شناسايي اسرائيليات


با دقتها و موشکافيها و بررسيهائي که محدثين بزرگ و شاگردان مکتب اهل بيت در فرهنگ اسلامي به طور کلي و عموم دارند شناسائي اسرائيليات و عقايدي که از اين رهگذر وارد انديشه ها و کتابهاي اسلامي خصوص تفسير و تاريخ شده است



[ صفحه 45]



براي آنانکه اهل فن هستند کار دشواري نيست و به طور کلي اسرائيليات را مي توان به دو نوع تقسيم کرد

1- تواريخ و انديشه هائي که با عقل و صريح يا ظاهر کتاب و سنت مخالف است و معلوم است که نسبت دادن آن به انبياء گذشته نيز غلط و تهمت است مانند عقايد مجسعه و مجيره يا نسبت کفر و معصيت و بلکه کبيره به انبياء.

2- تواريخ و انديشه هائي که درستي يا نادرستي آنها معلوم نيست و فقط مستند آن نقل امثال کعب الاحبار مي باشد و مدرک اسلامي از قرآن و حديث ندارد.

بديهي است اين گونه نقليات بي اساس و غير معتبر يا خلاف عقل و معيارهاي اسلامي که بر اثر سوء سياست زمامداران و يا اغراض بيگانگان و دسايس آنها در فرهنگ اسلام وارد شده به هيچ وجه مورد اعتنا و اعتماد نيست و اسلام از آن منزه است و بحمدالله کاملا اين نقليات از احاديث و معارفي که اصالت اسلامي دارند مشخص است.

روشنفکران عوضي و اسرائيليات

در بين نويسندگان معاصر اهل سنت برخي که خود را روشنفکر و متنور مي شمارند در برخي از معارف اسلامي که با عالم غيب ارتباط دارد مانند معجزات مادي و مددهاي غيبي و



[ صفحه 46]



اشراط ساعت و علائم قيامت و مسائلي که اصالت قرآني دارند تشکيل و ترديد نموده و بلکه انکار مي نمايند و براي اينکه خود را روشنفکر نشان بدهند سرمايه اي غير از اين اظهارات ترديدآميز ندارند آنان مي خواهند هرچه بتوانند از ارزش غيبي دين بکاهند و مقامات پيامبران و ائمه عليهم السلام را نپذيرند و وحي و نزول ملائکه را در جنگ بدر و حوادث ديگر از اين قبيل را به گونه اي که مادي پسند شود و منکران خدا و قدرت و توانائي او هم قبول کنند مطرح نمايند و انبياء را رجال ژني و نابغه قلمداد کنند و با اين مقوله سخنان در مسائل دين تصرفات و مداخلات ناروا مي نمايند.

بديهي است که اين نه روشنفکري است بلکه غربزدگي و مادي گرائي است که متاسفانه در اثر تلقينات سوء و ضعف عقيده و قلت آشنائي با مباني محکم اسلامي بسياري به آن مبتلا شده اند.

اين بيماري به نظر ما براي دعوت اسلام و براي عقايد اسلامي بسيار خطرناک است زيرا در پوشش يک سلسله الفاظ مادي گرايانه دين را تحريف و مسخ مي نمايند و مردم را از هسته مرکزي دين که ايمان به عالم غيبت است جدا مي کنند و در اين ميان عذر بسياري از اينها در رد يک سلسله حقايق اسرائيليات است يعني هرچه را عقلشان از فهمش عاجز ماند و هرچه را با مباني مادي وقوعش را بديع و بعيد ديدند منکر مي شوند و آن



[ صفحه 47]



را اسرائيليات مي خوانند.

واقعا جاي تعجب است ديروز و در صدر اسلام با ترويج اسرائيليات از نشر حقايق اسلامي جلوگيري مي کردند، امروز بازماندگان همان ها به اسم رد اسرائيليات حقايق مسلمي را که برحسب قرآن و حديث معتبر ثابت است انکار مي نمايند و معيار اسرائيليات بودن يک موضوع را دور بودن از فهم مادي گراي خود مي گويند.

از جمله همين مسئله مهدويت و علائم آن و نزول عيسي در آخرالزمان است که اخيرا مورد حمله اين گروه شد و مي خواهند با تهمت اسرائيليات بودن اصالت آن را که از هر جهت مسلم است انکار نمايند.

بديهي است مسائلي مثل مسئله مهدويت هرگز با اين گونه تهمتها خدشه دار نخواهد شد.

به حکم قرآن کريم و وجدان بشارت به مصلح و منتظر آخرالزمان در تورات و زبور وجود دارد و مسائل اسلامي ديگر مخصوصا اموري که پايه و محور دعوت اسلام است در دعوت انبياء گذشته نيز بوده است و اگر بنا باشد که هر چيزي به اسم اينکه مورد قبول اهل کتاب است رد شود بايد اين افراد اصل وجود موسي و عيسي را نيز انکار کنند.

سابقه اصل عقيدتي يا حکم فرعي اسلامي در اديان گذشته و وجود آن در تورات و انجيل فعلي گواه حقانيت آن



[ صفحه 48]



است و به اسرائيليات و آنچه مخالفان مکتب اهل بيت که مکتب اسلام راستين است وارد در فرهنگ اسلامي کرده اند ارتباط ندارد اين قرآن است که مي فرمايد

شرع لکم من الدين ما وصي به نوحا و الذي اوحينا اليک و ما وصينا به ابراهيم و موسي و عيسي ان اقيموا الدين و لا تتفرقوا فيه.

چنانکه اگر يک امري اصالت اسلامي داشته باشد نامانوس بودن آن موجب صحت انکار آن و اسرائيليات بودن آن نيست.

مهدويت اصالت اسلامي دارد به قرآن و حديث و اجماع مسلمين استناد دارد و اعتقاد مسلمانان به آن بر اساس اين اصالتهاي اسلامي است که مسلمان نمي تواند آنها را رد کند اين مسئله با اسرائيليات که فاقد اصالت اسلامي است هيچگونه ارتباطي ندارد اين سخنان واهي ناشي از بي اطلاعي و ناآگاهي در مسائل اسلامي است.

لذا علماء بزرگ اهل سنت مانند احمد شاکر از معاصرين ما که تخصصش را در فن حديث و شناخت آفات و علل آن مورد قبول عموم دانشمندان آنها است در برابر اين زمزمه هاي غرب زدگان،و ماده گرايان و مقلدان ابن خلدون بپا خواسته اصالت اسلامي اين مسائل را اثبات نموده و نادرستي اين گمان ها را آشکار ساخته و ترديد و انکار در اين انديشه هاي



[ صفحه 49]



اسلامي را که منتهي به رد فرمايش و بشارات حضرت رسول اعظم صلي الله عليه و آله و اعتبار احاديث صحيح و متواتر است جريمه بزرگ شمرده اند.



[ صفحه 51]