چون امام زمان ظاهر شود پنج امر از او واقع مي شود


پس ياد مي کند زماني را که امام زمان عليه السلام ظهور فرموده و ما با او صبح و شام به سر بريم و مهياي دفع مخالفين باشد. و در آن زمان پنج امر از امام زمان عليه السلام واقع مي شود.

اول زمين را پر از عدل مي فرمايد به طريقي که غير از دين حق و راه حق ديني نباشد.

از حضرت باقر عليه السلام رسيده يملک القائم ثلثمأة سنة و يزداد تسعا کما لبث أهل الکهف في کهفهم يملأ الأرض عدلا و قسطا کما ملئت ظلما وجورا فيفتح الله له شرق الأرض و غربها. و يقتل الناس حتي لايبقي الا دين محمد الخ. يعني امام زمان عليه السلام سلطنت مي کند سيصد سال، و نه سال برآن مي افزايد مانند زماني که اصحاب کهف در غار ماندند و زمين را از عدل و داد پر مي کند هم چناني که از ظلم و جور پر شده باشد. پس خداوند مشرق و مغرب را براي او مي گشايد. و آن قدر از مردم را مي کشد تا آنکه غير از دين پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم ديني باقي نماند.

و از حضرت صادق عليه السلام رسيده که از پدرش روايت کند في حديث اللوح م ح م د يخرج في آخرالزمان. علي رأسه غمامة بيضاء تظله من الشمس تنادي بلسان فصيح يسمعه الثقلين و الخافقين. هو المهدي من آل محمد. يملأ الارض عدلا کما ملئت جورا. يعني در حديث از لوح محفوظ و حتميات است که (م ح م د) در آخرالزمان ظاهر مي شود، و بالاي سر او ابر



[ صفحه 298]



سفيدي است که سايه بر سر او مي اندازد و به زبان فصيح ندائي مي دهد که جن و انس از مشرق و مغرب آن را مي شنوند، که اين است مهدي از آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم و پر مي کند زمين را از عدل همچناني که پر از جور شده است؛ و اخبار در اين باب از حد تواتر زيادتر است. و سابقا هم اشاره شد.

دوم آنکه به دشمنان دين خواري مي رساندو شکنجه مي نمايد.

سوم آنکه سرکشان و منکران را به قتل مي رساند.

حضرت باقر (ع) فرمايد اذا قام القائم (ع) عرض الايمان علي کل ناصب فان دخل فيه بحقيقة، و الا ضرب عنقه أو يؤدي الجزية کما يؤديها اليوم أهل الذمة. و يشد علي وسطه الهميان و يخرجهم من الأمصار الي السواد يعني چون قائم عليه السلام قيام نمايد بر هر مخالفي ايمان را عرضه مي دارد، پس اگر حقيقتا ايمان آورد آزاد است و الا يا گردن او را مي زند يا آنکه بايد جزيه بدهد مانند اهل ذمه اين زمان و همياني بر کمر او مي بندد و از شهرها او را به جانب دهات و صحراها اخراج مي فرمايد.

و حضرت باقر عليه السلام فرمايد القي الرعب في قلوب شيعتنا من عدونا. فاذا وقع أمرنا و خرج مهدينا کان أحدهم أجري من الليث و أمضي من السنان؛ يطأ عدونا بقدميه و يقتله بکفيه.

يعني در اين زمان در دل شيعيان از دشمنان ما رعب و ترسي



[ صفحه 299]



مي باشد. ولي چون سلطنت ما برپا و مهدي ما عليه السلام ظاهر شود. هر يک از شيعيان ما با جرأت تر از شير و برنده تر از نيزه است با دو پاي خود دشمنان ما را پايمال، و با دو دست خود ايشان را به قتل مي رساند و اخبار دراين باب نيز بسيار است.

چهارم آنکه دنباله متکبران را قطع مي نمايد، مانند امم سابقه که در قرآن خبر مي دهد سوره ي 6 انعام آيه 45 فقطع دابر القوم الذين ظلموا و ألحمد لله رب العالمين؛ يعني پس قطع مي شود دنباله گروهي که ستمکار بودند و حمد مختص خداي پروردگار جهانيان است که در ص 227 اشاره به اين آيه شد.

و در سوره 7 اعراف آيه 70 و قطعنا دابر الذين کذبوا بآياتنا و ما کانوا مؤمنين يعني قطع کرديم دنباله ي کساني را به آيات ما تکذيب کردند و به آن ايمان نياوردند.

و در سوره 8 انفال آيه 7 و يريد الله أن يحق الحق بکلماته و يقطع دابر الکافرين يعني خداوند اراده دارد که حق را به فرمان خود ثابت و استوار نمايد و دنباله ي کافران را قطع فرمايد.

پنجم آنکه مخالفين را ريشه کن مي نمايد. که خداوند اشاره مي فرمايد که اهل باطن ريشه کن مي شوند سوره 14 ابراهيم آيه ي 31 و مثل کلمة خبيثة کشجرة خبيثة ان اجتثت من فوق الأرض مالها من قرار يعني مثل کلمه پليد باطل و کفر مانند درخت پليد و سستي است که ريشه آن روي زمين باشد و کنده شود که براي



[ صفحه 300]



آن قراري نيست؛ و بعد از اين داعي حمد خدا گويد که شکر نعمت تسلط امام زمان عليه السلام را بر دشمنان بجا آورده باشد که در آيه ي قبل هم اشاره به اين معني شده است.

اصل - اللهم أنت کشاف الکرب و البلوي، و اليک أستعدي فعندک العدوي، و أنت رب الاخرة و الدنيا (والاولي خ ل)

اعراب - و الکرب جمع الکربةاي الحزن و في بعض النسخ و الکرب بفتح الکاف مفرد. و البلوي عطف عليه بمعني المصببة و يفرد في هذا الموضع مع ان المعطوف عليه جمع لملاحظة سجعه مع العدوي و اليک متعلق بالفعل بعدها و تقديمه للحصر و استعدي متکلم اي استنصرک و العدوي بمعني انتقال المرض الي السلامه

ترجمه - خداوندا تو برطرف کننده اندوه ها و مصيبتي و از درگاه تو طلب ياري مي کنم و بس، زيرا که فقط رفع مصيبات نزد تو است، و تو پروردگار آخرت و دنيائي.