آنها را ازميان مي برد و توطئه هاي آنان را در هم مي شکست که نمونه هايش در تاريخ اسلام فراوان است.

در آيات مورد بحث مخصوصا به پيامبر دستور مي دهد که:

با آنها مدارا کن و به آنها مهلت ده و براي نابوديشان عجله نکن. بگذار به قدر کافي اتمام حجت شود. بگذار آنها که مختصر آمادگي دارند سرانجام به اسلام پيوندند. اصولا عجله کار کسي است که از فوت فرصتها و از دست رفتن امکانات مي ترسد و اين درباره ي خداوند قادر و قاهر مفهوم ندارد.

قابل توجه اينکه نخست مي فرمايد (فمهل الکافرين) کافران را مهلت ده و بار ديگر تأکيد کرده و مي گويد (امهلهم) آنها را مهلت ده. که صيغه اول از باب تفعيل است و صيغه ي دوم امر از باب افعال است و تکرار آن براي تأکيد است. بدون آنکه لفظ عينا تکرار شده باشد، تا بر گوشها سنگين نيايد.

رويدا: از ماده (رود بر وزن عود) و به معناي رفت و آمد و تلاش براي انجام چيزي توام با ملايمت است.



[ صفحه 191]



و در اينجا معناي مصدري دارد و توام با صغير است يعني مختصر مهلتي به آنها ده و بدين ترتيب خداوند در اين جمله کوتاه سه بار به رسولش دستور مدارا و مهلت به آنها مي دهد. و اين سرمشقي است براي همه مسلمانان که در کارهاي خود مخصوصا هنگامي که در مقابل دشمناني نيرومند و خطرناک قرار مي گيرند. و با حوصله و صبر و شکيبايي و دقت رفتار کنند و از هرگونه شتابزدگي و کارهاي بي نقشه و يا بي موقع بپرهيزند.

به علاوه در راه تبليغ آيين حق همواره بايد از شتاب و عجله پرهيز کرد. تا تمام کساني که احتمال هدايتشان مي رود ايمان بياورند و نسبت به همه اتمام حجت شود.

در هر حال سوره (طارق) از سوگند به آسمان و ستارگان آغاز مي شود و با تهديد کافران توطئه گر و دشمنان حق و حقيقت پايان مي يابد و در لابلاي آن دلائلي بر معاد به طرزي زيبا و موثر و بياني لطيف پيرامون نظارت مراقبين الهي بر انسانها. و تسلي و دلداري مومنان آمده که همگي با عباراتي بسيار کوتاه که در عين لطافت، قاطعيت مخصوص دارد. منعکس شده است. [2] .

عن ابي بصير في قوله: (فما له من قوة و لا ناصر)

قال عليه السلام ماله قوة يقوي بها علي خالقه و لاناصر من الله ينصره ان اراد به سوءا.

قلت: (انهم يکيدون کيدا و اکيدا کيدا.)

قال: کادوا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم و کادوا عليا عليه السلام و کادوا فاطمة عليهاالسلام



[ صفحه 192]



فقال الله: يا محمد.

انهم يکيدون کيدا و اکيد کيدا. فمهل الکافرين. يا محمد. امهلهم رويدا.

لوقت بعث القائم عليه السلام.

فينتقم له من الجبابرة و الطواغيت من قريش و بني امية. و سائر الناس.

ابو بصير به نقل از امام صادق عليه السلام در توضيح اين آيه که مي فرمايد: (پس او را در آن روز قوت و توانايي و ياوري نيست) مي گويد:

امام عليه السلام فرمود: براي او قوت و نيرويي نيست که بر عليه خالقش به وسيله ي آن نيرو گردد. و هيچ ياوري از سوي خداوند نمي باشد تا اگر خداوند اراده فرمايد او را عذاب کند ياريش نمايد:

ابو بصير مي گويد عرضه داشتم، (آنان هر چه مي توانند کيد و مکر کنند و من هم کيد خواهم کرد) به چه معناست.

امام عليه السلام فرمود:

با رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم کيد و مکر نمودند و با اميرالمومنين عليه السلام کيد کردند و نسبت به فاطمه عليهاالسلام با مکر و حيله رفتار نمودند. پس خداوند مي فرمايد: اي محمد.

آنان هر چه بتوانند کيد و مکر مي کنند و من هم در مقابل آنان کيد خواهيم کرد. پس تو اي محمد: (کافران را مهلت ده کمي)

تا زمان قيام و خروج قائم عليه السلام که براي او از جباران و طاغوتهاي قريش و بني اميه و ساير مردم انتقام خواهد گرفت. [3] .



[ صفحه 193]




پاورقي

[1] سوره يوسف، آيه 76.

[2] تفسير نمونه، جلد 26.

[3] المحجة في ما نزل في القائم الحجة. به نقل از تفسير قمي، جلد 2، ص 416.