آينده دولت از ديدگاه مارکسيسم


مارکس ديدگاه و نظريه اي دقيق و منسجم درباره دولت ندارد و آراي او را بايد ذيل انديشه ها و گفتارهاي مختلف وي به دست آورد... درباره «مارکسيسم» بحث هاي گوناگوني تا کنون ارائه شده و نيازي به طرح مجدّد آنها در اينجا نيست. بعضي از نظرات مارکس درباره «فلسفه تاريخ» در فصل پيشين بيان گرديد و ديدگاه وي درباره دولت، ادامه همان مباحث است. مارکس تحليل اقتصادي خود را بر مبناي نظريه اي از تاريخ به نام ماترياليسم تاريخي قرار مي دهد و او معتقد است که اغلب نهادهاي اجتماعي و سياسي، به طور عمده توسط زيربناي اقتصادي جامعه؛ يعني، شيوه توليد شکل مي يابند. در طول زمان، بين نيروهاي توليد و روابط توليد تعارض هايي به وجود مي آيد. حل اين تعارض ها، مهم ترين عنصر در روند تکامل تاريخ جامعه است. به نظر مارکس اين تعارض ها سرانجام موجب واژگوني سرمايه داري و برقراري جامعه سوسياليستي بدون طبقه (و بدون دولت) خواهد شد.

انديشه «مارکس» درباره دولت و آينده آن را مي توان بر اساس انگاره هاي ذيل بررسي نمود: