شرح حروف نورانيه و قصه پيغمبر با عمار و گفتگوي معاويه با ابن


و از بعضي از بزرگان نقل شده که: هرگاه حروف نورانيه؛ يعني فواتح سور را جمع نمائيم و مکررات آنها را حذف کنيم چهارده حرف باقي مي ماند، و چون آنها را مرکب سازيم، اين جمله حاصل



[ صفحه 142]



آيد: صراط علي حق نمسکه.

يعني: راه علي راه راستي است که ما در آن طي طريق مي نمائيم

و نيز در خبر است از عمار که پيغمبر (ص) فرمود: يا عمار ان رأيت عليا سلک واديا، و الناس کلهم واديا، فاسلک مع علي؛ فانه لن يدليک في ردي، و لن يخرجک من هدي.

ترجمه - اي عمار اگر ديدي که علي راهي را سلوک کند و تمام مردم به راه ديگر مي روند، تو راه علي را سلوک کن، زيرا که علي هيچگاه در هلاکتت نيندازد، و از راه راستت بيرون نبرد.

و از عايشه و ديگران نقل شده کمه: پيغمبر (ص) فرمود:

ألحق مع علي، و علي مع الحق؛ لن يفترقا حتي يردا علي الخوض

ترجمه - حق با علي، و علي با حق توامست، از يکديگر جدا نشوند، تا آنکه سر حوض کوثر بر من وارد شوند.

و از ام سلمه و ديگران روايت شده که: پيغمبر (ص) فرمود علي مع القرآن و القرآن مع علي، لايفترقان حتي يردا علي الحوض.

و از مناقب نقل شده که: چون معاويه به مدينه آمد، در جلسه اي که ابن عباس و سعد بن عباده حاضر بودند دست به ران ابن عباس نهاد و گفت: يابن عباس آيا من در امر خلافت سزاوارتر از پسر عمت علي نيستم؛



[ صفحه 143]



ابن عباس گفت: به چه دليل؟ گفت: براي آنکه پسر عم خليفه ي مظلوم: عثمان هستم، ابن عباس گفت؛ پس عبدالله عمر: که فرزند خليفه ي دوم است، از تو سزاوارتر باشد، معاويه روي به سعد نموده و گفت اي سعد تو با ما باش، سعد جواب داد که: امر چنين است که زماني که عالم اسلاميت تاريک شود، به شتر خود گوئيم: «هيخ» پس شتر خود را بخوابانم، و طي راهي نکنم تا هواي اسلام روشن گردد، معاويه گفت: من در قرآن کلمه ي «هيخ» رانديده ام، که تو پناهنده به آن مي شوي، سعد گفت از پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم شنيدم که با علي عليه السلام فرمود: أنت مع الحق: والحق معک، معاويه گفت: اي سعد يا بايد کسي را حاضر کني که اين کلام را از آن حضرت شنيده باشد، يا تو را عقوبت کنم، سعد گفت: ام سلمه حاضر بود، و اين کلام را از پيغمبر استماع نمود، پس معاويه با سعد بر ام سلمه وارد شدند، معاويه گفت: اي مادر مؤمنين؛ بسياري بعد از پيغمبر افتراء به او مي زنند، مانند اينکه سعد اين خبر را از آن حضرت نقل مي نمايد، و نسبت به تو مي دهد، ام سلمه گفت: بلي، من هم اين خبر را از آن حضرت شنيدم که فرمود: يا علي أنت مع الحق؛ والحق معک؛ پس معاويه خجل شد، واز خانه خارج شد.