معناي حيات اجتماعي شيعه


پيش از اين گفتيم که معناي زندگي بايد ارزشمند باشد. در مقياس جوامع نيز همين امر صادق است. معناي زندگي براي برخي افراد و تمدن ها «لذت طلبي» است. برخي جوامع فقط در پي بهتر خوردن، بهتر آشاميدن، بهتر خوابيدن و بيشتر لذت بردن هستند. اين معناي زندگي شايسته حيوانات است نه انسان ها. امام عليع مي فرمايدک من آفريده نشده ام همانند حيواناتي که همّشان علفشان است، خوردني هاي لذيذ مرا به خود مشغول سازد. [1] کسي که همش خوردن و شهوتراني کردن باشد، در دورترين حالت از خداوند قرار دارد. [2] .

واقعيت اين است که اينها امور ارزشمندي نيستند که بتوانند معناي زندگي انسان باشند. خداوند آفرينش را براي انسان آفريد و انسان را براي خودش. حال اگر انسان دنيا را معناي زندگي اش بداند، زيان کرده و شکست خواهد خورد. آنچه فراتر از انسان و همه آفرينش است، خداوند است. خدا عالي ترين معنا براي زندگي است؛ معنايي ارشمند بلکه ارزشمندترين، و پايدار بلکه تنها مفهوم پايدار هستي، و بي زيان بلکه سراسر خير و برکت. براي رسيدن به خدا و خدايي شدن است که انسان به دنيا مي آيد و زندگي مي کند و به خاطر آن تلاش مي کند و در آن راه قدم مي گذارد و به همين خاطر همه سختي ها را تحمل مي کند و حتي حاضر است جان دهد. به همين جهت جامعه اسلامي و به خصوص جامعه شيعه موفق ترين جوامع در معنايابي است. لذت طلبي و قدرت طلبي نهايت معنايي است که جوامع مادي براي خود دارند؛ مفاهيمي ناچيز و ناپايدار و پر درد. از اين رو چنين جوامعي «عاقبت» ندارند، به خلاف جامعه اسلامي که عاقبت از آن آنان است. [3] .

خدا، معنايي است عام که مفاهيم خرد و کلان زيادي در طول آن و زير مجموعه آن قرار مي گيرند. وقتي خدا، معناي زندگي قرار گرفت، هر آنچه خدايي باشد مي تواند به نوعي معاني جزئي تري براي حيات فردي و اجتماعي بشر باشند. انتظار و ظهور حضرت مهديع معناي حيات براي جامعه شيعه در دوران غيبت است. بدون اين مفاهيم زندگي براي شيعه بي معنا و مفهوم است. حيات اجتماعي شيعه به عنوان يک جامعه مستقل و پويا، در گرو انديشه مهدويت شيعي است؛ اگر اين معنا از جامعه شيعي گرفته شود، هويت مستقلي نخواهد داشت. شيعه به خاطر «ظهور» زندگي مي کند و به سمت ظهور حرکت مي کند و اينجاست که مفهوم «انتظار» شکل مي گيرد. معناي حيات انتظار را به وجود مي آورد و به آن «جهت» مي دهد و آن را از ايستايي و خمودي به پويايي و تحرک تبديل مي کند. همچنين شيعه به خاطر مهدي و ظهور او همه سختي ها و ناملايمات را تحمل مي کند. مهدي و ظهور او و حضور او و دولت او، ارزش هاي والايي هستند که مي توان به خاطر آن همه دشواري ها را تحمل کرد. مهدي معناي بلندي است که کشته شدن در رکابش برترين آرزوي آزادگان است. شيعه به خاطر مهدي زنده است و به خاطر مهدي زندگي مي کند و به خاطر مهدي تلاش مي کند و به خاطر مهدي همه سختي ها را تحمل مي کند و حتي حاضر است به خاطر مهدي جان خويش را فدا کند. در طول تاريخ غيبت چه رنج هايي که شيعه متحمل شده، اما هرگز هويت و حيات اجتماعي خويش را از دست نداده است. آنچه شيعه را در ميان اين همه مشکلات زنده و بالنده نگه داشته، اين است که مهدي معناي زندگي او است؛ در غير اين صورت، شيعه مي بايست سال ها و بلکه قرن ها پيش نابود و در فرهنگ هاي ديگر هضم شده باشد.

جالب اينجا است که حتي در زمان ديگر معصومين نيز آنچه حيات و هويت اجتماعي شيعه را حفظ مي کرد، ظهور و انتظار مهديع بود. اين که امامان معصومع پيش از تولد و غيبت حضرت مهديع شيعه را به ظهور او و عدالت گستري اش نويد مي دادند، به همين جهت بوده است. نه تنها در دوران غيبت بلکه در زمان حضور ديگر معصومينع نيز ياد و نام مهدي معنابخش حيات بوده است. نام و ياد مهدي اميد دل ها، قوت قلب ها، و توان بدن ها براي حرکت به سوي آرمان الهي بشريت است.


پاورقي

[1] نهج البلاغه، نامه 45.

[2] خصال، شيخ صدوق، ص 630.

[3] قرآن کريم: «وَالْعَقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ» سوره اعراف، آيه 128؛ أَلَآ إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ سوره مجادله، آيه 22.