شرح اينکه ابوطالب از اوصياء ابراهيم يا عيسي بوده و وصيت عبدا


و بنابر بعضي از اخبار: ابوطالب وصي دوازدهمين حضرت عيسي عليه السلام بوده، و حين وفات هم ودايع و کتبي که به او رسيده بود، به پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم تسليم نمود.



[ صفحه 145]



و به قول بعضي؛ ابوطالب از اوصياء اسمعيل (ع)بوده، و به طريقه ابراهيم عمل مي کرده، و ودايعي را هم که به پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم تسليم نموده، از اسماعيل بوده است، و وصي آخرين عيسي، شخصي به نام (بالط) بوده، و چون لقب علماء نصاري (آبي) يا (آبه) مي باشد، او را (آبي بالط) مي خوانده اند، يعني عالم نصاري که به نام (بالط) است، ازاين جهت بعضي گمان برده اند که: اين کلمه مصحف، و مراد ابي طالب باشد، و بالط چون درک زمان پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم را ننمود، ودايع را نزد اميني سپرد، که به پيغمبر برساند.

و احتمال داده اند که آن امين سلمان فارسي باشد، که خدمت بالط رسيده و او ودائع را به سلمان سپرده، و او به پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم رسانيد.

در خبر است که؛ عبدالمطلب پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم را در کودکي پرستاري مي نمود، چون زمان وفاتش رسيد، فرزندان خود را طلبيد - و پيغمبر در آن وقت هشت ساله بود - و به فرزندان خود فرمود که: اين محمد صلي الله عليه و آله و سلم يتيم و بي پرستار است، کداميک از شما پرستاري و حمايت او را تعهد مي کنيد. ابولهب گفت: من او را پرستاري مي نمايم، فرمود «تو لايق اين امر نيستي، شر خود را از او بازگير عباس گفت: من او را حمايت مي کنم، فرمود؟ تو زود غضب مي نمائي، و شايد در حال غضب او را حراست نکني، و اذيتي به او برساني، ابوطالب گفت؟ من او را پرستاري و حفظ مي کنم، و دشمنان را از او دفع مي نمايم، و اين امر به عهده ي من باشد؛ عبدالمطلب گفت، يا محمد در اطاعت و پرستاري عمويت



[ صفحه 146]



ابوطالب باش؛ پيغمبر گفت يا جداه در امر من غصه به خود راه مده؛ که براي من خدائي است که مرا حفظ مي نمايد؟ و عبدالمطلب اين شعر را انشاء کرد؛



اوصيک يا عبد مناف بعدي

بموحد بعد أبيه فرد



ترجمه: وصيت و سفارش مي کنم تو را اي عبد مناف - که نام ابي طالب است بعد از من، نسبت به اين فرزندي که تنها و يگانه است بعد از پدرش ابوطالب چون اوصاف پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم را از راهبي شنيده بود، اين شعر را در جواب پدر انشاء کرد



لا توصني بلازم و واجب

اني سمعت أعجب العجائب



من کل حبر عالم و کاتب

بان بحمد الله قول الراهب



ترجمه - جاي سفارش نيست در امري که بر من لازم و واجب است، زيرا من نسبت به اين فرزند امر بسيار عجيبي شنيده ام از پيري دانا که داراي کتاب بود، به حمد الله قول راهب بر من ظاهر شد.

پس ابوطالب پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم را به خانه برد و در نفقه و کسوه ي او کوتاهي ننمود، و او را در شمار فرزندان خود محسوب داشت و با کمال جديت او را از دشمنان و يهودان و حسودان عرب حفظ و حراست مي نمود