محبت امام زمان طريقيت دارد


وقتي فردي محب يک انسان کامل مانند حضرت ولي عصر، عليه السلام، مي شود طبيعي است که لازمه اش تبعيت «محب » از «محبوب » و نتيجتا متصف گشتن «محب » به صفات «محبوب » است.

چنانکه اهل معرفت مي گويند: تاثير نيروي «محبت » در پيراستن جان از رذائل و آراستن آن به فضايل، از قبيل تاثير مواد شيميايي بر روي فلزات است که همچون اکسيري دفعتا فلزي را مبدل به فلز ديگري مي سازد. و يا مانند سيم برقي است که ا زوجود «محبوب » به «محب » اتصال مي يابد و يکجا و با سرعت، تمام صفات «محبوب » را به «محب » انتقال مي دهد.

بنابراين اگر ديديم مدعي محبت به کسي، عاري از صفات محبوب، بلکه متصف به صفات ضد صفات اوست، طبيعي است که در صدق ادعاي وي دچار ترديد شويم و احيانا تکذيبش مي کنيم.

چنانکه در روايتي که شيخ کليني، رحمة الله عليه، به اسناد خود از امام صادق، عليه السلام، نقل مي کند، آمده است:

«ما اساس هر خوبي و خيري هستيم و هر چه نيکي است از فروع ماست يعني ما درخت مبارک و شجره طيبه اي هستيم که شاخه هاي آن جز فضيلت و تقوي و خوبي ميوه اي ندارد.

و در شمار نيکيهاست، توحيد و نماز و روزه، و خشم فرو خوردن و خطا کار را بخشيدن، دلجويي از فقيران، و رعايت حال همسايگان، و اعتراف به فضل صاحبان فضل.

و دشمنان ما، ريشه و اصل هر شر و بدي هستند. و هرچه پليدي و زشتي است از شاخه هاي شجره خبيثه آنهاست. و دروغ، بخل، سخن چيني، قطع رحم، ربا خواري، تعدي به مال يتيمان، زنا و سرقت و ارتکاب هرگونه خطا و تبهکاري از آنها ناشي مي گردد.

بنابراين دروغ گفته است کسي که پنداشته است که با ماست، در حالي که او به گواهي اعمال زشتش وابسته به فروع غير ماست از پيوند خوردگان به درخت ناپاک دشمنان ماست.» [1] .

اين حديث شريف هشداري به دوستان و منتظران حضرت ولي عصر، عليه السلام، مي دهد که به خود بيايند و در اعمال خود بيانديشند و بنگرند که راستي خلق و خو و رفتار و گفتارشان در عداد چه سنخي از اخلاق و اعمال است و مشابهت با محصول کداميک از آن دو درخت «خبيث » و «طيب » دارد.

اگر ديدند آنچه از دل و مغز و اعضايشان تراوش مي کند توحيد و تقوي و طهارت است دل خوش دارند و خدا را سپاس گويند که شاخه وجودشان با شجره طيبه اهل بيت - که امروز باقيمانده اش حضرت بقية الله است - پيوند پيدا کرده و ميوه اي هم سنخ با ميوه آن درخت پاک از خود تحويل مي دهند که از لوازم قهري و طبيعي هر پيوند پاک و صحيح همين است.

و اگر ديدند - خداي نا کرده - آنچه از درون و برونشان نشات گرفته و ظاهر مي گردد، درست نقطه مقابل اعمال آن حضرت است؛ نه کسب و تجارتي منزه دارند، و نه خانواده اي مزکي، نه فضايل اخلاقي دارند و نه از قبايح عملي دورند، چشمهايشان ناپاک و زبانهايشان نامهذب است، نگران باشند که مبادا شاخه وجودشان با شجره خبيثه دشمنان امام زمان، عليه السلام، پيوند خورده باشد و آنگاه عمري با همين خيال غرور آميز در معاصي سر کنند و در قيامت ناگهان خود را در صف دشمنان اهل بيت، عليهم السلام، بيابند.

پيام امام زمان، عليه السلام، همان پيام اجداد طاهرينشان مي باشد که در زيارت جامعه فرموده اند:

«و وصيتکم التقوي ».

سخن خود را با شما شيفتگان و منتظران حضرت دوست با کلام نوراني حضرتش به پايان مي بريم:

«ولو ان اشياعنا - وفقهم الله لطاعته - علي اجتماع من القلوب في الوفاء بالعهد عليهم لما تاخر عنهم اليمن بلقائنا». [2] .

اگر شيعيان ما - که خداوند آنها را موفق به اطاعتش بدارد - دلهايشان در وفا به عهد و پيماني که با ما دارند گرد هم مي آمد از فيض ديدار ما محروم نمي شدند.


پاورقي

[1] الکليني، محمد بن يعقوب، الکافي، ج 8، ص 243:

«نحن اصل کل خير، و من فروعنا کل بر، فمن البر: التوحيد، والصلوة، و الصيام، و کظم

الغيظ، و العفو عن المسيي ء، و رحمة الفقير، و تعهد الجار، و الا قرار بالفضل

لاهله.

و عدونا اصل کل شر، و من فروعهم کل و فاحشة. فمنهم: الکذب، و البخل، و النميمة، و

القطيعة، و اکل الربا، و اکل مال اليتيم بغير حقه، و تعدي الحدود التي امر الله، و

رکوب الفواحش، ما ظهر منها و ما بطن، و الزنا، و السرقة، و کل ما وافق من ذلک من

القبيح.

فکذب من زعم انه معنا و هو متعلق بفروع غيرنا».

[2] المجلسي، محمدباقر، همان، ج 53،ص 177.