سلام علي در کودکي به پدر و پيغمبر و خواندن او سوره مؤمنين را


ناگاه بعد از سه روز ديوار خانه از همان موضع شکافته شد، و فاطمه از آنجا خارج شد، علي بر سر دست او بود، و مي گفت اي مردم خدا مرا برگزيد از خلق خود، و از زنان برگزيده اي که پيش از من



[ صفحه 160]



بوده اند، زيرا که فرزند من در خانه ي خدا متولد شد، و من سه روز در خانه ي خدا از ميوه هاي بهشت مي خوردم و چون خواستم خارج شوم هاتفي ندا در داد که: نام فرزند خود را علي بگذار، که من آن را از نام خود مشتق نمودم، و او کسي است که بر خانه ي من اذان گويد، و بتها را بشکند، و او است امام بعد از پيغمبر خاتم؛ و وصي او، خوشا به حال دوستان و ياران او؛ و واي بر کساني که نافرماني او کنند، و حق او را غصب نمايند.

پس چون ابوطالب رسيد، علي عليه السلام خطاب کرد و گفت: السلام عليک يا أبت و رحمة الله و برکاته

و چون پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم حاضر شد؛ در روي پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم خنديد و گفت: السلام عليک يا رسول الله و رحمة الله و برکاته

پس شروع کرد به خواندن سوره ي مؤمنين. و خواند: بسم الله الرحمن الرحيم قد أفلح المؤمنون ألذين هم في صلوتهم خاشعون... و خواند: تا اولئک هم الوارثون ألذين يرثون الفردوس هم فيها خالدون.

پس پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود مؤمنان به تو رستگار شدند و تو امير مؤمناني و پيغمبر زبان در دهان او گذاشت؛ و دوازده چشمه از زبان پيغمبر در دهان او جاري شد.

پس فاطمه او را در قماطي بست، علي قوتي کرد و قماط را دريد.

پس او را در قماط ديگر محکمتري بست و باز علي (ع) او را پاره کرد



[ صفحه 161]



پس او را در دو قماط پيچيد. باز قوتي کرد، و آنها را از هم گسست، پس او را در سه قماط پيچيد، و همچنين در چهار و پنج و شش قماط پيچيد و در هر مرتبه قوتي کرده همه را از هم دريد. سپس به زبان آمده و گفت: اي مادر دستهاي مرا مبند، که من مي خواهم دست خود را بلند کنم، و ثناي خدا را بگويم.

و در خبر است که: ابوطالب براي نامگذاري اين مولود، دست فاطمه را گرفت و علي را بر سينه ي خود جاي داد و به سوي ابطح رفت و بدين شعر با خدا مناجات کرد.



يا رب باذا الغسق الدجي

و القمر المبتلج المضي



بين لنا من أمرک المقضي

ماذا تري في اسم ذا الصبي

يعني: اي پروردگار من، و اي صاحب تاريکي سخت: و صاحب ماه روشن نوراني: بيان فرماي براي ما از حکم محکم خود، چه اراده داري در نام اين فرزند؟

پس لوحي ظاهر شد، در پهلوي علي جاي گرفت، و بر آن نوشته بود:



خصصتما بالولد الزکي

و الطاهر المنتجب الرضي



فاسمه من شامخ علي

علي اشتق من العلي



يعني: شما برگزيده شديد به اين فرزند پاکيزه ي پاک بزرگ مقام؛ پسنديده. پس نام او از مقام شامخ بلند (يعني: از جانب خدا) علي است که مشتق از علي باشد که نام خدا است.

اصل - و لا بسابقه في دين. اعراب قوله بسابقة معطوف



[ صفحه 162]



علي قرابة.

ترجمه - و در سابقه ي ديانت نيز از کسي مسبوق و پست تر نبود؛ بلکه در اسلام و ديانت از همه سبقت داشت.