سوره نمل، آيه 62


امن يجيب المضطر اذا دعاه و يکشف السوء و يجعلکم خلفاء الارض. ءاله مع الله قليلا ما تذکرون.

يا کسي که دعاي مضطر را اجابت مي کند و گرفتاري را برطرف مي سازد و شما را خلفاي زمين قرار مي دهد. آيا معبودي با خداست کمتر متذکر مي شويد.

در قسمتي از سوره ي نمل بعد از ذکر بخش هاي تکان دهنده اي از زندگي پنج پيامبر بزرگ. سوال کوتاه و پرمعنايي را مطرح کرد. که آيا خداوند با اين همه قدرت و توانايي بهتر است يا بت هاي بي ارزشي که آنها را ساخته اند؟

در آيه ي مورد بحث و چند آيه ي قبل از آن و چند آيه ي بعد از آن. به شرح اين مسئله پرداخته و در ضمن پنج آيه که با پنج سوال حساب شده شروع مي شود. مشرکان را تحت بازپرسي و محاکمه قرار مي دهد و روشنترين دلايل توحيد را در پنج آيه ضمن اشاره به دوازده نمونه از مواهب بزرگ خداوند بيان مي کند.

نخست به خلقت آسمانها و زمين و نزول باران و برکات ناشي از آن پرداخته و چنين مي گويد: آيا بتهايي که معبود شما هستند بهترند. يا کسي که آسمانها و زمين را آفريده و براي شما از آسمان آبي فرستاد که با آن باغهايي زيبا و سرورانگيز را روياند؟

و در دومين سوال به بحث از موهبت آرامش و ثبات زمين و قرارگاه انسان در اين جهان پرداخته مي گويد:

آيا معبودهاي ساختگي آنها بهتر است يا کسي که زمين را مستقر و



[ صفحه 194]



آرام قرار داد. و در ميان آن نهرهاي آب جاري روان ساخت و براي زمين کوههاي ثابت و پابرجا ايجاد کرد تا هم چون زرهي قشر زمين را از لرزش نگاه دارند؟

و در سومين سوال از اين سوالات پنج گانه که مجموعه اي از يک بازپرسي و محاکمه معنوي را تشکيل مي دهد. سخن از حل مشکلات و شکستن بن بستها و اجابت دعاهاست. و لذا مي گويد: آيا معبودهاي بي ارزش شما بهترند. يا کسي که دعاي مضطر و درمانده را به اجابت مي رساند. و گرفتاري و بلا را برطرف مي کند.

آري در آن هنگام که تمام درهاي عالم اسباب به روي انسان بسته مي شود کارد به استخوانش مي رسد. و از هر نظر درمانده و مضطر مي گردد. تنها کسي که مي تواند قفل مشکلات را بگشايد. و بن بستها را برطرف سازد و نور اميد در دلها ايجاد نمايد و درهاي رحمت به روي انسانها درمانده بگشايد. تنها ذات پاک خداوند متعال است.

و از آنجا که اين واقعيت به عنوان يک احساس فطري در درون جان همه انسانهاست بت پرستان نيز به هنگامي که در ميان امواج خروشان دريا گرفتار مي شوند. تمام معبودهاي خود را فراموش کرده. دست به دامن لطف (الله) مي زنند.

همانگونه که قرآن مي گويد:

(فاذا رکبوا في الفلک دعوا الله مخلصين له الدين).

هنگامي که سوار کشتي مي شوند. خدا را مي خوانند، در حالي که پرستش را مخصوص او مي دانند. [1] .



[ صفحه 195]



آنگاه خداوند در همين آيه ي مورد بحث مي فرمايد: نه تنها مشکلات و ناراحتيها را برطرف مي سازد، بلکه شما را خلفاي زمين قرار مي دهد. آيا با اين همه، معبودي با خداست؟

ولي شما کمتر متذکر مي شويد و از اين دلائل روشن پند و اندرز نمي گيريد.

واژه ها

مضطر: کسي است که هنگام گرفتاري از تمامي ابزار و اسباب معمولي به کلي چشم برگيرد و تمام قلب و روحش را در اختيار خدا قرار دهد. و همه چيز را از آن او بداند و حل هر مشکلي را به دست او بداند.

خلفاء الارض: ممکن است منظور از خلفاء الارض ساکنان زمين و صاحبان آن باشد. چرا که خدا با آنهمه نعمت و اسباب رفاه و آسايش و آرامش که در زمين قرار داده. انسان را حکمران اين کره ي خاکي ساخته و او را براي سلطه بر آن آماده کرده است.

مخصوصا هنگامي که انسان در اضطرار فرو مي رود و به درگاه خدا رو مي آورد و او به لطفش بلاها و موانع را برطرف مي سازد. پايه هاي اين خلافت مستحکمتر مي شود.

و ممکن است منظور از (خلفاءالارض) اشاره به اين باشد که خداوند ناموس حيات را چنين قرار داده که دائما اقوامي مي آيند و جانشين اقوام ديگري شوند. که اگر اين تناوب نبود، تکاملي صورت نمي گرفت.



[ صفحه 196]



جالب توجه اينکه در بعضي از روايات. آيه مورد بحث، به قيام حضرت مهدي عليه السلام تفسير شده است.

امام باقر عليه السلام در روايتي چنين مي فرمايند:

بخدا سوگند گويا من مهدي عليه السلام را مي بينم که پشت بر حجرالاسود نموده و خدا را به حق خود مي خواند.

سپس فرمود:

به خدا سوگند: مضطر در کتاب خدا در آيه ي (امن يجيب المضطر اذا دعاه و يکشف السوء) اوست. [2] .

عن ابي عبدالله عليه السلام:

قال: ان القائم عليه السلام اذا خرج دخل المسجد الحرام.

فيستقبل القبلة و يجعل ظهره الي المقام.

ثم يصلي رکعتين. ثم يقوم فيقول:

يا ايها الناس: انا اولي الناس بآدم عليه السلام يا ايها الناس انا اولي الناس بابراهيم عليه السلام.

يا ايها الناس انا اولي الناس باسماعيل عليه السلام.

يا ايها الناس انا اولي الناس بمحمد صلي الله عليه و آله و سلم.

ثم يرفع يديه الي السماء و يدعو و يتضرع حتي يقع علي وجهه و هو قول الله عزوجل.

امن يجيب المضطر اذا دعاه و يکشف السوء. و يجعلکم خلفآء الارض ءاله مع الله قليلا ما تذکرون.

امام صادق عليه السلام مي فرمايد:



[ صفحه 197]



هر گاه حضرت قائم عليه السلام خروج کند به مسجد الحرام داخل مي گردد.

پس روي به قبله و کعبه نموده و پشت به مقام مي کند.

سپس دو رکعت نماز مي گذارد. آنگاه به پا مي خيزد و مي گويد.

اي مردم، من نزديکترين مردم به آدم عليه السلام هستم.

اي مردم، من نزديکترين مردم به ابراهيم عليه السلام هستم.

اي مردم، من نزديکترين مردم به اسماعيل هستم.

اي مردم، من نزديکترين مردم به محمد صلي الله عليه و آله و سلم هستم.

آنگاه دستهايشان را به سوي آسمان بر مي دارد و دعا و تضرع مي کند. تا اينکه بر روي خود مي افتد و اين است معناي فرموده ي خداي عزوجل.

آيا چه کسي جز خداوند است که دعاي بيچاره ي مضطر را به اجابت مي رساند و رنج و غم را برطرف سازد. و شما را جانشينان زمين قرار مي دهد. آيا خدايي جز خداي يکتا هست. (هرگز) ولي اندکي از شما متذکر اين حقيقت شوند. [3] .

عن ابي جعفر عليه السلام في قول الله عزوجل.

امن يجيب المضطر اذا دعاه.

قال هذه الآية نزلت في القائم من آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم.

اذا خرج. تعمم و صلي عند المقام. و تضرع الي ربه. فلا ترد له راية.

امام باقر در توضيح آيه مورد بحث مي فرمايد:

اين آيه درباره ي قائم از آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم نازل شده.

هر گاه خروج کند معمم مي شود و در کنار مقام نماز گذارد و به درگاه



[ صفحه 198]



پروردگارش تضرع نمايد. پس هيچ پرچمي از او رد نشود. [4] .

عن ابي عبدالله عليه السلام قال: نزلت في القائم من آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم هو و الله المضطر اذا صلي في المقام رکعتين و دعاالله. فاجابه و يکشف السوء.و يجعله خليفة في الارض.

امام صادق عليه السلام مي فرمايد:

اين آيه درباره ي قائم از آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم نازل شد.

بخدا قسم مضطر واقعي اوست. هنگامي که در مقام ابراهيم دو رکعت نماز گذارد. و خداوند را بخواند. پس او را اجابت نمايد و ناراحتي را برطرف سازد و او را خليفه در زمين قرار دهد. [5] .

و در فرازي از دعاي شريف ندبه چنين مي خوانيم:

«اين المضطر الذي يجاب اذا دعا».

کجاست آن مضطري که هرگاه دعا کند. دعايش مستجاب گردد.

و مسلم است کسي که داراي مقام و مرتبه باشد. به طور قطع، وظايف و مأموريتي به عهده ي او گذاشته مي شود و او زماني مي تواند مأموريت محوله را انجام دهد که مانع و رادعي در ميان نباشد. که اگر ديگران مقام او را غصب نموده باشند و او را از انجام وظائف مربوطه اش بازدارند. و قدرت بر اخذ حق خود و انجام مأموريت را نداشته باشد و از بسياري دشمن و جهات ديگر نتواند خود را و مأموريت خود را معرفي نمايد. البته چنين کسي مضطر



[ صفحه 199]



خواهد بود. [6] .

حال کدام اضطرار سخت تر و مهم تر از اين است که کسي حجت خدا و مبلغ قرآن و احکام الهي باشد و ببيند حکام جور و ستم و مردم منافق هواپرست چگونه احکام خدا را تغيير مي دهند و سنن و آداب رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم را از ميان برمي دارند. و دين اسلام را مسخ مي کنند و طرفداران حق را مورد اذيت و آزار قرار داده و شکنجه و اعدام مي نمايند. [7] .

و ما در انتظار روزي به سر مي بريم که آن خورشيد تابان و آن قبله خوبان و کعبه ي دلها و آن مضطر واقعي ظهور نمايد و خداوند بوسيله ي او احکام و حدود تعطيل شده و کنار مانده را بر پا سازد.

و نشانه هاي دين خدا را زنده سازد و پريشاني خلق را اصلاح و دلها را خشنود گرداند.

و انتقام خون به ناحق ريخته پيامبران الهي و اولياء حق بويژه جد بزرگوارش حضرت سيد الشهداء و حسين ابن علي عليه السلام را از دشمنان آنان بگيرد. آمين رب العالمين.

السلام عليک يا معز المومنين المستضعفين.

السلام عليک يا مذل الکافرين المتکبرين.

السلام عليک يا صاحب الزمان.

السلام عليک يا مولاي.

سلام مخلص لک في الولاية.



[ صفحه 200]



اشهد انک الامام المهدي قولا و فعلا.

و انت الذي تملاء الارض قسطا و عدلا. بعد ما ملئت ظلما و جورا.

فعجل الله فرجک و سهل مخرجک و قرب زمانک و کثر انصارک و اعوانک.

وانجز لک ما وعدک.

فهو اصدق القائلين.

ونريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين. [8] .

12/ 9/ 80

17 رمضان المبارک 1422

(محمد جواد مولوي نيا)


پاورقي

[1] سوره ي عنکبوت، آيه 65.

[2] تفسير نمونه، جلد 15، به نقل از تفسير نور الثقلين، جلد 4، ص 92.

[3] المحجة في ما نزل في القائم الحجة. شناخت امام عصر، (از مولف) ص 206.

[4] المحجة في ما نزل في القائم الحجة. به نقل از تأويل الآيات الظاهرة، ص 403.

[5] المحجة في ما نزل في القائم الحجة. به نقل از تفسير علي بن ابراهيم قمي، جلد 2، ص 129.

شناخت امام عصر عليه السلام (از مولف)، ص 205.

[6] شناخت امام عصر عليه السلام (از مولف)، ص 204.

[7] شناخت امام عصر (از مولف)، ص 205.

[8] فقراتي از استغاثه به حضرت ولي عصر عليه السلام، مفاتيح الجنان.